eitaa logo
محسن عباسی ولدی
73.1هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
2هزار ویدیو
356 فایل
صفحه رسمی حجت الاسلام #محسن_عباسی_ولدی متخصص | نویسنده | مدرّس 🌱 مسائل تربیتی و سبک‌زندگی‌دینی 🌐 پایگاه‌های اطلاع رسانی: ktft.ir/v 📬 ارتباط با مدیر: @modir_abbasivaladi 📱نشـانی صفحات مجازی حاج‌آقا در پیام‌رسان‌ها: @abbasivaladi
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃قشنگی همه سرزمین ها مرا ببخش برای عمری شعار دادن. شعار دادم که منتظرت هستم و حالا فهمیده‌ام که منتظرت نبوده‌ام. مرا ببخش برای این که خودم را در صف منتظرانی جا زدم که مقامشان بعد از مقام تو، بالایی ندارد. من کجا و ادعای این مقام کجا؟! مرا ببخش که گهگاهی در خیالم به تو گلایه می‌کردم و می‌گفتم: با وجود این همه منتظر ماندنت در پسِ پردۀ غیب، چه معنایی دارد؟ حالا که دارم انتظار را مرور می‌کنم دلم هر روز بیشتر از دیروز برایت می‌سوزد غریب‌تر از تو کدام امام بود؟ مرا ببخش که داشتم می‌رفتم به سوی شبهۀ بودن و نبودنت با خودم می‌گفتم: اگر او هست با این همه منتظر، پس چرا نمی‌آید؟ و حالا چه خوب می‌فهمم که راز سر به مُهر معمّای نیامدنت را نبودن منتظرانت می‌گشاید. باید منتظرانت بیایند تا تو هم بیایی. گویی از امروز جز درد انتظار آمدن تو باید درد انتظار دیگری را هم بچشیم: درد انتظار آمدن منتظران تو. می‌خواهم منتظرت باشم و می‌خواهم دلم را پاک کنم از هر چیزی که دل تو از آن پاک است. حب الوطن از ایمان باشد یا نباشد این را می‌دانم که وطن من آن جایی است که تو دوست داری باشم. سرزمین مادری، هر کجا که می‌خواهد باشد، باشد هر چه قدر زادگاهم را هم که دوست داشته باشم وقتی که تو مرا در جای دیگری دوست داری حب الوطن نباید مرا از هجرت به آن جا منع کند. چنین حب الوطنی بدون تردید نشانۀ کفر است. باید دل بست به جایی که تو دوست داری و باید دل کند از هر جایی که باب میل تو نیست. من اگر وطنم را جایی قرار دهم که به آسمان نزدیک‌تر است وقتی که تو دوست نداشته باشی مرا به قعر زمین فرو می‌برد حتّی اگر آن جا مدینه باشد یا مکه، نجف یا کربلا. منتظر، کسی است که به هیچ سرزمینی دل نمی‌بندد مگر آن جا که تو نشانش بدهی. می‌خواهم منتظرت باشم بگو کجا را برایم می‌پسندی آقا؟! شبت بخیر قشنگی همۀ سرزمین‌ها! @abbasivaladi
محسن عباسی ولدی
📌چسباندنی ها 🔹بچّه‏ ها خیلی دوست دارند ❤️اشیای جدا از هم را به یکدیگر بچسبانند. درست کردن یک شکل ب
6⃣ کودک با کاغذهای رنگی و یک قیچی✂️ می‏تواند تکّه‏ هایی را به انتخاب خود، بُرش دهد که برای چسباندن روی مقوّا📜، دست او را بازتر می‏کند. 7⃣پوست تنقلّاتی مثل گردو🌰، بادام🥜، پسته، تخمه و ... برای بازی‏های چسباندنی مناسب هستند. اگر قبل از چسباندن، این پوست‏ ها رنگ‏ آمیزی شوند که چه بهتر. 8⃣ ماکارونی 🍝هم وسیلۀ خوبی برای چسباندن است. حالا که انواع ماکارونی‏ ها با شکل‏ها 🔸🔻و رنگ‏ های مختلف آمده، تنوّع این بازی، بیشتر می‏ شود. 9⃣در نشریه‏ ها🗞 و کتاب‏هایی 📒که دیگر قابل استفاده نیستند، عکس ‏هایی وجود دارد که با بُریدن✂️ آنها می‏توان تنوّع بازی چسباندنی را برای بچّه‏ ها بیشتر کرد. 🔟 پَر، یکی از ابزارهای جالب برای بازی‏ های چسباندنی است. قبل از بازی با پَر، ابتدا آن را رنگ‏ آمیزی کنید تا بازی با آن برای بچّه‏ ها جذّاب‏تر😃 شود. گاهی هم به جای این که این اشیا را روی مقوّا بچسبانید، اجازه بدهید کودک، آنها را روی شیشه و در، پنجره 🏠یا کمد بچسباند. 🔰یک نوع دیگر از بازی‏ های چسباندنی، به این شیوه است: با چسب روی یک مقوّا، شکلی ⭕️را بکشید. قبل از این که چسب خشک شود، پودرهای اکلیل، خاک‌ارّه، خاکِ رُس🏜، خرده تراشیده شده مداد✏️ و یا هر چیز پودریِ دیگر را روی مقوّا بریزید. کمی صبر کنید و بعد، مقوّا را برگردانید. در این هنگام، تنها قسمت‏ هایی که چسب خورده، پودر را به خود می‌گیرد و پودر باقی مانده، از جاهای دیگر جدا می‏ شود. این نوع بازی، خلّاقیت کودک👦 را بالا می‌بَرد و رابطۀ خوبی میان او و دنیای اطرافش🌏 برقرار می‏ کند. 📚 بازی ، بازوی تربیت ص ۶۱ @abbasivaladi
هدایت شده از لالایی خدا
استاد محسن عباسی ولدی0123 baghareh 270-271.mp3
زمان: حجم: 9.99M
۱۲۳ آیات ۲۷۱ - ۲۷۰ ✅ شنبه ها و چهارشنبه ها، ساعت ۹شب 📣 بچّه‌های لالای خدا! رزمنده‌های جبهه مواسات! از لشگر بچّه‌های صاحب زمانی جا نمونید. @lalaiekhoda
4⃣ انجام دادن کارهای الزام‌آور 🔰برای این که بتوانید بر عادت خود به دیدن این سریال‌ها غلبه کنید، کارهایی را انجام دهید که برایتان الزام‌آور باشد. ما در این جا برای مثال، چند نمونه از کار‌های الزام‌آور را بیان می‌کنیم: 🔸در هنگام پخش سریال با کسی قرار بگذارید یا این که کاری را برای آن وقت برای خود تعریف کنید؛ مثل رفتن به باشگاه ورزشی. 🔹نذر کنید؛ البته نذر شرعی که تعهّدآور باشد. 🔸به کسی قول بدهید که دیگر این سریال‌ها را نگاه نکنید، البته به کسی که از این عادت شما باخبر است. از او هم بخواهید که در زمان پخش سریال‌ها با تماس گرفتن یا پیامک دادن، قرارتان را یادآوری کند. 🔹اگر از اهل خانه، کسی از این عادت شما باخبر است، از او بخواهید که در هنگام سریال، شما را به یاد عهدتان بیندازد. 5⃣ گوش دادن به سخنرانی‌های اخلاقی و مناجات 🔆حدّاقل در کنار اینها به یک سخنرانی اخلاقی گوش دهید یا مناجاتی را ببینید و زمزمه کنید یا از کسی که در خانه است، بخواهید این کار را انجام دهد. ⬅️ ادامه دارد ..... 📚بشقاب‌های سفره پشت باممان ص۲۵۸ @abbasivaladi
♦️صلی الله عليک يا ابا عبدالله الحسين♦️ از این هفته به یاری خدا، شب‌های جمعه تو کانال مجلس روضه داریم. 🎤با نوای استاد عباسی ولدی 🍃در میان روضه‌هایت زندگی کردن خوش است🍃 @abbasivaladi
🍃زبان خدا باز هم دوست دارم انتظار را نقّاشی کنم. می‌خواهم بروم در طبیعت طبیعتی که دوست آدم‌ها و رفیق آدمیت است همان که سال‌هاست با او قهر کرده‌ایم. می‌گردم و می‌گردم و می‌گردم تا خود طبیعت ایده‌ای را نشانم دهد که وقتی نقشش را کشیدم آدم را یاد انتظار بیندازد. چه قدر محتاج یادآوری انتظاریم! ما انتظار را فراموش کرده‌ایم که تو از یادمان رفته‌ای. باید باور کنیم که زندگی بدون انتظار، مرگ تدریجی است باورمان که شد، دنبال کسی می‌گردیم که شایستۀ انتظار کشیدن باشد و مگر می‌شود در این پی‌جویی به کسی جز تو رسید؟ نشسته‌ام در میان درخت‌های یک باغ چشمم خورده به یک درخت سیب. در میان انبوه سیب‌هایی که روی درخت نشسته‌اند سیبی را می‌بینم که از رسیدنش خیلی گذشته و دارد خراب می‌شود. دلهره را در نگاه آن سیب می‌شود دید. زبان حالش را هم می‌شود شنید که دارد می‌گوید اگر باغبان نیاید و مرا نچیند همۀ عمرم بر فنا می‌رود. کاش کسی باغبان را صدا می‌زد که مرا بچیند. چه خوب فریاد می‌زند این سیب حال منتظری را که به اضطرار رسیده. منتظر می‌داند که اگر نگاه منتظَر به او نیفتد عمرش بر باد می‌رود و خراب می‌شود. ما منتظر نیستیم؛ چون دلهرۀ خراب شدن بدون تو را نداریم. چه قدر بد است توهّم سلامت بدون تو! می‌خواهم منتظر تو باشم پس باید شبیه تو شوم. آقا! تو زبانت را از هر چه آلودگی است پاک کرده‌ای. برای همین هم بوی دهانت مشک و عنبرهای عالم را خجل می‌کند. زبان تو زبان خداست زبانی که ذرّه‌ای آلودگی داشته باشد مگر می‌تواند زبان خدا باشد؟ تو اگر حرفی می‌زنی و تا عمق دل ما نفوذ می‌کند برای آن است که با زبانی سخن می‌گویی که هر چه بگوید، همان است که خدا دوست دارد. تو که با آدم‌ها حرف می‌زنی با همۀ‌ وجودشان احساس می‌کنند خدا رو به رویشان نشسته و دارد با آنها سخن می‌گوید. با وجود تو آرزوی با خدا سخن گفتن، آرزوی محالی نیست. دوست دارم زبان من هم بشود زبان خدا کمکم کن تا پاک کنم این زبان را از هر چه آلودگی است. تو اگر مدد کنی، می‌رسد آن روزی که اگر با تو حرف زدم به من بگویی از واژه واژۀ کلامت بوی خدا به مشامم می‌رسد. شبت بخیر زبان خدا! @abbasivaladi
🍃قیامت صغرای خدا راستش را بگویم؟ من از فکر کردن به قیامت می‌ترسم. راست‌ترش را بگویم؟ من از فکر کردن به قیامت فرار می‌کنم. فکر کردن به قیامت، بدجور دنیا را به کامم تلخ می‌کند. صحنه به صحنۀ قیامت وقتی از نظرم می‌گذرد نمی‌گذارد دلم به دنیا خوش باشد من با دنیا خوشم، از هر چه مرا از این خوشی جدا کند، فرار می‌کنم ولی امشب می‌خواهم پا روی دلم بگذارم و حسابی به قیامت فکر کنم. می‌خواهم یک نقّاشی بکشم از آدمی که در عرصۀ محشر ایستاده و منتظر است نامۀ عملش را به دستش بدهند نامه اگر به دست راستش داده شود راه بهشت در برابرش گشوده می‌شود امّا اگر نامه به دست چپش برسد قعر جهنّم را نشانش می‌دهند. عجب هول و ولایی در دل آدم می‌افتد! مگر می‌شود این لحظه را توصیف کرد؟ وقتی قیامت را با این لحظه‌هایش ترسیم می‌کنم می‌بینم عجیب دلم از دنیا کنده می‌شود آقا! می‌گویند آمدن تو قیامت صغری است. وقتی بیایی، آدم از نا آدم، مرد از نامرد، خوب از بد جدا می‌شود. دوران غیبت تو، فرصت خدا به ماست برای آدم شدن شنیده‌ام ظهورت ناگهانی است اگر در فرصتی که خدا به ما داده آدم نشدیم و تو ناگهان آمدی باید چه خاکی به سر بریزیم؟ این طور نمی‌شود فرصتی ندارم باید منتظر تو باشم پس باید شبیه تو شوم. تو با این که از هر گناه و خطایی بری هستی امّا وقتی که با خدا مناجات می‌کنی اشک می‌ریزی، ضجه می‌زنی از وحشت روز قیامت من اگر بخواهم شبیه تو باشم نباید دلم را لحظه‌ای از ترس قیامت خالی کنم فرار از فکر قیامت یعنی فاصله گرفتن از تو می‌خواهم از همین حالا صحنۀ قیامت را روی مردمک چشمم بکشم تا حتی اگر چشم را هم بستم باز هم قیامت را ببینم و ببینم اصلاً قیامت را روی تک تک سلول‌های مغزم می‌کشم می‌خواهم خواب هم اگر بودم قیامت را از یاد نبرم. من می‌دانم اگر همیشه یاد قیامت باشم دغدغه‌ام می‌شوم شبیه تو شدن چون فقط کسانی نامۀ عملشان به دست راستشان می‌رسد که شبیه تو باشند. هر گاه قیامت را فراموش کردم منّت بگذار بر سرم و به یادم بینداز. شبت بخیر قیامت صغرای خدا! @abbasivaladi
محسن عباسی ولدی
📌ترس از رفاه‌زدگی در صورت پاسخ دادن به نیازهای زن 🔰درست است که وظیفۀ مرد، فراهم نمودن موجبات آسایش
2⃣اقتصاد محوری، زمینۀ ایجاد این نگرانی ✳️این نگرانی در صورتی به‌جاست که ما در زندگی، تنها به اقتصاد خانواده رسیدگی کنیم؛ یعنی از نظر عاطفی و روحی، نیازهای همسرمان را برآورده نکنیم. 📛 برخی از زن‌ها تنها دل خوشی‌شان در زندگی، پول شوهرشان است. همسرشان، نه برایشان وقتی می‌گذارد که حرف‌هایشان را بشنود، نه محبّتی برای آنها خرج می‌کند تا آرام شوند، نه تلاش می‌کند تا با در نظر گرفتن قواعد زندگی مشترک از نظر عقیدتی به همسویی بیشتری دست پیدا کنند و ... . ⚠️چنین زن‌هایی وقتی دچار تنگنای اقتصادی می‌شوند، معلوم نیست بتوانند همسرشان را درک کنند. به همین دلیل هم ما به همۀ کسانی که از قدرت مالی خوبی برخوردارند، توصیه می‌کنیم که فکر نکنند تأمین اقتصادی خانواده، تمام کارِ یک مرد است. 💞زنان ما بارها ثابت کرده‌اند اگر از نظر روحی و عاطفی از جانب شوهرانشان تأمین شوند، در برابر سختی‌ها و تنگناها، مقاوم‌تر از بسیاری از مردان هستند. 📚تا ساحل آرامش، کتاب اول، ص۱۸۰ @abbasivaladi