eitaa logo
کانال دوستداران شهید مدافع حرم برادرم عباس کردانی
1هزار دنبال‌کننده
30.7هزار عکس
22.4هزار ویدیو
123 فایل
کانال دوستداران شهید مدافع حرم شهید عباس کردانی لینک کانال @abbass_kardani 🌸🌸شهید مدافع حرم عباس کردانی 🌸🌸ولادت: 1358/12/20 🌸🌸شهادت: 1394/11/19 ارتباط با خادم کانال،، @mahdi_fatem313
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸✨ حضرت محمد صلی الله فرمودند: ✅هرکس که خواهد خانه اش به نعمتِ بی حساب آبادان باشد، به ذکر شش گانه زیر بپردازد: 🍃اول آنکه در آغاز هرکار بگوید: 🌸بسم الله الرحمن الرحیم ‍ 🍃دوم آنکه چون نعمتی از راه حلال نصیبش شد، بگوید 🌸الحمدالله رب العالمین ‍ 🍃سوم آنکه چون خطا و لغزشی کند بگوید: 🌸«استغفرالله ربی و اتوب الیه.» ‍ 🍃چهارم آنکه چون غم و اندوه براو هجوم آورد بگوید : 🌸لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم ‍ 🍃پنجم آنکه چون کارجدیدی شروع کند،گوید 🌸ماشاالله 🍃ششم آنکه چون از ظلم ستمگری هراس کند بگوید: 🌸«حسبناالله و نعم الوکیل.» 🦋🌺🦋 @abbass_kardani 🦋🌺🦋
🌱هر روز خود را با بسم الله الرحمن الرحیم آغاز کنید🌱 ✍پیامبر اکرم(ص): ارزش دو نعمت از نظر مردم پوشيده است: امنيت و تندرستی ⏳امروز چهارشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۸ ۱۶ رجب ۱۴۴۱ ۱۱ مارس ۲۰۲۰ ذکر امروز:یا حی یا قیوم انرژی مثبت :همیشه ته دلتون یه جایی واسه ببخش یه عده نگه دارین روزتون به شادی 🌸🍃@abbass_kardani🌺🍃
مادر می گوید « از جبهه برای دیدن فرزند تازه به دنیا آمده اش به شهرضا رسیده بود با اینکه دیروقت بود، نیمه شب باصدای گریه و تضرع او از خواب بیدار شدم🙁 و دیدم داره نماز شب می خونه صبح همان شب، وقتی که قصدبازگشت به جبهه را داشت✌️، به او گفتم یک مقدار بمان و خستگی ات را رفع کن پاسخ داد مادرجان ما تا به حال درخواب های سنگین غوطه ور بودیم☺️، اما حالا دیگر وقت بیداری است ما هیچ وقت نمی توانیم فقط به راحتی و استراحت خودمان فکر کنیم☝️اگر به این چیزها فکر کنیم دیگرنمی توانیم مزه‌ی بیداری را بچشیم من خواب و استراحت دنیا را با تمام زرق و برقش به دنیادارها میبخشم😊 مادر، این دنیا تنگ است و جای من نیست🕊 راوی:مادرشهید 🌹 ❤️🌷@abbass_kardani🌸🍃 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌🌺🌸🍃🌺☘🍀🌺🍃‌
نظام تقديم 104.mp3
8.62M
🔈 🔇 جلسه سی و یکم صوتی 👆👆👆 کتابی 👌 و بر اساس واقعیت ؛ کسانی که مرگ را تجربه کرده اند ( از جامعه مدرسان حوزه علمیه قم ) با بیان زیبا و رسای خود آن را بیان کرده لطفا از اول جلسه که در کانال گذاشته شده بررسی کنید تا بیشتر متوجه داستان بشید. @abbass_kardani🌹
غیـر از این بغـض ڪہ در راه گلـو سَـد شده اسـٺ ، 🍂 شـده ام مثل مریضـی ڪہ پـس از قطـعِ امـیـد ، در پی معجـزه ای راهـیِ مشهــد شـده اســٺ . @abbass_kardani🌺🍃☘
دوستان عزیز و بزرگوار ☝️پیشنهاد پرو فایل برای سلامتی و ظهور امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف انشاءالله به زودی شاهد جشن ظهور امام زمان عج الله باشم 🌹🤲🌹 آمین یارب العالمین
خبرت هست که از پنجره هر روز فقط محو چشمان تو و صورت ماهت شده‌ام...؟! @abbass_kardani
صدرزاده به روايت غلامرضا صابري پدر شهيد مهدي صابري سيد‌ابراهيم مانند پسرم بود غلامرضا صابري پدر شهيد مهدي صابري، ساكن قم و اهل افغانستان كه به‌واسطه دوستي پسرش با سيد‌مصطفي (سيد‌ابراهيم) صدر‌زاده آشنا بود در باره وي مي‌گويد: مهدي و سيد‌ابراهيم با هم بسيار صميمي بودند، به قدري كه يكديگر را داداش صدا مي‌كردند و بسيار با هم در ارتباط بودند. نوع رفاقت و جنس دوستي‌شان خيلي معنوي و زيبا بود. من گاهي كه از چرايي اين همه ارتباط سؤال مي‌كردم، پسرم مهدي مي‌گفت پدر جان سيد‌ابراهيم فرمانده گردان عمار لشكر فاطميون است و من هم زير دستش. مهدي آن زمان فرماندهي يكي از گروهان‌ها را بر عهده داشت بعد از شهادت مهدي، رفت‌و‌‌آمد‌هاي سيد‌ابراهيم به خانه ما بيشتر شد. ايشان من را پدر و همسرم را مادر خطاب مي‌كرد. من هم مانند مهدي وابسته منش و رفتار سيد‌ابراهيم شده بودم و تعلق خاطر خاصي به سيد داشتم و به داشتن فرزند ديگري چون سيد‌ابراهيم افتخار مي‌كردم. او مانند پسرم مهدي بود كه توانست مدت‌ها جاي خالي او را برايم پر كند . @abbass_kardani
─═हई╬💫 « قسمت من » 💫╬ईह═─ پارت : ۱۷ * تماسو که با مامان قطع کردم رفتم داخل اتاق ، آقای شریفی و دیدم که چشماش بازه ، وقتی وارد شدم سرشو به طرف من چرخوند . با تعجب بهش نگاه کردم و شرمنده گفتم : - عذر می خوام من بیدارتون کردم ؟؟ دیدم لبخند کمرنگی زد و آروم گفت : - نه اشکالی نداره . -حالتون چطوره آقا ؟؟ خوبم ممنون - من واقعا به خاطر اتفاق امروز شرمندمدتونم . - این چه حرفیه !! دشمنتون شرمنده ، انجام وظیفه بود - نه شما هیچ وظیفه نداشتین ، بخاطر من این بلا به سرتون اومد وجونتون رو به خطر انداختین . -مهم نیست ، فدای سرتون ... -بازم ممنون به خاطر همه این فداکاری تون ، خوب استراحت کنید من چند دقیقه میرم بیرون بر می گردم . - باش از بیمارستان خارج شدم و رفتم براش میوه و کمپوت و آبمیوه گرفتم ، یه پیراهنم خریدم ، پیراهنش هم خونی شده بود هم پاره ، دیگ قابل ایتفاده نبود ،وقتی اومدم دیدم به دیوار روبروش خیره شده و دستشم رو زخمشه . پیراهنو گذاشتم کنار تختش ، بقیه وسایلا رو توی یخچال گذاشتم . آروم گفت : -چرا خودتون رو بخاطر من اذیت کردین ؟؟ لازم نبود این چیزا رو بخرین خانم . - شما به خاطر من نزدیک بود جونتونو بدین . اونوقت واسه ۴ تا میوه میخواد منو شرمنده کنید!! - این چه حرفیه که میزنید ، اختیار دارید خانم . چند لحظه بعد بابا با لبخند وارد اتاق شد و گفت - به به اقا فرشاد ،،، چطوری مرد فداکار پس اسمش فرشاده !! تو این همه مدت حتی اسمشم نمیدونستم . فرشاد لبخند بی جونی زد و گفت : - ممنونم اقا . خوبم - واقعا دمت گرم ، خیلی مردی ک جونتو بخاطر دخترم در خطر انداختی . هیچ وقت این لطفتو فراموش نمیکنم ، نمیدونی مانا چقد برات ناراحت بود و حالش بد شده بود - خواهش میکنم انجام وظیفه بود ، ببخشید ک باعث زحمت شما و نگرانی مانا خانم شدم این برای اولین بار بود ک اسم کوچیکمو بدون فامیلیم میگفت . - زنده باشی پسرم رو به بابا گفتم : - کی مرخص میشن ؟ - حالش ک خوبه و فردا صبح مرخصه ، یه هفته هم استراحت کنه دیگ خوبه خوبه ، بعد همون یک هفته هم بیا بیخیه هاتو بکش .این چن روزم نباید چیز سنگین برداری و خم و راست بشی یا کار سخت انجام بدی تا زخمت خوب بشه .و حسابی مراقب خودت باشی . - چشم حتما . ممنونم - خواهش میکنم وظیفست رو به من گفت : - مانا جان بیا بیرون تا اقا فرشاد استراحت کنه . بیا یه چیزیم بخوریم ک ضعف نکنی ، مامانت خیلی سفارش کرده . - چشم بابا جون . بعد نهار بابا بهم گفت : - زنگ بزن ماهان بیاد دنبالت برو خونه - نه بابا بزارید بمونم . اون بخاطر من الن اینجاست - خب بودنت لازم نیست دخترم . فردا صبح بیا تا مرخصش کنم - یعنی نمونم ؟؟ - ن گلم لازم نیست . - باش ... نویسنده : ♡«ℳ£みЯムŋム»♡
12_Narimani_Shab23Ramazan1395_03_(www.rasekhoon.net).mp3
7.23M
⚫️دوستم داشتی... دوستم داشتی توی زندگی برام هیچ کمی نزاشتی عشق حیدرو توی این دل من کاشتی 🎙مداحی کربلایی سیدرضا نریمانی 👌فوق زیبا سیدرضانریمانی @abbass_kardani🌹
Balatar Az Siyahi.mp3
5.45M
درد امروز ما کرونا نیست، درد و مشکل و بدبختی ما غیبت امام زمان علیه السلام است... ▪️پیام بسیار مهم ▫️دانلود بفرمایید و نشر حداکثری..... @abbass_kardani
می گفت: امیدوارم . . . هـر گلولہ ای ڪہ بہ تنم می خورد درد و رنجش را از عسل شیرین تر حس ڪنم ◻️تاریخ ولادت: ۱۳۴۱/۱۰/۲۰ ◻️محل ولادت: روستای کوهی‌خیل_ جویبار ◻️تاریخ شهادت: ۱۳۶۴/۱۲/۲۱ ◻️محل شهادت: شمال فاو : کاش تقدیر چنین باشد تا مرگ، افتخاری را که بارها و بارها بدان نزدیک شدم نصیبم گرداند، این بار با این انگیزه به جبهه می روم، فقط برای نجات دین و انقلابم و امنیت کشور اسلامیم و خدا را به یاری می طلبم که مرا آن طور که صلاح می داند هدایت کند. تنها هدفم خدا و مکتبم دین اسلام و مذهب شیعه و مرادم روح الله می باشد هر قدمی که بر می دارم و هر گلوله که شلیک می کنم فقط برای خدا و رضای خدا می باشد و امیدوارم هر گلوله ای که به تنم می خورد درد و رنجش را از عسل شیرین تر حس نمایم.  آری اگر در این نبرد الهی من به آرزویم برسم دست پرورده پدری مهربان و فداکار بوده ام و آن معلم زندگی من بوده است. پس از وی تقاضا دارم در قبال شهادتم بردبار باشد @abbass_kardani
اصلا دنبال شناخته شدن و شهرت نبود.. اعتقاد داشت که اگه واقعا کاری رو برای خدا انجام بدی خود خدا عزیزت میڪنه.. آخر هم همین خصلت باعث شد که عکس شهادتش معروف بشه.. .. @abbass_kardani
از عنایات امام رئوف است که بعد از مشهد سربچرخانی و دلبر به کنارت باشد... @abbass_kardani
سلام داداشی خوب خودم قراره دلنوشته بنویسم برای داداش حجت دوسال مینویسم ومورد تایید نیست داداشم من دلنوشته را برای این مینویسم که از دلتنگیهایم کم بشه نه برای مسابقه داداشم اخه برنده این مسابقه شما هستین چون خدا شما را خواست چون معبود شما را خرید ومن وامسال من موندیم برایدحسرت خوردن و آرزو به دل شهادت داداشی من بیشتر درد دل میکنم تا دل نوشته اخه تو بدون دل نوشته هم برنده شدی اول شدی زمانی که میگفتن درباغ شهادت بسته شده امدی شدی خادم الشهدا وبه اقا امام حسین اقتدا کردی داداشم مهربونم خیلی دلم تنگ است ببین بی قرارم هوای تو دارم ای شهید مهم نیست که بپذیرن یا نه از ته دل گفتم وبا دلتنگی تمام نوشتم داداشم دوستت دارم تا قیامت