eitaa logo
محسن عباسی ولدی
57.1هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
1.8هزار ویدیو
350 فایل
صفحه رسمی حجت الاسلام #محسن_عباسی_ولدی متخصص | نویسنده | مدرّس 🌱 مسائل تربیتی و سبک‌زندگی‌دینی 🌐 پایگاه‌های اطلاع رسانی: ktft.ir/v 📬 ارتباط با مدیر: @modir_abbasivaladi 📱نشـانی صفحات مجازی حاج‌آقا در پیام‌رسان‌ها: @abbasivaladi
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃معشوق نازآفرین گرفتارم کرده‌ای. گرفتار این عکس. عکسی که از من روی دیوار دلت نشسته و شباهتش به تو به قدری است که تماشایش دلی برایم نگذاشته. گرفتارم کرده‌ای. گرفتار خیال خودت. گویی رسالت این عکس آن است که مرا غرق در خیال تو کند. گرفتارم کرده‌ای و نشسته‌ای به تماشا. تماشای این گرفتاری اگر به دلت می‌نشیند، نوش جانت. هر چه قدر هم که گرفتارترم کنی باز هم راضی‌ام. تو بنشین و تماشا کن و لذّت ببر از این همه گرفتاری ولی در میان تماشا کردن‌هایت یک معمّا را هم برایم حل کن. خودت می‌دانی با همۀ بدی‌ام با وجود نامۀ عمل سیاهم و قلبی که آلوده به هزار جور گناه است از ته دل، آرزوی یک بوسه به گونۀ تو را دارم. از وقتی شباهت این عکس را با تو فهمیدم برای خنک کردن داغ بوسه بر تو می‌خواستم عکس را بردارم و پشت هم ببوسمش. می‌خواستم عکس را بردارم و در آغوش بگیرم. می‌خواستم عکس را بردارم و نوازشش کنم. هر چه کردم، عکس را از روی دیوار دلت بردارم نشد که نشد. لبم را نزدیک گونۀ عکس بردم ولی بند انگشتی فاصله تا عکس داشت که بیشتر پیش نرفت. قصۀ تازه نگه داشتن این داغ در دل من چیست؟ راز دور نگه داشتن لب من حتّی از گونۀ عکسی که شبیه توست چیست؟ بوسیدن تو حرام است یا لب من لایق بوسیدن نیست؟ بوسیدن تو که حرام نیست و تو هم که دریایی و با لب من آلوده نمی‌شوی. تازه این عکس است عکسی که از آرزوی تو از من کشیده شده. پس چرا داغ دلم را تازه نگه می‌داری؟ باشد، اگر از تماشای این دل داغدیده شاد می‌شوی بیشتر بسوزان دلی را که در حسرت است. شبت بخیر معشوق نازآفرین! @abbasivaladi
166 درس صد و شصت و ششم چیزی از ما هست که از دید خدا پنهون باشه؟.pdf
235.8K
صد و شصت و ششم: چیزی از ما هست که از دید خدا پنهون باشه؟ ✅ توی این فایل پی دی اف👆، جواب این سؤالات👇رو پیدا می‌کنید: ⁉️فکر کردن به «علیم» بودن خدا، چه جوری حس تکبّر رو از انسان می‌گیره؟ ⁉️دوازده مرتبه تکرار «عَلیمٌ بِذاتِ الصُّدور» در قرآن، چی رو می‌خواد به ما بفهمونه؟ ⁉️ایمان به این که «خدا همه چی رو می‌دونه»، چه نتایج بارزی تو زندگی ما داره؟ @abbasivaladi
🍃بچه‌ها اهل سرزمین فطرتند،تو حاکمِ این سرزمینی 🍃چقدر مریض شدن بچه‌ها دل آدم را به درد می‌آورد. من می‌دانم که تو از بیماری بچه‌ها آن قدر غمگین میشوی که حال ما را در برابر آن نمی‌شود غم نام گذاشت. 🍃بچه‌ها اهل سرزمین فطرتند تو حاکمِ این سرزمینی حاکمی که دلش برای رعیتش می‌تپد. بچه‌ها آرام نباشند، تو آرام نیستی. 🍃تو نازک‌ترین دل را داری در این دنیا نمی‌شود نازکی دلت را به چیزی تشبیه کرد نازک‌ها باید به تو تشبیه شوند 🍃نالۀ بچه‌ها از مریضی اشکت را جاری می‌کند. بی‌قراری‌شان بی‌قرارت می‌کند با دردشان دردت می‌گیرد و وقتی تب می‌کنند پیشانی‌ات داغ می‌شود. 🍃امروز یک مرض آمده سراغ بچه‌های ما که در کودکی پیرشان میکند. چنان چهر‌ه‌شان چروکیده می‌شود که وقتی نگاهشان می‌کنی دلت آتش می‌گیرد برایشان. 🍃از چند میلیون کودک یکی این طور می‌شود اما همین یکی آن چنان دل را به درد میآورد که آدم آرزوی مرگ میکند. 🍃طفل معصوم، تنش چروکیده است و شکلش شبیه پیرها. و اما فریاد! فریاد! در میان ما به هر اندازه که چشم بدوانی کودکانی هستند که روح چروکیده‌ای دارند. 🍃تماشای اینها چه می‌آورد بر سر تو؟ از نگاه تو روح پیرمردان و پیرزنان هم نباید چروکیده باشد و اصلاً زیبایی زندگی در مرام تو یعنی هرچه پیرتر می‌شوی روحت باید شاداب‌تر شود. حالا چه باید گفت در غم کودک‌های پیر شده؟ ⏪ادامه دارد ... @abbasivaladi
هدایت شده از لالایی خدا
0077 baghareh 194-195.mp3
7.36M
۷۷ آیه ۱۹۵ - ۱۹۴ روزهای زوج، ساعت ۹شب با تشکر از گروه "نسیم قدر" که زحمت اجرای تیتراژ این برنامه رو کشیدن. دوستای خوب لالایی خدا! یادتون نره که هم‌وطنای عزیزِ سیل زده‌مون، هنوز به کمک ما نیاز دارن.💐 @lalaiekhoda
📡 پیامدهای ماهواره در خانواده ⁉️چه شد که پای ماهواره به خانه‌هایمان باز شد؟ فصل4️⃣ : هم‌رنگ جماعت شو؟! (جوزدگی) ✅ تشکیل جبهه متحد 💡در جمع دوستان و اقوام برای خود همفکرانی🤝 پیدا کنید. به سراغ آن دسته از خانواده‌هایی بروید که هنوز پای ماهواره📡 را به خانه‌شان باز نکرده‌اند. در میان خودتان و آنها همدلی💞 ایجاد کنید و با هم تصمیم بگیرید که در میان بستگان و آشنایان، یک جبهۀ متّحد درست کنید. تا جایی که امکان دارد، رفت و آمد به خانۀ کسانی را که ماهواره دارند، با هم انجام دهید تا به کمک هم بتوانید جوّی را تولید کنید که حدّاقل دیگران نتوانند به راحتی نظر خود را به شما و خانواده‌تان، 🔫تحمیل کنند. 🔆به همراه اعضای این جبهۀ متّحد، تصمیم بگیرید در بارۀ ماهواره و برنامه‌های آن، اطّلاعاتی 📚کسب کنید تا در مقابل🛡 کسانی که به شما و تفکّرتان حمله ⚔️می‌کنند، کم نیاورید. 📚بشقاب‌های سفره پشت باممان، ص 184-185 @abbasivaladi
🍃حضرت دریا باز هم انتظار باز هم منتظر و باز هم اثبات این که من منتظرت نیستم. سال‌هاست که تنها زندگی می‌کند پیرمردی که از دار دنیا جز همین خانه نه چیزی دارد و نه کسی. کسی نیست در خانه‌اش را بکوبد و سلامی نثارش کند و حالی از او بپرسد. ولی عجیب منتظر کوبیده شدن این درِ کهنه است. از دلیل انتظار شیرینش می‌پرسم، می‌گوید: چند سال پیش جوانمردی در خانه‌ام را به صدا درآورد. اوّلش گمان کردم باد است زیرا در این چند سال غربت بارها باد مرا فریب داده بود. امّا صدا صدای در بود این بار: کوبیدن دستی به لطافت،‌ روی در. رفتم و در را باز کردم. جوانمردی بود لبخند به لب که نمی‌شناختمش. اوّلش فکر کردم که اشتباه آمده امّا بعد که اجازۀ ورد ‌خواست فهمیدم که اشتباه می‌کنم او به سراغ من آمده. بردمش داخل. خانه‌ام بوی مرگ می‌ داد. دو سه روزی در کنارم بود. خانه‌ام را رنگ زندگی داد و رفت. آمدنش امیدی را زنده کرد در دلم که هیچ گاه از میان نمی‌رود. منتظر خودش هستم ولی گمانم این است که اگر او آمد حتماً باز هم خودش یا اگر نه کسی دیگر خواهد آمد. من و آن پیرمرد فرقمان با هم چیست؟ و چرا من به اندازۀ دل آن پیرمرد طعم انتظار را نچشیده‌ام تو که بیشتر از آن جوانمرد حق به گردنم داری و او اگر دو سه روزی محبّت کرد و رفت تو هر دم به من محبّت می‌کنی. یک روز پیدا می‌کنم پاسخ این معمّا را: چرا با این که غرق محبّت توام باز هم فراموشت می‌کنم. من از خودم خسته‌ام قربان دل‌دریایی‌ات تو چه طور مرا تحمّل می‌کنی آقا! شبت بخیر حضرت دریا! @abbasivaladi
1⃣سلیقه‌های شخصی و هوای نفس هم از محورهای متغیّری هستند که پرستش آنها، مساوی با نفیِ زندگی است. ❌یکی از دلایل اصلی اختلاف میان زن و شوهر ها، آن است که هر کدام می‌خواهند به مطلوب دل خود برسند، بی آن که رضایت خدا را در آن مسئله در نظر بگیرند. 2⃣اقتصاد هم یکی دیگر از معیارهای غیر قابل اعتماد برای زندگی مشترک است. ✔️برخی فکر می‌کنند اگر از نظر اقتصادی به توانمندی قابل قبولی برسند، زندگی‌شان حاشیۀ امنی پیدا کرده، خطر جدّی، آن را تهدید نخواهد کرد، در حالی که آمار، این طرز فکر را تأیید نمی‌کند. 💟اگر بپرسید معیار ثابت در زندگی چه چیزهایی باید باشد، می‌گوییم هیچ معیاری بهتر و رشد دهنده‌تر از «خدا» نیست. ✅ملاک زندگی را «رضایت خدا» بگذارید. هر کاری را که خدا به آن راضی است، انجام دهید و هر کاری را که موجب خشم خداست، ترک کنید. 🔅در این صورت، همیشه زندگی‌تان، رنگ «زندگی» خواهد داشت. کسی که معیارش را خدا قرار دهد، هواها و سلیقه‌های خود را بر اساس رضایت او تنظیم می‌کند. چنین تنظیمی، نشاط‌بخش و نجات‌بخش زندگی است. ⚠️اگر کسی هم از این مبنا دوری کند و خدا را محور زندگی خود قرار ندهد، به یقین، از زندگی لذّت نخواهد برد. 📚تا ساحل آرامش، کتاب اول، ص۱۱۷ - ۱۱۳ @abbasivaladi
هدایت شده از لالایی خدا
0078 baghareh 196-197.mp3
8.14M
۷۸ آیه ۱۹۷ - ۱۹۶ روزهای زوج، ساعت ۹شب با تشکر از گروه "نسیم قدر" که زحمت اجرای تیتراژ این برنامه رو کشیدن. دوستای خوب لالایی خدا! یادتون نره که هم‌وطنای عزیزِ سیل زده‌مون، هنوز به کمک ما نیاز دارن.💐 @lalaiekhoda
🍃فریادرس همه همیشه باید به یاد تو بود. بی یاد تو نام آدم برایمان غصبی است. همیشه باید به یاد تو بود. بی یاد تو باید زیر سم چارپایان له شد. همیشه باید به یاد تو بود. بی یاد تو باید مرگ گفت بر زندگی. امّا نمی‌شود به یاد تو بود و اضطراب نداشت. اصلاً یاد تو طوفانی است برای خودش. وقتی که می‌آید همه چیز را به هم می‌ریزد. اف باد بر این خوابی که امروز نام آرامش به خود گرفته است. یاد تو رعدی است که از صدای آن سنگین‌ترین خواب‌ها هم به هم می‌ریزد. مرگ بر این نظم ظالمانه که زیر پوستش پر از آشفتگی است یاد تو زلزله‌ای است که ویران می‌کند آبادی‌های دروغین را. آرامشی که بشر به دنبال آن زمین را زیر و رو کرده زیر بال اضطراب تو خودش را پنهان کرده. آقا! بگو چه کار کنم تا همه طعم اضطراب برای تو را بچشند؟ جهان دارد از قحطی آدم زجر می‌کشد وحتّی حیوان‌ها هم دیگر آرام نیستند. وحشت آدم‌نماها دنیا را قفس کرده برایشان و آنها دارند از وحشت آدم‌نماها می‌میرند این طور اگر پیش برود نسل حیوان‌ها یکی یکی منقرض می‌شود. دلت برای حیوان‌های زبان بسته بسوزد و عالم را مبتلا کن به اضطراب یاد خودت. ما مضطرِّ اضطراب توایم. شبت بخیر فریادرس همه! @abbasivaladi
‍❓چرا محبت نمی‌کنیم؟ 7⃣ مانع دانستن فرزند در مسیر پیشرفت ⚠️ برخی از پدران و مادران، فرزند را مانع پیشرفت خود در زندگی می‏‌دانند. به همین دلیل هم نمی‌‏توانند از صمیم دل به او محبّت کنند. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 ▫️می‏‌گویم: چرا به فرزندت محبّت نمی‏‌کنی؟ ▪️می‌گوید: حسّ محبّت کردن ندارم. ▫️می‏‌گویم: مگر نمی‏‌دانی محبّت، نیاز طبیعی فرزند است؟ ▪️می‌‏گوید: نیازش هست که باشد. به من چه ربطی دارد؟ مگر من باید همۀ نیازهای او را برآورده کنم؟ ▫️می‌گویم: امّا این حقّی است که او بر عهدۀ تو دارد. ▪️می‌‏گوید: مگر فقط بچّه‏‌ها حق دارند؟ مگر من که یک زن هستم، حقّی ندارم؟ ▫️می‏‌گویم: چرا، حق داری؛ امّا این، چه ربطی به فرزندت دارد؟ ▪️می‏‌گوید: از وقتی که او به دنیا آمده، از هر چه نامش زندگی است، وا مانده‏‌ام و همۀ زندگی‏‌ام شده این بچّه. ▫️می‏‌گویم: ... اجازه نمی‌‏دهد چیزی بگویم و ادامه می‌‏دهد: ▪️درسم را که رها کردم. به کارم هم که پشتِ پا زدم. افتادم کُنج خانه و کارم شد شیر دادن و زجر کشیدن، بچّه شستن و خانه رُفتن. حالا که بچّه‌‏هایم از آب و گِل در آمده‌‏اند، دیگر حسّ و حال گذشته را ندارم که بخواهم درسی بخوانم. فرصت طلایی کارم را هم از دست داده‌‏ام و دیگر به این راحتی به دست نمی‏‌آید. باز هم بگو: چرا حسّ محبّت کردن نداری؟ 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 📚منِ دیگرِ ما، کتاب دوم، ص۷۶ @abbasivaladi