eitaa logo
محسن عباسی ولدی
57.6هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
350 فایل
صفحه رسمی حجت الاسلام #محسن_عباسی_ولدی متخصص | نویسنده | مدرّس 🌱 مسائل تربیتی و سبک‌زندگی‌دینی 🌐 پایگاه‌های اطلاع رسانی: ktft.ir/v 📬 ارتباط با مدیر: @modir_abbasivaladi 📱نشـانی صفحات مجازی حاج‌آقا در پیام‌رسان‌ها: @abbasivaladi
مشاهده در ایتا
دانلود
سخنرانی: زندگی و بندگی (4) | حجت‌ الاسلام‌ عباسی‌ ولدی.mp3
26.64M
🌙 شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ 🔰 شب چهارم 🎙حجت الاسلام 🎧 موضوع: 🔶 قسمت چهارم ⏱ ٣٦:۵٤ @abbasivaladi
🍃امام خوبی‌ها در خیالم با دوستی که برایم انتخاب کرده‌ای ایستاده‌ایم رو به روی ضریح شش گوشه. سلام می‌‌دهیم بر کسی که قبرش قبلۀ قلب توست. من از تو نخواسته بودم؛ ولی تو کاری کرده‌ای که صدای قلب دوستم را واضح‌تر از صدای خودم بشنوم. زبانش می‌گوید السلام علی الحسین ولی چه زیبا قلبش نام تو را زمزمه می‌کند. من از نوای زبان او و زمزمۀ قلبش می‌فهمم کسی که تو را نداشته باشد، نباید منتظر جواب سلام حسین باشد. السلام علی الحسین را که می‌گوید چشمۀ اشکش جاری می‌شود و با این که چند دقیقه‌ای بیشتر از جدایی‌مان نگذشته قلبش ضجّۀ دوری تو را می‌زند. من از این ضجّه می‌فهمم که قیمت اشک ما بر حسین به اندازۀ عشق ما به تو بستگی دارد. هنوز دستی را که در دستش گذاشته‌ای، جدا نکرده‌ام و نمی‌دانم این دست، گرم است یا سرد. به گمانم جمع اضداد شده این دست. هم گرم است مثل آتش و هم سرد است مثل زمهریز. از تو که جدا شدیم، عرق مرگ نشست روی دستش امّا به عشق تو قلبش گرم می‌تپد و این گرما را به همۀ وجودش می‌رساند. دوست ندارم دستم را از دستش جدا کنم. این دو دست را تو به هم گره زده‌ای. دست دیگرم را روی سینه‌ام می‌گذارم و هم نوا با او سلام می‌دهم بر حسین. چه زود همراهی من با دوستی که تو انتخابش کرده‌ای جواب داد. دارم صدای قلبم را می‌شنوم. زبانم می‌گوید حسین و قلبم نام تو را زمزمه می‌کند. شبت بخیر امام خوبی‌ها! @abbasivaladi
🍃 من نقطۀ مقصد خویش را معیّن کرده‌ام: خدا، فقط خدا. 🍃 با کوله‌باری از خواسته‌ها رو به تو آورده ام 🍃فریاد می‌کشم و فریادرس می‌خواهم؛ امّا می‌خواهم که تو تنها فریادرسم باشی. 🍃به دنبال وسیله‌ای می‌گشتم تا راه آمدن به سوی تو را نزدیک کند که جز دعا در پیشگاه تو وسیله‌ای نیافتم. 📚قصّۀ من و خدا "قصّۀ واژه‌هایی که بوی ابوحمزه گرفتند" ۵ @abbasivaladi
اولوا الالباب_005.mp3
1.73M
🎧 ❌ بانوع تعریفی که از دینداری متفکّرانه ارائه می دیم این حس به مخاطب منتقل می شه که تو می تونستی خودت به تنهایی به حقیقت دین پی ببری؛ ولی یکم دیرتر و سخت تر!!! ✅ نگاه متفکّرانه به دین چقدر متفاوته با وقتی که نوع معرفی من از دین اینجوری باشه که اگه خدا این راه رو برای من مشخص نمی کرد، می مُردم و راه رو پیدا نمی کردم. 📛 نوع نگاه متفکّرانه به دین اگه نتیجه ش زمینی کردن دین بشه یعنی تمام شدن دین! @abbasivaladi
محسن عباسی ولدی
@abbasivaladi
🔴‼️🔴‼️🔴‼️🔴‼️🔴‼️🔴‼️🔴 🎙 حجة الاسلام 👈 موضوع: 🗓 از امروز، یکشنبه ۲۹ فروردین به مدت ۵ روز 🕰 ساعت ۱۶، شبکه قرآن @abbasivaladi
سخنرانی زندگی و بندگی (5) حجت‌ الاسلام‌ عباسی‌ ولدی.mp3
29.83M
🌙 شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ 🔰 شب پنجم 🎙حجت الاسلام 🎧 موضوع: 🔶 قسمت پنجم ⏱ ۴۱:۱۶ @abbasivaladi
هدایت شده از لالایی خدا
8.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 💥با یه برنامه جدید و جذّاب به خونه های شما اومدیم. 🌸 تو این برنامه بناست بین ما و امام زمان علیه السلام، امام مهربونیا یه قرار گذاشته بشه؛ اون قرار تو اسم برنامه خودش رو نشون میده....... 🍃«می‌خوام شبیه تو بشم»🍃 ✅ یک شنبه، سه شنبه، پنج شنبه ۲ @lalaiekhoda 🎥 کلیپ با کیفیت اصلی 👇👇👇👇👇👇👇 https://b2n.ir/f10027
🍃 مهربان من من باید همیشه دعاگویت می‌بودم ولی چه کنم که غفلت امانم نمی‌داد امّا از وقتی که دستم را در دست دوستم گذاشته‌ای لحظه به لحظه به یادت هستم و دعاگویت. تو که به دعای من نیازی نداری امّا به قدری مرا مدیون خویش کرده‌ای که با دعا کردن برای تو کمی دلم آرام می‌گیرد که شاید به اندازۀ سر سوزنی از بار دِینی که از تو بر دوش دارم کم شود. نه،‌ حتّی اگر همۀ عمر جز دعا کردن برای تو کار دیگری نداشته باشم چیزی از بار دِینت کم نمی‌شود از کربلا برگشته‌ایم! با دوستم قرار گذاشته‌ایم که هر روز تنگ غروب بیرون از شهر رو به مغرب دل‌تنگی‌مان برای تو را فریاد بزنیم. امروز اوّلین باری بود که با او رفتیم برای فریاد زدن. نمی‌دانم بزم فریاد غروب را چگونه توصیف کنم. تا به حال هیچ آهنگ آرام بخشی به اندازۀ فریاد دل‌تنگی تو آرامم نکرده بود. من امروز زیاد فریاد نزدم. خاک بر سرم،‌ آخر به اندازۀ‌ دوستم دلم برایت تنگ نشده بود. دوستم چنان از ته دل فریاد می‌زد که هر آن، خوف این داشتم که قالب تهی کند. فریاد می‌زد و تو را می‌خواند فریاد می‌زد و مثل ابر بهار اشک می‌ریخت فریاد می‌زد و از دل‌تنگی‌ات می‌گفت. به قدری از دل‌تنگی تو گفت که وقتی برگشتم دیدم دلم عجیب بی‌قرار تو شده آقا! حالا چگونه باید تا فردا غروب صبر کنم که وقت فریاد دل‌تنگی فرا برسد؟! گلویم پر از بغض دل‌تنگی است اگر فریاد نزنم، نفَس کم می‌آورم. هر چه قدر سخت و طاقت‌فرسا ولی خودت می‌دانی که چه قدر دنبال این حال بودم قربان مهربانی‌ات به من بگو چه کار کنم که این دوست خیالی را در دنیای واقعی نشانم دهی! شبت بخیر مهربان من! @abbasivaladi
🍃خشت‌های خانۀ دلم را با گِل معرفت خویش، روی هم چیده‌ای و همین معرفت است که هر جا باشم خانۀ تو را نشانم می‌دهد. 🍃من دوستت دارم، با بند بند وجودم؛ خودت هم می‌دانی و همین محبّت است که واسطۀ اتّصال من است به تو. 🍃خدای عزیزم! آن گونه که من تو را می‌شناسم یقین دارم مرا به سوی خویش، راهبری می‌کنی و از محبّتی که به تو دارم، اطمینان دارم که مرا می‌پذیری. اگرنمی‌خواستی راهم بدهی، محبّتت را به دلم راه نمی‌دادی. 📚قصّۀ من و خدا "قصّۀ واژه‌هایی که بوی ابوحمزه گرفتند" ۶ @abbasivaladi