5.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شادی روح امام و شهدا و شهید عباس کردانی وشهید حاج قاسم سلیمانی عزیز صلوات
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل الفرجهم 🙏🙏
🌺سوگند به تیغه یِ آفتـاب☀️
🍂و قسم به غرابتِ #چشمانتان
🍂بی یادتان هیچ #طلوعی را ندیدم🚫
🌺که آخرین کلامِ #شبهایم
🍂و اولین واژه در صبـ☀️ـح هایم
🍂 #نام_شماست
#شهید_احمد_غلامی
#سلام_صبحتون_شهدایی🌺
🍀❤🍀 @abbass_kardani 🍀❤🍀
7.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روایتی از یک دیدار دخترانه با عمو قاسم...
سال گذشته در روز عرفه خانواده شهید محرابی میزبان مهمانی ویژه بودند!
وقتی سردار بزرگ اسلام عموی دختر شهید میشود 👏🏼👏🏼
یادسردارعزیزشهیدحاج قاسم همیشه زنده وپاینده باد
هدیه به روح مطهر همه شهداصلوات
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@abbass_kardani🌹
🌷آنانکه میگویند:
🌷ربنا آتنا فی الدنیا حسنه وفی الاخرة حسنه وقنا عذاب النار،۲۰۱بقره
خدایا ازحسنات وخیرات دنیا وآخرت به ما عطاکن وماراازآتش جهنم حفظ کن،
اینها بهره ای درآخرت دارندوخداوندسریع پاداش میدهد۲۰۲بقره
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
#ɦɨcɦ🔪:
﴾﷽﴿
💠 #رمان_آیه_های_جنون
💠 #قسمت_18
بلند گفتم:روسرے مو بدہ عوضے!
آرام خندید و گفت:نترس موهاتو نمیخورم!
آرام گفتم:باشہ جیغ نمیڪشم فقط ڪاریم نداشتہ باش!
یڪ قطرہ اشڪ از گوشہ چشم چپم چڪید.
از ڪنارم بلند شد و گفت:چیز دیگہ ندارے دهنتو ببندم؟! بہ تو اعتمادے نیس!
از اینڪہ ڪنارش موهایم باز بود داشتم آب میشدم،سرم را پایین انداختم.
چرا اینطور بود؟!
دور تا دور اتاق را نگاہ ڪرد،دنبال چیزے براے بستن دهانم بود.
چرا چاقویے چیزے همراهش نیاوردہ بود؟!
همانطور ڪہ سرم پایین بود گفتم:میبینے ڪہ ساڪتم.
موهایم مقابل صورتم ریختہ بودند،لبم را گزیدم و ادامہ دادم:تو اون ڪشو سہ تا النگو و یہ جفت گوشوارہ ے طلامہ.
اتاق بغلے ام توے ڪمد دیوارے یڪم پول و طلا هس بردار فقط زود برو!
سرم را بلند ڪردم و ڪمے سرم را تڪان دادم تا موهایم از مقابل صورتم ڪنار برود:گردنبندمم هس!
نمیتوانستم خوب ببینمش،موهایم ڪامل از مقابل صورتم ڪنار نرفتہ بود.
آرام بہ سمتم آمد،بیشتر ڪتونے هاے گران قیمت آدیداس مشڪے رنگش را میدیدم!
مقابلم ایستاد،ڪمے خم شد.
دستش را بہ سمت گردنم برد و گردبندم را با دست گرفت.
پلاڪش را لمس ڪرد و آرام نوشتہ ے پلاڪم را خواند:آیہ!
چند لحظہ بعد گردنبندم را رها ڪرد و گفت:من براے این چیزا اینجا نیومدم!
تعجب ڪردم،پس براے چہ بہ خانہ مان آمدہ بود؟!
نفسے ڪشید و بہ سمت در اتاق رفت.
در را باز ڪرد و از اتاق خارج شد.
صدایش از پذیرایے آمد:دو سہ دیقہ ام همینطور ساڪت باشے رفتم!
قلبم تند تند مے تپید،صداے باز و بستہ شدن در آمد.
نفسے از سر آسودگے ڪشیدم و گردنم را تڪان دادم.
صداے شڪستن استخوان هاے گردنم بلند شد.
صداے قدم هایش از حیاط آمد،پنجرہ ے اتاق باز بود.
سرم را بہ سمت پنجرہ برگرداندم،ڪنار دیوار ایستادہ بود؛میخواست از روے دیوار برود ڪہ نگاهش بہ من افتاد.
مڪث ڪرد،چند ثانیہ بہ چشمانم زل زد و پرید روے دیوار!
چشمانم را بستم،خدا را شڪر رفت۰۰۰!
#ادامہ_دارد...
نویسنده این متن👆:
#لیلی_سلطانی 👉
╭┅═ঊঈ💕ঊঈ═┅╮
join : sapp.ir/roman_mazhabi
╰┅═ঊ
💌-کپی با ذکر لینک کانال مانعی ندارد...
سلام علیکم
بزرگوارن کانال که صوتهای
سخنرانی استاد امینی خواه را
پی گیری می کنند.
ان شاءالله از فردا صوت درهای دوزخ
را در کانال میگذاریم.
3 golhaye yas223 تو که فرمانده باشی،خیالم راحته.mp3
زمان:
حجم:
4.24M
روایتگری شهدایی
تو که فرمانده باشی،خیالم راحته
به یاد شهید فرمانده مهدی زین الدین
2.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ملاقات فرزندان شهید اللهکرم با پدر بعد از ۴ سال دوری 💔
#جبهه_مقاومت سربازان #امام_زمان علیه السلام
@abbass_kardani🌹