eitaa logo
محسن عباسی ولدی
56.2هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
1.7هزار ویدیو
348 فایل
صفحه رسمی حجت الاسلام #محسن_عباسی_ولدی متخصص | نویسنده | مدرّس 🌱 مسائل تربیتی و سبک‌زندگی‌دینی 🌐 پایگاه‌های اطلاع رسانی: ktft.ir/v 📬 ارتباط با مدیر: @modir_abbasivaladi 📱نشـانی صفحات مجازی حاج‌آقا در پیام‌رسان‌ها: @abbasivaladi
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃دنیا و آخرت عاشق‌ها من دنیاطلب‌تر از کسانی که برای رسیدن به دلخواهشان از نام تو دکانی برای خود می‌زنند، ندیده‌ام. اینها به گمانم انتهای راه دنیاطلبی هستند. وقتی در خلوتشان نه یادی از تو می‌کنند و نه نامی از تو می‌برند، چگونه می‌توانند با نمایش یاد تو و ادعای عشق تو خودشان را در حلقۀ کسانی قرار دهند که گویی منتهای آمال و آرزوهایشان جز تو کسی نیست؟ با این نمایش، هم جایشان را در میان مردم باز می‌کنند و هم نانشان را از جیب مردم می‌خورند. من از نان خوردن‌هایی که به پای نام تو تمام می‌شود می‌ترسم. آقا! می‌ترسم همین حالا هم از زمرۀ این دنیاطلب‌ها باشم و بی‌خبر. به فریادم برس! شبت بخیر دنیا و آخرت عاشق‌ها! @abbasivaladi
🍃کمک کار بندگی ام واجب‌تر از یاد خدا، چه واجبی وجود دارد؟ هیچ. نتیجۀ غفلت از یاد خدا چیست؟ ورود در حلقۀ بهائم و سقوط در درک اسفل. می‌شود بدون یاد تو،‌ به یاد خدا بود؟ هرگز. پس چه شد که یاد تو در هندسۀ فکر ما، در زاویه‌ای قرار گرفت که هم‌ردیف مستحبات حاشیه‌ای شد؟ نمی‌دانم. می‌خواهم برگردم به یاد تو و در هندسۀ فکرم تو را در مرکز همۀ عبادت‌هایم قرار دهم. آیا بدون امداد تو می‌توانم؟ نه. آیا تو امدادم می‌کنی؟ یقین دارم که آری. پس به امید امداد تو امشب سر به بالین می‌گذارم. شبت بخیر کمک‌کار بندگی‌ام! @abbasivaladi
🍃گنج خدا عاشق صادق تو رنج را برای رسیدن به تو گنج ذی‌قیمتی می‌داند که باید به استقبالش رفت و آن را به جان خرید. هر چه قدر رنج، بیشتر، چون وصال را سرعت می‌بخشد، قیمتش هم بیشتر. در قاموس عاشقان تو، رنج، کشیدنی نیست؛ خریدنی است. مرا هم طوری عاشق کن که خریدار رنج‌های در مسیرت باشم. شبت بخیر گنج خدا! @abbasivaladi
🍃امام مظلوم از دغدغه‌هایمان اگر بخواهیم با تو حرف بزنیم، از ابتدا تا انتها جز شرمندگی چیزی برایمان نمی‌ماند. کاش می‌توانستیم ادعا کنیم که دغدغۀ تو یک سر و گردن از دغدغه‌های دیگرمان بالاتر است. خوش به حال کسی که می‌تواند سر بلند کند و بگوید جز تو دغدغۀ دیگه‌ای ندارد. کمی دیگر منتظرمان بمان! خدا را چه دیدی شاید تو تنها دغدغه‌مان شدی. شبت بخیر امام مظلوم! @abbasivaladi
🍃دلبرترین بشمار در شب‌بخیرهایم و ببین تا به حال چند بار از دل‌گرفتگی گلایه کرده‌ام. آخرش من از شدّت دل‌گرفتگی‌های می‌میرم. تا همین حالا هم اگر زنده مانده‌ام کارِ خود خدا بوده. وگرنه این دل‌گرفتگی‌ها قدرت کشتن صدها نفر چون من را دارند. هر کسی نداند تو می‌دانی که علاج این دل‌گرفتگی، خودِ تو هستی. کسی جز تو توان باز کردن دلم را ندارد. برای باز شدن دلم، امیدی به کسی نبسته‌ام؛ چون روزگار به من آموخته عمرم را بیهوده تلف نکنم. خودت اگر به دادم رسیدی که هیچ، اگر نه تکه تکه جان می‌دهم با این دل‌گرفتگی. شبت بخیر دلبرترین! @abbasivaladi
محسن عباسی ولدی
🍃ساقی شراب‌های شنیدنی کسانی که منتظر نیستند تکلیفشان معلوم است آنها آدم نیستند. کسانی که با انتظار زندگی می‌کنند در حلقۀ آدم‌ها وارد شده‌اند امّا هنوز راه دارند تا قلّۀ آدمیت زیرا انتظار جزئی از زندگی‌شان شده؛ نه همۀ آن. آدم‌ها سر تا پای زندگی‌شان انتظار است. نمازشان، نماز انتظار. نماز انتظار یعنی مثل تو نماز خواندن و نماز انتظار باز هم یعنی منتظر نمازخواندن با تو. روزه‌شان روزۀ انتظار روزۀ انتظار یعنی مثل تو روزه گرفتن و روزۀ انتظار یعنی منتظرِ با تو سحری خوردن و افطار کردن. حجّشان حجّ انتظار حجّ انتظار یعنی مثل تو به حج رفتن و حجّ انتظار یعنی منتظر با تو طواف کردن و با تو میان سعی و صفا راه رفتن با تو در عرفه و مشعر و منی زیر آسمان بودن و با تو رمی کردن و قربانی کردن. نفس کشیدنشان هم نفس کشیدن انتظار نفس‌های منتظرانه یعنی در هر نفسی هزار هزار بار یاد خدا بودن و نفس‌های منتظرانه یعنی منتظر شنیدن صدای نفس تو. مگر می‌شود لحظه‌ای از زندگی را پیدا کرد که در آن نشود منتظر تو بود؟ پس آدم‌ها همۀ زندگی‌شان انتظار توست. می‌خواهم منتظر تو باشم پس باید شبیه تو شوم. پیش از این گفتم که تو خوش‌اخلاقی و من هم باید اخلاق خوشی داشته باشم حالا می‌خواهم کمی ریزتر شوم تو خوش اخلاقی یعنی این که زبانت مثل برگ گل نرم است و مثل عسل شیرین. کسی که زبانش خار دارد و مثل زهر هلاهل تلخ است باید دهانش را ببندد از ادّعای انتظار تو. تو وقتی حرف می‌زنی آدم دوست ندارد لحظه‌ای چشم از دهانت بگیرد و به اندازۀ نفس کشیدنی گوشش از شنیدن باز بماند. واژه به واژۀ کلامت نه فقط گوش را که همۀ وجودم را نوازش می‌کند. حرف زدن‌های تو ثابت می‌کند که شراب‌ها فقط نوش کردنی نیستند، گوش کردنی هم هستند. کسانی که با تو نشسته‌اند می‌دانند وقتی تو برای آدم حرف می‌زنی دیگر میلی به آب و غذا نمی‌ماند حرف شنیدن از تو، هم آدم را سیر می‌کند و هم سیراب. حالا که می‌خواهم هم‌رنگ تو باشم کاش یک بار مرا به میخانۀ حرف‌هایت می‌کشاندی تا کمی از شراب حرف‌هایت بنوشم و بکوشم که حرف زدن‌هایم مثل تو شود. قربان خوش زبانی‌ات آقا! مرا هم خوش زبان کن. شبت بخیر ساقی شراب‌های شنیدنی! @abbasivaladi
تو چه قدر برای من ارزش داری؟ به اندازه‌ای که برایت قربانی شوم؟ اگر این چنین نیست عید قربانی برایم نیست. شبت بخیر قربانت شوم! @abbasivaladi
🍃امام خوبی‌ها این روزها حرف از انتخابات است. چه قدر خوب که خدا ما را در معرض انتخاب امام نگذاشت، خودش تو را انتخاب کرد و به ما گفت می‌خواهید قبولش کنید نخواستید هم قبول نکنید. قبولش کردید بهشت می‌خورد به نامتان و اگر نه، ته جهنم می‌شود جایتان. ما بارها ثابت کرده‌ایم که توان انتخاب کردن نداریم. خوش سلیقه‌تر از خدا مگر کسی در این عالم هست؟ وقتی می‌فهمم که تو انتخاب شدۀ خدایی، وجودم می‌شود شعف. چه قدر خوب من مأموم امامی می‌شوم که خدا برایم انتخاب کرده. آقا! می‌شود بگویم خدا مرا هم به عنوان مأموم تو انتخاب کرده؟ یعنی من انتخاب شدۀ خدا برای تو هستم؟ می‌شود بگویم خدا خوش سلیقه‌ است و ... . نه، اگر باور کنم که خدا مرا برای تو انتخاب کرده، از شدّت شوق می‌میرم. من به همان قانون اول فکر می‌کنم: خدا تو را انتخاب کرد و به ما گفت می‌خواهید قبولش کنید و می‌خواهید قبولش نکنید. خدا را شکر که قبولت کردم! بگذار دلم را به این خوش کنم که تو هم در دلت خدا را شکر می‌کنی که من مأموم تو شدم. مرا ببخش که اگر در قلبم تو را قبول کردم، ولی در عمل نشد که مأموم خوبی برای تو بشوم. خدا کند یک روز به قدری خوب شوم که با لبخند برایم دعا کنی! شبت بخیر امام خوبی‌ها! @abbasivaladi
🍃 جان و جهان ما هر چه داریم را باید فدا کنیم تا نام تو بالا بماند و یادت در دل‌ها زنده. همۀ ما باید بمیریم برای این که حتی لکه‌ای کوچک و کم رنگ بر قامت تو نیفتد. وای به حال کسانی که ادعای شیعه بودن دارند و لکه ننگی می‌شوند برای تو؛ آن هم لکه‌ای که از دور دست‌ها هم پیداست. کاش ما از این لکه‌ها نباشیم و یک روز به ما بگویی: شما تکۀ جان منید! شبت بخیر جان و جهان ما! @abbasivaladi
🍃دست خدا معلوم است که گاهی خودت دستی به دلم می‌کشی تا تنگ بودن دنیا را خوب بفهمم. قدر این فرصت‌ها را خوب می‌دانم. اگر حس گاه به گاهِ من به زندان بودن دنیا نباشد، همۀ وجودم در باتلاق خطرناکش فرو می‌رود. «دنیا برای ماندن نیست» همیشه برایم یک شعار بود؛ ولی وقتی تو دستی به روی دلم می‌کشی، می‌شود حقیقتی که با سلّول‌های بدنم درکش می‌کنم. چه قدر خوبی و چه اندازه مهربان که نمی‌گذاری دنیا را مقصد خویش کنم. دنیا وقتی که مقصد می‌شود، بی‌رحم می‌شود؛ بی‌رحم‌تر از آنی که در خیال بگنجد. دنیای مقصد شده، کاری می‌کند که آدم حتّی دستش به روی فاطمه بلند شود. دنیایی که مقصد می‌شود، کاری می‌کند که آدم فاطمه را بکشد. چه قدر این دنیا تهوّع‌آور است. می‌دانم که خودت حواست هست؛ ولی دوست دارم التماس کنم و بگویم هر چه قدر هم که بد شدم، دست کشیدن به روی دلم را رها نکن. شبت بخیر دست خدا! @abbasivaladi
🍃امام خوبی‌ها این روزها حرف از انتخابات است. چه قدر خوب که خدا ما را در معرض انتخاب امام نگذاشت، خودش تو را انتخاب کرد و به ما گفت می‌خواهید قبولش کنید نخواستید هم قبول نکنید. قبولش کردید بهشت می‌خورد به نامتان و اگر نه، ته جهنم می‌شود جایتان. ما بارها ثابت کرده‌ایم که توان انتخاب کردن نداریم. خوش سلیقه‌تر از خدا مگر کسی در این عالم هست؟ وقتی می‌فهمم که تو انتخاب شدۀ خدایی، وجودم می‌شود شعف. چه قدر خوب من مأموم امامی می‌شوم که خدا برایم انتخاب کرده. آقا! می‌شود بگویم خدا مرا هم به عنوان مأموم تو انتخاب کرده؟ یعنی من انتخاب شدۀ خدا برای تو هستم؟ می‌شود بگویم خدا خوش سلیقه‌ است و ... . نه، اگر باور کنم که خدا مرا برای تو انتخاب کرده، از شدّت شوق می‌میرم. من به همان قانون اول فکر می‌کنم: خدا تو را انتخاب کرد و به ما گفت می‌خواهید قبولش کنید و می‌خواهید قبولش نکنید. خدا را شکر که قبولت کردم! بگذار دلم را به این خوش کنم که تو هم در دلت خدا را شکر می‌کنی که من مأموم تو شدم. مرا ببخش که اگر در قلبم تو را قبول کردم، ولی در عمل نشد که مأموم خوبی برای تو بشوم. خدا کند یک روز به قدری خوب شوم که با لبخند برایم دعا کنی! شبت بخیر امام خوبی‌ها! @abbasivaladi
🍃امام غریب این روزها ذهنم عجیب درگیر زودباوری مردم است. کم نیستند مردمانی که حرف را به خاطر حرف بودنش قبول می‌کنند. انگار حرف خودش سند شده و دیگر کسی برای حرف‌ها حتی اگر تیشه‌ای بر ریشۀ آبرویی باشد، سندی طلب نمی‌کند. دارم با خودم فکر می‌کنم به سابقۀ زودباوری مردم! می‌بینم به اندازۀ تاریخ، مردم زودباور بوده‌اند. اصلا چه شد که شما را کنار زدند و کسانی را بر مسند نشاندند که سندی بر حقانیت مسندنشینی‌شان نبود؟ حرف‌هایی شنیدند و بی‌سند قبول کردند. حالا اگر ما زودباور بمانیم و تو بیایی، شاید حرف‌هایی را که پشت سر تو می‌زنند،‌ باور کنیم. آن وقت به اتهام آوردن دین جدید در برابرت خواهیم ایستاد. نه؟! خدا کند تا قبل از این که بیایی، باورمان بشود که زودباوری به امام‌کُشی منجر خواهد شد. شبت بخیر امام غریب! @abbasivaladi
🍃دنیا و آخرت عاشق‌ها دلم تنگ شده برایت. جایت میان ما خالی است. این روزها میان ما دعواست. هر کسی حرف خودش را می‌زند. فصل الخطاب می‌خواهیم. کسی باید باشد که حرف آخر را بزند. ما حرف یکدیگر را قبول نداریم. بیا و فصل الخطاب حرف‌های ما باش آقا! دلم تنگ شده برایت. جایت میان ما خالی است. این روزها قیمت آبروها از آب هم کمتر شده. آبروها مثل آب‌های ته‌مانده،‌ روی زمین ریخته می‌شود. بیا و در دلمان روح تقوا بدم آقا! دلم تنگ شده برایت. جایت میان ما خالی است. این روزها آخرت را فراموش کرده‌ایم. دنیا شده آخرتمان و در زمین دنبال ابدیت می‌گردیم. بیا و دنیا و آخرتمان شو آقا! دلم تنگ شده برایت. جایت میان ما خالی است. خدا کند زودتر جای خالی‌ات در میان ما پر شود آقا! شبت بخیر دنیا و آخرت عاشق‌‌ها! @abbasivaladi
🍃ولیّ مطلق از مستی غدیر زیاد شنیده بودم ولی هیچ گاه آن را نچشیده بودم. غدیر عید ولایت بود و هست ولی کسی که غرق ولایت نیست مگر می‌داند عید ولایت چیست؟ من که از ولایت جز واژه، چیز دیگری نمی‌دانم بهره‌ام از عید ولایت هم جز واژه‌ها چیز دیگری نیست ولی امسال فرق می‌کند با سال‌های قبل. تو دوستی را نشانم داده‌ای که غرق در ولایت توست. مستی غدیر را دارم می‌بینم هم در رفتار و هم گفتارش. او همیشه وقتی «علی» می‌گفت کامم را شیرین می‌کرد. من خودم اگر هزار بار علی بگویم به اندازۀ یک بار علی گفتن او کامم شیرین نمی‌شود. امّا امشب علی گفتن‌های او فقط طعم عسل ندارد، مزۀ شراب می‌دهد این علی گفتن‌ها. تا وقتی که علی علی گفتن‌های او را در شب غدیر نشنیده‌ بودم نمی‌دانستم مستی با نام علی یعنی چه. امشب باید خودم را نگه دارم تا در کشاکش این مستی حرفی که بوی کفر بدهد نگویم. برایم عجیب است که او خودش چطور این همه مستی را تاب می‌آورد و کفر آمیز سخن نمی‌گوید. این، خودش از عجایب ولایت است. زندگی با مستی غدیر طعم دیگری دارد. حالا کمی می‌فهمم که چرا باید برای نگه داشتن غدیر کربلایی به پا شود و حسینی فدا شود. زنده ماندن غدیر، یعنی پابرجا بودن زندگی. در کویر بی‌ولایتی دارم تکه تکه جان می‌دهم مرا هم غرق دریای ولایت کن! شبت بخیر ولیّ مطلق! @abbasivaladi
🍃مولای من ولایت نه شعر است و نه شعاری تو خالی ولایت، متن و جان و روح زندگی است. در بارۀ زندگی می‌شود شعر سرود ولی با شعر نمی‌شود زندگی کرد. در بارۀ زندگی می‌شود شعار داد ولی با شعار نمی‌شود زندگی کرد. با ولایت باید زندگی کرد چه شعری در باره‌اش بسراییم یا نه و چه شعاری برایش سر بدهیم یا نه. ما ولایت را در شعر و شعار خلاصه کردیم که این قدر راحت داد ولایت سر می‌دهیم. اگر بنا باشد با ولایت زندگی کنیم حتّی از آوردن نامش هم اِبا خواهیم کرد. عید غدیر است و من امسال غرق در شرمم حتّی بیشتر از آن که احساس شادی کنم. دوستم به من فهماند که بیش از آن که در بند ولایت باشم ولایت را در بند خواسته‌هایم کرده بودم. طوری آن را معنا می‌کردم که توجیه‌گر زندگی‌ام باشد ولی دوستم طوری زندگی می‌کند که تو می‌خواهی و این، همان معنای با ولایت زندگی کردن است: امر آنچه تو فرمایی، حکم آنچه تو بنمایی. خوش به حال کسانی که در عید غدیر هم جشن ولایت علی علیه السلام را می‌گیرند و هم در شادی ولایتمداری خویش غرق‌اند! اگر غدیر دیگری آمد و من هم زنده بودم کمکم کن که تا جشن ولایتمداری‌ام را بگیرم. شبت بخیر مولای من! @abbasivaladi
🍃زنده کننده غدیر غدیر عیدی است که شادی‌اش دیری نپایید و با سقیفه، به عزایی نشستیم که تا امروز ادامه دارد. سقیفه، هلهلۀ غدیریِ فرشته‌ها را به هقهقی تبدیل کرد که داغش دل عالمی را به آتش کشید. گلواژه‌های مبارک بادی که در غدیر به علی رسید، در سقیفه به تیرهای خیانتی بدل شد که دل ولی خدا را درید. میان غدیر تا سقیفه چه قدر فاصله افتاد؟ کمتر از سه ماه. باور این فاصله در ذهن ما نمی‌گنجد؛ ولی بعید نیست دیر شدن آمدنت برای این است که ما هنوز آمادۀ غدیر تو نشده‌ایم. شاید اگر همین حالا بیایی، سقیفه‌ای علیه تو بر پا شود. تو وقتی می‌آیی که در میان ما کسی یارای بر پا کردن سقیفه نداشته باشد. ما دوست داریم ریشه‌های سقیفه را در دلمان خشک کنیم تا زودتر بیایی؛ امّا مگر بی‌کمک تو می‌شود؟ شبت بخیر زنده کنندۀ غدیر! @abbasivaladi
🍃امام غریب می‌بینی آقا؟! این روزها که تبلیغات انتخاباتی حسابی داغ شده،‌ هوادارها چگونه برای نامزد منتخبشان سر و دست می‌شکنند و نامش را فریاد می‌کشند؟ می‌نشینند و بلند می‌شوند برای دیگران از خوبی‌های او می‌گویند. آینده‌ای را که با آمدن او اتفاق می‌افتد طوری ترسیم می‌کنند که مردم به رأی دادن به او ترغیب شوند. وقتی این صحنه‌ها را به تماشا می‌نشینم دلم خیلی می‌گیرد و با خودم می‌گویم اگر برای معرفی تو هم روز و شب نمی‌شناختیم،‌ آیا عطش مردم دنیا برای آمدنت به قدری نشده بود که خدا حکم آمدنت را امضا کند؟ آقا! ببخش ما را به خاطر این همه عاشق نبودن! شبت بخیر امام غریب! @abbasivaladi
🍃موعود جمعه دوست دارم یک بار به جمعه فرصت بدهی تا با تو حرف بزند و مرا هم بنشانی پای حرف‌هایتان. وقتی که جمعه می‌رود و تو نمی‌آیی، جمعه چه نجواهایی دارد برای تو و تو چه حرف‌هایی داری برای او؟ می‌شود بگویی چگونه جمعه را آرام می‌کنی؟ جمعه‌ای که با دنیایی از امید آمد و با کوله‌باری از غم در حال رفتن است؟ بگذار حرف‌های تو و جمعه را بشنوم، شاید از میان آنها کلامی برای آرام کردن دل خودم یافتم. آقا! این چندمین جمعه بود که من بودم و تو نیامدی؟ نکند جمعه‌ها بیایند و بروند و من هم آخرین جمعۀ عمرم را طی کنم؛ ولی باز هم تو نیایی! شبت بخیر موعود جمعه! @abbasivaladi
🍃مهربان من وقتی که حالم خراب خراب می‌شود و احساس می‌کنم دنیا برایم به آخر رسیده و ناگهان بی آن که کاری کنم، حالم خوب خوب می‌شود، یقین می‌کنم که کار، کار تو بوده؛ زیرا خوب کردن آن حال بد، از کسی جز تو بر نمی‌آید. وقتی که حالم خوب می‌شود، سراپا می‌شوم خجالت. شرمنده‌ام آقا از این همه مهربانی! مرا ببخش برای این همه غفلت! شبت بخیر مهربان من! @abbasivaladi
🍃راز سعادت من از کرَم تو بعید می‌دانم که شب بخیرهای هر شب مرا تا آخر عمرم بی‌جواب بگذاری. آخرش یک شب می‌رسد که شب بخیر می‌گویم در حالی که تو در مقابلم نشسته‌ای. جواب شب بخیرم را از زبان تو می‌شنوم در حالی که لبخند به لب به چشمانم خیره شده‌ای. یک شب که مثل همۀ شب‌ها، شب بخیرم را در دلم می‌گویم، می‌آیی و دست بر شانه‌ام می‌گذاری، دعا می‌کنی که شب‌هایم همیشه به خیر باشد و می‌شنوم که فرشته‌ها بی‌فاصله بعد از دعایت آمین می‌گویند. یک شب من با شب بخیری که تو به من می‌گویی، خودم را خوشبخت‌ترین آدم روی زمین خواهم دید. آقا! مرا زودتر برسان به قلۀ خوشبختی شبت بخیر راز سعادت! @abbasivaladi
🍃ذخیره خدا خوش به حال هر کسی که مبلّغ توست! من هم می‌خواهم مبلغ تو باشم. قبول می‌کنی آقا؟! دوست دارم از تو تبلیغ کنم. می‌خواهم فریاد بزنم و به همه بگویم که هر چه خدا به ما نعمت می‌دهد، صدقه‌سر توست. تو اگر نباشی، زمین نخواهد بود،‌ زمان متوقف،‌ آسمان آوار و دریاها خشک خواهد شد. اگر زمین بر مدار زمان می‌چرخد و آسمان بر سر ما سایه افکنده است، برای آن است که تو روی زمین زندگی می‌کنی و زیر آسمان راه می‌روی. می‌خواهم از تو طوری تبلیغ کنم تا همه در هر نفسی که می‌کشند و در هر قدمی که روی زمین می‌گذارند، خودشان را زیر بار دِین تو ببینند. اگر مردم خودشان را مدیون تو بدانند، لحظه‌ای زبانشان از دعا کردن برای آمدنت باز نمی‌ایستد. شبت بخیر ذخیرۀ خدا! @abbasivaladi
تبلیغات این روزها که در در و دیوار نقش بسته و در قاب‌های رسانه‌ها جا خوش کرده، کارش شده سوزاندن دل من. چه کسی مبلغ توست و برای تبلیغ تو چه کار می‌کند؟ چرا با این که هزار و اندی سال از عمرت می‌گذرد، هنوز هم خیلی‌ها تو را نمی‌شناسند؟ اگر به اندازۀ درصدی از این همه تبلیغی که این روزها می‌بینم، برای تو تبلیغ شده بود، کسی بود که روی زمین زندگی کند و تو را نشناسد؟ پس ما در غربت تو در رتبۀ اول اتهامیم. حالا می‌شود از غربت تو نالید و بانیان غربت تو را نفرین کرد؟ آیا این نفرین به خودمان بر نمی‌گردد؟ خدا کند روزی بیاید که ما از یکدیگر برای تبلیغ تو پیشی بگیریم. به گمانم از آن روز تا روز ظهور تو فاصله‌ای نباشد. شبت بخیر امام غریب! @abbasivaladi
🍃امام خوبی‌ها نامزدها هر کدام عیب‌هایی دارند و حُسن‌هایی. هوادارانشان هم تلاش می‌کنند حسن‌هایشان را به چشم مردم بیاورند و عیب‌هایشان را اگر پنهان‌شدنی نیست، توجیه کنند؛ اما در دلشان آرزو می‌کنند کاش نامزد محبوبشان هیچ عیبی نداشت. آن وقت چه راحت و آسوده می‌شد از او تبلیغ کرد. آقا! تو که هیچ عیبی نداری و هر چه در توست، حُسن تمام و کمال است،‌ چرا ما در تبلیغ تو کم می‌گذاریم؟ از تو همه‌چیزتمام‌تر کیست؟ ما برای کم گفتن از تو چه بهانه‌ای داریم؟ اگر رقیبانمان خوبی مثل تو را داشتند، چه می‌کردند؟ آیا گوش فلک را از توصیفش کر نمی‌کردند؟ ما را چه شده که این قدر در معرفی تو کوتاهی می‌کنیم؟ آیا دلیلی جز عاشق نبودنمان هست؟ ما را ببخش برای این همه عاشق نبودن! شبت بخیر امام خوبی‌ها! @abbasivaladi
🍃فصل الخطاب ما بین این همه اختلاف، چقدر نفس آدم تنگ می‌شود! اختلاف‌ها گاهی می‌شود تیغ بُرّانی که رشتۀ آسایش خاطر و آرامش دل را قطع می‌کنند. تو فصل الخطاب همۀ اختلاف‌هایی. خدا را شکر که روزی می‌آیی و رشتۀ این اختلاف‌های بی‌حاصل را قطع می‌کنی. اختلاف، چراغ ایمان را در دل‌هایمان خاموش و دنیایمان را تاریک کرده است. در این تاریکی، خودمان راه را گم کرده‌ایم و دیگران را به گمراهی متهم می‌کنیم. خدا را شکر روزی می‌آیی و راه را نشانمان می‌دهی و می‌شوی حجت بالغۀ خدا برای درستی راه. تو وقتی بیایی، رشتۀ وحدت ما می‌شوی، خدا کند پیش از آمدنت دلمایمان لبریز از ایمان به تو بشود تا نکند زبانم لال در میانۀ اختلاف‌ها ذره‌ای دل‌آزردگی از قضاوت تو داشته باشیم. شبت بخیر فصل الخطاب ما! @abbasivaladi
این روزها هوادارهای واقعی را که می‌بینم، از این که سال‌ها خودم را هوادار تو نامیدم، شرمنده می‌شوم. هوادار کسی است که سینه‌اش را سپر کند برای شنیدن هر طعنه و تهمتی. کسی که پشت تو پنهان می‌شود و فقط وقتی با تو بودن، دنیایش را می‌سازد، خودی نشان می‌دهد، هوادار نیست، او خودخواهی است که با نام هواداری می‌تواند نان بخورد. هوادار تو طوری رفتار می‌کند که هر کسی او را دید،‌ عاشق تو شود. کسی که رفتارهایش مردم را از تو دور می‌کند، هوادار تو نیست، مایۀ عار توست. هوادار تو جان می‌دهد تا نام تو بر زبان‌ها بیفتد. کسی که نام تو را از زبان‌ها می‌اندازد، چگونه نامش را هوادار می‌گذارد!؟ من هوادار تو نیستم؛ ولی دوست دارم هوادارت باشم. هوایم را داشته باش،‌ شاید روزی به دردت خوردم هوادارت شدم. شبت بخیر امام خوبی‌ها! @abbasivaladi