eitaa logo
محسن عباسی ولدی
54.1هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
347 فایل
زیر مجموعهٔ کانون فرهنگی_تبلیغی آیین فطرت توحیدی کانال ‌زیر نظر مستقیم حاج آقا عباسی ولدی اداره ‌می‌شود. کانال ها و آدرسهای کانون: ktft.ir/v سایت و ادمین فروش انتشارات آیین فطرت: ketabefetrat.com @foroosh_fetrat ارتباط با مدیر: @modir_abbasivaladi
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️پدری داشتم که نامش «حسین» بود. نامش که می‌آمد، اهل زمین و آسمان، دلشان پرواز می‌کرد پیش او. لبخند که می‌زد، دل پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلّم را می‌بُرد و با گریۀ او وجود پیامبرصلی الله علیه و آله به لرزه می‌افتاد. آقای جوانان اهل بهشت است و دردانۀ خدا. ▪️شما او را می‌شناسید و می‌دانید که هر چه داشت، فدای خدا کرد. بگردید زیر این سقف کبود و ببینید حسین علیه السلام چه داشت که قربانی خدا نکرد! ▪️جماعت! ‌ پدرم که پر کشید و رفت کار من شد ترسیم خدایی که پدرم فدایی‌اش شد. از عظمت خدا گفتم و گفتم تا همه بدانید حسینی که در کربلا فدا شد چه خدایی داشت و بدانید شما هم اگر خدا را همچون پدرم می‌شناختید هر آنچه داشتید، فدای خدا می‌کردید و می‌فهمیدید زندگی یعنی قربانی این خدا شدن. ▪️من پس از عاشورا ماندم تا خدایی را که پدرم به شوق دیدارش شکفته می‌شد به شما بشناسانم تا بدانید اگر کسی بند انگشتی به او نزدیک شود وجودش می‌شود شور و شوق و شعف. ▪️هنر پدرم، شهادت نبود. هنر او شناختن خدایش بود. اگر کسی این خدا را شناخت و فدایش نشد باید شگفت‌زده شد. مگر می‌شود خدای حسین علیه السلام را شناخت و لحظه‌ای جان را در تن تاب آورد؟ ریاضت پدر من، نفَس کشیدن بود، نه جان دادن. ▪️اگر زبان حال پدرم را می‌شنیدید می‌دیدید که به خدا می‌گوید: «کاش چند علی اکبرعلیه السلام و چند علی اصغرعلیه السلام دیگر داشتم و فدایت می‌کردم! چرا فقط یک عبّاس علیه السلام کاش چند عبّاس دیگر داشتم تا قربانی‌ تو می‌شدند! کاش بارها و بارها برایت می‌مردم و زنده می‌شدم و هر بار کربلایی برایم به پا می‌کردی تا حسینت، خود را فدای تو کند و آنچه را که دارد، به پایت بریزد!». ▪️قشنگ‌ترین لحظۀ زندگی پدرم همان لحظه‌ای است که شما طاقت شنیدنش را ندارید. مکشوف‌ترین روضه‌ای که برای پدرم می‌خوانید محبوب‌ترین لحظۀ زندگی اوست. ▪️بیایید برایتان بگویم که خدا کیست تا صدها برابر آنچه برای شهادت پدرم اشک می‌ریزید به حال خودتان گریه کنید که چرا حتّی برای لحظه‌ای از این خدا غافل شده‌اید. اگر خدایی را بشناسید که پدرم حسین علیه السلام برایش کشته شد فقط با یک چیز آرام می‌شوید: مردن برای این خدا. ▪️کاش می‌دانستید در کربلا چه قدر مشتاق بودم که مثل پدر برای خدا بمیرم! چه ریاضتی بالاتر از این که در کربلا باشی و روز عاشورا معرکۀ مردن برای خدا فراهم باشد ولی حکم شود که بمانی و نفس بکشی. در کربلا اگر یقین نداشتم که خدا زنده بودنم را دوست دارد یقین بدانید به جای علی اکبرعلیه السلام اوّلین شهید بنی ‌هاشم، من بودم. ▪️تا عظمت و بزرگی خدای کربلا را نشناسید نمی‌توانید معنای حرف عمّه‌ام زینب سلام الله علیها را بفهمید که گفت: «من جز زیبایی از خدا ندیدم». ▪️چگونه بدون شناختن خدای عاشورا می‌شود کلام پدر را فهمید که وقتی برادر شیرخواره‌ام روی دستش پر پر می‌شد می‌گفت: «این مصیبت، آسان است؛ چرا که در برابر چشمان خداست»؟ ▪️یک خدایی می‌گویید و یک خدایی می‌شنوید. باید برایتان از خدا بگویم تا هر گاه به پدرم گفتید «یا لَیتَنی کُنتُ مَعَک!» با همۀ وجود بسوزید و این آرزو را زمزمه کنید. ▪️من خدا را به شما شناساندم تا کربلا ابتر نماند. توحیدی را که پدرم در کربلا به اهل زمین و آسمان نشان داد در سند مکتوب دعاهایم می‌آورم تا هر گاه خواستید معمّای حسین علیه السلام و خدا را حل کنید راه را گم نکنید. ▪️کاش می‌دانستید هر یک از مناجات‌های من با خدا روی دیگری از داستان کربلاست! کسی که با خدای حسین علیه السلام آشنا نشود حال و هوای کربلا نمی‌گیرد. حالا معلوم شد چرا این قدر حسین حسین می‌گویید و به کربلا می‌روید امّا حسینی نمی‌شوید و رنگ کربلا به خود نمی‌گیرید؟ 📚مجموعهٔ «طعم شیرین خدا»، کتاب پنجم @abbasivaladi
▪️پدری داشتم که نامش «حسین» بود. نامش که می‌آمد، اهل زمین و آسمان، دلشان پرواز می‌کرد پیش او. لبخند که می‌زد، دل پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلّم را می‌بُرد و با گریۀ او وجود پیامبرصلی الله علیه و آله به لرزه می‌افتاد. آقای جوانان اهل بهشت است و دردانۀ خدا. ▪️شما او را می‌شناسید و می‌دانید که هر چه داشت، فدای خدا کرد. بگردید زیر این سقف کبود و ببینید حسین علیه السلام چه داشت که قربانی خدا نکرد! ▪️جماعت! ‌ پدرم که پر کشید و رفت کار من شد ترسیم خدایی که پدرم فدایی‌اش شد. از عظمت خدا گفتم و گفتم تا همه بدانید حسینی که در کربلا فدا شد چه خدایی داشت و بدانید شما هم اگر خدا را همچون پدرم می‌شناختید هر آنچه داشتید، فدای خدا می‌کردید و می‌فهمیدید زندگی یعنی قربانی این خدا شدن. ▪️من پس از عاشورا ماندم تا خدایی را که پدرم به شوق دیدارش شکفته می‌شد به شما بشناسانم تا بدانید اگر کسی بند انگشتی به او نزدیک شود وجودش می‌شود شور و شوق و شعف. ▪️هنر پدرم، شهادت نبود. هنر او شناختن خدایش بود. اگر کسی این خدا را شناخت و فدایش نشد باید شگفت‌زده شد. مگر می‌شود خدای حسین علیه السلام را شناخت و لحظه‌ای جان را در تن تاب آورد؟ ریاضت پدر من، نفَس کشیدن بود، نه جان دادن. ▪️اگر زبان حال پدرم را می‌شنیدید می‌دیدید که به خدا می‌گوید: «کاش چند علی اکبرعلیه السلام و چند علی اصغرعلیه السلام دیگر داشتم و فدایت می‌کردم! چرا فقط یک عبّاس علیه السلام کاش چند عبّاس دیگر داشتم تا قربانی‌ تو می‌شدند! کاش بارها و بارها برایت می‌مردم و زنده می‌شدم و هر بار کربلایی برایم به پا می‌کردی تا حسینت، خود را فدای تو کند و آنچه را که دارد، به پایت بریزد!». ▪️قشنگ‌ترین لحظۀ زندگی پدرم همان لحظه‌ای است که شما طاقت شنیدنش را ندارید. مکشوف‌ترین روضه‌ای که برای پدرم می‌خوانید محبوب‌ترین لحظۀ زندگی اوست. ▪️بیایید برایتان بگویم که خدا کیست تا صدها برابر آنچه برای شهادت پدرم اشک می‌ریزید به حال خودتان گریه کنید که چرا حتّی برای لحظه‌ای از این خدا غافل شده‌اید. اگر خدایی را بشناسید که پدرم حسین علیه السلام برایش کشته شد فقط با یک چیز آرام می‌شوید: مردن برای این خدا. ▪️کاش می‌دانستید در کربلا چه قدر مشتاق بودم که مثل پدر برای خدا بمیرم! چه ریاضتی بالاتر از این که در کربلا باشی و روز عاشورا معرکۀ مردن برای خدا فراهم باشد ولی حکم شود که بمانی و نفس بکشی. در کربلا اگر یقین نداشتم که خدا زنده بودنم را دوست دارد یقین بدانید به جای علی اکبرعلیه السلام اوّلین شهید بنی ‌هاشم، من بودم. ▪️تا عظمت و بزرگی خدای کربلا را نشناسید نمی‌توانید معنای حرف عمّه‌ام زینب سلام الله علیها را بفهمید که گفت: «من جز زیبایی از خدا ندیدم». ▪️چگونه بدون شناختن خدای عاشورا می‌شود کلام پدر را فهمید که وقتی برادر شیرخواره‌ام روی دستش پر پر می‌شد می‌گفت: «این مصیبت، آسان است؛ چرا که در برابر چشمان خداست»؟ ▪️یک خدایی می‌گویید و یک خدایی می‌شنوید. باید برایتان از خدا بگویم تا هر گاه به پدرم گفتید «یا لَیتَنی کُنتُ مَعَک!» با همۀ وجود بسوزید و این آرزو را زمزمه کنید. ▪️من خدا را به شما شناساندم تا کربلا ابتر نماند. توحیدی را که پدرم در کربلا به اهل زمین و آسمان نشان داد در سند مکتوب دعاهایم می‌آورم تا هر گاه خواستید معمّای حسین علیه السلام و خدا را حل کنید راه را گم نکنید. ▪️کاش می‌دانستید هر یک از مناجات‌های من با خدا روی دیگری از داستان کربلاست! کسی که با خدای حسین علیه السلام آشنا نشود حال و هوای کربلا نمی‌گیرد. حالا معلوم شد چرا این قدر حسین حسین می‌گویید و به کربلا می‌روید امّا حسینی نمی‌شوید و رنگ کربلا به خود نمی‌گیرید؟ 📚مجموعهٔ «طعم شیرین خدا»، کتاب پنجم @abbasivaladi
▪️پدری داشتم که نامش «حسین» بود. نامش که می‌آمد، اهل زمین و آسمان، دلشان پرواز می‌کرد پیش او. ▪️جماعت! ‌ پدرم که پر کشید و رفت کار من شد ترسیم خدایی که پدرم فدایی‌اش شد. از عظمت خدا گفتم و گفتم تا همه بدانید حسینی که در کربلا فدا شد چه خدایی داشت و بدانید شما هم اگر خدا را همچون پدرم می‌شناختید هر آنچه داشتید، فدای خدامی‌کردید و می‌فهمیدید زندگی یعنی قربانی این خدا شدن. ▪️من پس از عاشورا ماندم تا خدایی را که پدرم به شوق دیدارش شکفته می‌شد به شما بشناسانم تا بدانید اگر کسی بند انگشتی به او نزدیک شود وجودش می‌شود شور و شوق و شعف. ▪️هنر پدرم، شهادت نبود. هنر او شناختن خدایش بود. اگر کسی این خدا را شناخت و فدایش نشد باید شگفت‌زده شد. مگر می‌شود خدای حسین علیه السلام را شناخت و لحظه‌ای جان را در تن تاب آورد؟ ریاضت پدر من، نفَس کشیدن بود، نه جان دادن. ▪️کاش می‌دانستید هر یک از مناجات‌های من با خدا روی دیگری از داستان کربلاست! کسی که با خدای حسین علیه السلام آشنا نشود حال و هوای کربلا نمی‌گیرد. حالا معلوم شد چرا این قدر حسین حسین می‌گویید و به کربلا می‌روید امّا حسینی نمی‌شوید و رنگ کربلا به خود نمی‌گیرید؟ @abbasivaladi🏴
▪️پدری داشتم که نامش «حسین» بود. نامش که می‌آمد، اهل زمین و آسمان، دلشان پرواز می‌کرد پیش او. ▪️جماعت! ‌ پدرم که پر کشید و رفت کار من شد ترسیم خدایی که پدرم فدایی‌اش شد. از عظمت خدا گفتم و گفتم تا همه بدانید حسینی که در کربلا فدا شد چه خدایی داشت و بدانید شما هم اگر خدا را همچون پدرم می‌شناختید هر آنچه داشتید، فدای خدامی‌کردید و می‌فهمیدید زندگی یعنی قربانی این خدا شدن. ▪️من پس از عاشورا ماندم تا خدایی را که پدرم به شوق دیدارش شکفته می‌شد به شما بشناسانم تا بدانید اگر کسی بند انگشتی به او نزدیک شود وجودش می‌شود شور و شوق و شعف. ▪️هنر پدرم، شهادت نبود. هنر او شناختن خدایش بود. اگر کسی این خدا را شناخت و فدایش نشد باید شگفت‌زده شد. مگر می‌شود خدای حسین علیه السلام را شناخت و لحظه‌ای جان را در تن تاب آورد؟ ریاضت پدر من، نفَس کشیدن بود، نه جان دادن. ▪️کاش می‌دانستید هر یک از مناجات‌های من با خدا روی دیگری از داستان کربلاست! کسی که با خدای حسین علیه السلام آشنا نشود حال و هوای کربلا نمی‌گیرد. حالا معلوم شد چرا این قدر حسین حسین می‌گویید و به کربلا می‌روید امّا حسینی نمی‌شوید و رنگ کربلا به خود نمی‌گیرید؟ @abbasivaladi🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 ✅ محبوب ترین راهها ی رسیدن به خداوند در بیان حضرت امام سجاد علیه السلام عليه السلام @abbasivaladi
▪️ای تمام آفرینش تشنه اشک شبت وی خدا و خلق او مشتاق یارب یاربت ▪️ای مسیحای دعا در هر نفس، لعل لبت سینه‌های سوخته یک شعله از تاب و تبت ▪️باب حاجت باب رحمت باب ایمان باب دین قطب عرفان، سیّدسجّاد، زین‌العابدین 🏴 (علیه السلام) امام عابدان و عارفان تسليت باد. @abbasivaladi
▪️پدری داشتم که نامش «حسین» بود. نامش که می‌آمد، اهل زمین و آسمان، دلشان پرواز می‌کرد پیش او. ▪️جماعت! ‌ پدرم که پر کشید و رفت کار من شد ترسیم خدایی که پدرم فدایی‌اش شد. از عظمت خدا گفتم و گفتم تا همه بدانید حسینی که در کربلا فدا شد چه خدایی داشت و بدانید شما هم اگر خدا را همچون پدرم می‌شناختید هر آنچه داشتید، فدای خدامی‌کردید و می‌فهمیدید زندگی یعنی قربانی این خدا شدن. ▪️من پس از عاشورا ماندم تا خدایی را که پدرم به شوق دیدارش شکفته می‌شد به شما بشناسانم تا بدانید اگر کسی بند انگشتی به او نزدیک شود وجودش می‌شود شور و شوق و شعف. ▪️هنر پدرم، شهادت نبود. هنر او شناختن خدایش بود. اگر کسی این خدا را شناخت و فدایش نشد باید شگفت‌زده شد. مگر می‌شود خدای حسین علیه السلام را شناخت و لحظه‌ای جان را در تن تاب آورد؟ ریاضت پدر من، نفَس کشیدن بود، نه جان دادن. ▪️کاش می‌دانستید هر یک از مناجات‌های من با خدا روی دیگری از داستان کربلاست! کسی که با خدای حسین علیه السلام آشنا نشود حال و هوای کربلا نمی‌گیرد. حالا معلوم شد چرا این قدر حسین حسین می‌گویید و به کربلا می‌روید امّا حسینی نمی‌شوید و رنگ کربلا به خود نمی‌گیرید؟ @abbasivaladi🏴
▪️آنکه عمری به دعا غنچه لب وا می‌کرد گریه بر غربت و مظلومی بابا می‌کرد ▪️آنچه در معرکه کرب بلا رخ می‌داد شاهدی بود که از خیمه تماشا می‌کرد ▪️مصلحت بود که آنجا به شهادت نرسد ور نه او هم به بر فاطمه مأوا می‌کرد 🏴 شهادت امام چهارم شیعیان، حضرت زین العابدین امام سجاد (علیه السلام) بر عاشقان آن حضرت تسلیت باد. @abbasivaladi
1_3575401376.mp3
9.29M
🎙 | فصل درخشان شیعه 💠رهبر انقلاب: زندگى امام_سجاد یکى از فصول درخشان در زندگى ائمه‌ى معصومین علیهم‌السّلام است. ✅ وظیفه‌ى عمده‌اى که در رابطه‌ى با جامعه‌ى اسلامى و اسلام ائمه علیهم‌السّلام در دوران دویست‌وپنجاه سال امامت ایفا مى‌کردند عبارت بود از: 1⃣ تبیین در زمینه‌ى معارف و احکام اسلام و حفظ اسلام از انحرافها و و اعوِجاج هایى که بر آن تحمیل مى‌شد. 2⃣ زمینه سازى براى ایجاد جامعه‌ى اسلامى، جامعه‌ى الهى تحت اداره‌ى حکومت علوى. 3⃣ یک وظیفه‌ى دیگر امام سجاد علیه السلام، زنده نگهداشتن حادثه‌ى عاشورا بود؛ که این هم یک درس است. 🔰هر سه نقش را امام سجاد علیه‌السلام ایفا مى‌کردند؛ البته دو نقش ابتدایی مشترک است بین امام سجاد و بقیهٔ ائمه علیهم السلام. @abbasivaladi
▪️ای تمام آفرینش تشنه اشک شبت وی خدا و خلق او مشتاق یارب یاربت ▪️ای مسیحای دعا در هر نفس، لعل لبت سینه‌های سوخته یک شعله از تاب و تبت ▪️باب حاجت باب رحمت باب ایمان باب دین قطب عرفان، سیّدسجّاد، زین‌العابدین 🏴 (علیه السلام) امام عابدان و عارفان تسليت باد. @abbasivaladi
▪️پدری داشتم که نامش «حسین» بود. نامش که می‌آمد، اهل زمین و آسمان، دلشان پرواز می‌کرد پیش او. ▪️جماعت! ‌ پدرم که پر کشید و رفت کار من شد ترسیم خدایی که پدرم فدایی‌اش شد. از عظمت خدا گفتم و گفتم تا همه بدانید حسینی که در کربلا فدا شد چه خدایی داشت و بدانید شما هم اگر خدا را همچون پدرم می‌شناختید هر آنچه داشتید، فدای خدامی‌کردید و می‌فهمیدید زندگی یعنی قربانی این خدا شدن. ▪️من پس از عاشورا ماندم تا خدایی را که پدرم به شوق دیدارش شکفته می‌شد به شما بشناسانم تا بدانید اگر کسی بند انگشتی به او نزدیک شود وجودش می‌شود شور و شوق و شعف. ▪️هنر پدرم، شهادت نبود. هنر او شناختن خدایش بود. اگر کسی این خدا را شناخت و فدایش نشد باید شگفت‌زده شد. مگر می‌شود خدای حسین علیه السلام را شناخت و لحظه‌ای جان را در تن تاب آورد؟ ریاضت پدر من، نفَس کشیدن بود، نه جان دادن. ▪️کاش می‌دانستید هر یک از مناجات‌های من با خدا روی دیگری از داستان کربلاست! کسی که با خدای حسین علیه السلام آشنا نشود حال و هوای کربلا نمی‌گیرد. حالا معلوم شد چرا این قدر حسین حسین می‌گویید و به کربلا می‌روید امّا حسینی نمی‌شوید و رنگ کربلا به خود نمی‌گیرید؟ @abbasivaladi🏴
▪️آنکه عمری به دعا غنچه لب وا می‌کرد گریه بر غربت و مظلومی بابا می‌کرد ▪️آنچه در معرکه کرب بلا رخ می‌داد شاهدی بود که از خیمه تماشا می‌کرد ▪️مصلحت بود که آنجا به شهادت نرسد ور نه او هم به بر فاطمه مأوا می‌کرد 🏴 شهادت امام چهارم شیعیان، حضرت زین العابدین امام سجاد (علیه السلام) بر عاشقان آن حضرت تسلیت باد. @abbasivaladi