فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میشه کانال و تبلیغ کنید😍
ممنونم از حمایت تک تک شما عزیزان
الهی شفاعت و دعای شهدا بدرقه زندگیتون باشه
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اسپند دود کنم برا سلامتی اعضای دوست داشتنی و باوفای کانال 😍😍
خدا حفظتون کنه از همه ی بلاها
عاقبت تون ختم بخیرو شهادت بشه
ممنون از لطف و حمایت تک تک شما عزیزان شهدایی ومهدوی با وفا 😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیا امروز گفتی خدایا شکرت 😍🤲
دوست عزیز یادتون نره شکرگذاری از خداوند😍
امضای خداوند پای تک تک آرزوها و اعمالتون باشه
#شکرگزاری
☘خدایا شکرت بابت زندگی خوبم
☘خدایا شکرت بابت آرامش زندگیم
☘خدایا شکرت بابت سلامتی جسمم
☘خدایا شکرت بابت بیداری وجدانم
☘خدایا شکرت بابت کار و درآمدم
☘خدایا شکرت بابت محبوبیتم
☘خدایا شکرت بابت روزی زیادم
☘خدایا شکرت بابت خیر و برکتم
☘خدایا شکرت بابت خانواده خوبم
☘خدایا شکرت بابت نعمت های زندگیم
☘خدایا شکرت بابت همه چیز
همیشهــ قدر داشتـه هاتـون رو بدونیـد شـاید کوچیک تریـن چیزی که شمـا دارین حسـرت کسی باشــه🥺💗
خدایا شکرت بابت تک تک نعمت هایت
TapeyeBorhani-03.mp3
9.89M
#کتاب_صوتی
#تپه_های_برهانی
#خاطرات
#سیدحمیدرضا_طالقانی
💐 #قسمت_سوم💐
کپی و استفاده از صوت با ذکر صلوات ، بلامانع است .
یادشهداکمترازشهادت نیست
💐#مجید_بربری
#قسمت_64
مهرشاد دایی دیگر،از کودکی با مجید هم بازی بود،و تا آخر رفیق هم بودند.صحبت از مجید ،برایش سخت ترین آزار دنیا بود:
من و مجید فقط خواهرزاده و دایی نبودیم،با هم بزرگ شدیم.به حدی نزدیک بودیم که آب بدون هم نمی خوردیم.همیشه خدا خونه ی ما بود.کم کم پیش ما قد کشید و جوون برومند شد.مجید را مادرم بزرگ کرد.همه کارهای بچه های آبجیم،گردن مادرم بود.به خاطر همین بیشتر از اون که،اخلاق آبجیم رو به ارث برده باشه،خلقیات و روحیات مادرم رو داشت.از سه چهار سالگی که توی ذهنم مونده،من و مجید با هم بودیم.مدرسه مون هم یکی بود.من یه سال بالاتر بودم،باهم می رفتیم و برمی گشتیم و البته بیشتر اوقات.،این رفت و برگشت ها با دعوا بود.ما از همون بچگی مون ده دوازده تایی رفیق بودیم که بچه شرّ و دعوا چاق کن مون مجید بود.هفته نبود که چهار پنج تا دعوا نداشته باشیم.به بهانه ها و حرف های مختلف.بعد از این که یه کمی بزرگ شد،دیگه کمتر دنبال دعوا می رفت. بیشتر رفیق هاش براش مهم بودن.دعوایی هم اگر بود ،برا رفیق و رفقاش بود.بیشتر هم میونجی بود تا طرف دعوا.از بچگیش تا بزرگ شد،خانواده" برای مجید حرف اول را می زد.هرچی که داشت،برا خانواده اش می داد.حتی جونش را هم فدا می کرد.سال نود و سه برا خودش ،تو یه باغ درندشت،جشن تولد گرفت.باغ رو کرایه کرده بود.دور تا دورش رو میز و صندلی چیده بود. دو سه میلیونی هم خرجش شد.کلی هم هدیه براش آوردن.یادش به خیر؟موقع کیک بریدن ،اول از همه سهم آبجیم اینها رو کنار گذاشت.بعد هم دستش رو کرد،وسط بقيه کیک و تو صورت بیشتر مهمون ها مالید.هیچ کی هم از این کار مجید ناراحت نشد.همه می دونستن مجید آدم شوخی یه.از اون آدم های شوخ که هر قدر هم باهاش کَل کَل می کردی،یه پله از تو بالاتر بود.همیشه خدا جوابِ دست به نقد ،توی آستینش داشت.این پسر پیش هیچ بنی بشری کم بیار نبود.از همون بچگی ش برای خودش،اعتبار جمع می کرد.توی یافت آباد از اولین تا آخرین مغازه رو،باهاشون سلام و علیک داشت و ازشون نسیه خرید می کرد.جالب اینجاست که مغازه دارها هم بهش نسیه میدادن. به محض این که پول دستش می رسید؛حساب همه رو پاک می کرد.با همه این مغازه دارها،بزرگتر یا کوچکتر از خودش هم نداشت،با همه شون حساب شوخی رو،اول باز میکرد،،بعدش حساب نسیه.من بعضی وقت ها تعجب می کردم،به یه الف بچه ،چطور اعتماد می کنن و نسیه میدن.
#داستان_زندگی_حر_مدافعان_حرم
#شهید_مجید_قربانخانی🌷🕊
💥ادامه دارد...
💐#مجید_بربری
#قسمت_65
سال هشتاد و پنج یه مرکز درمانگاهی توی یافت آباد بود.مجید زودتر از ما رفت و دستش رو بند کرد.بعد اونقدر از اونجا تعریف کرد که همه ما وسوسه شدیم.رنگ و لعابش را هم زیاد کرد.گفتیم برای یه هفته هم شده بریم ببینیم چه خبره.این حرف ها راسته یا مجید شایعه درست کرده.از طرف درمانگاه برای خود ما دوره می ذاشتند ،بعد ما را به عنوان مربی می فرستادن این طرف و اون طرف،تا به بقیه آموزش بدیم.بیشتر فعالیت هامون هم در زمینه اعتیاد و ایدز بود.یک سال و خرده ای اونجا بودیم.حقوق آن چنانی هم به ما نمی دادن،ماهی صدتومن.جایی که ما می رفتیم،زیر نظر یونیسف بود.رییسش به ایران اومده بود و قرار بر این شد تا به یکی از مراکز درمانی سر بزنه.قرعه کشی کردن و به نام یافت آباد در اومد.چه روزی بود اون روز!تو پوست خودمون نمی گنجیدیم.شیک ترین لباس هامون رو پوشیدیم.خط اتوی شلوارهامون هندونه رو قاچ میزد.کفش هامون را یه نیم ساعتی واکس زدیم،سیاهیش برق میزد.همه در جنب و جوش بودیم.چند روزی از خواب و خوراک افتاده بودیم.روز مراسم نفس برامون نمونده بود.نفری یه شاخه گل به ما دادند که وقتی رئیس یونیسف اومد،گل ها رو بهش هدیه کنیم.همه به صف شدیم و یکی یکی گلها رو،با احترام تقدیمش کردیم.مجید گلش را نداد و تا آخر مراسم دستش بود.باهاش پیش بقیه،کلاس می ذاشت.وقتی اون آقا داشت می رفت که سوار ماشینش بشه،مجید بلند صداش زد و با خنده گفت:
_این گل را داده بودن تا بدم به شما.
جمله مجید رو براش ترجمه کردند،اون هم لبخندی به لبش نشست و سرش رو آروم بالا پایین می کرد.
_می خواستم بهت ندم،اما دیدم گناه داری،دلم برات سوخت.و گل رو بهش داد.اون هم به زبون خارجی تشکر کرد. مترجمش هم می خندید و هم ترجمه می کرد.
#داستان_زندگی_حر_مدافعان_حرم
#شهید_مجید_قربانخانی🌷🕊
💥ادامه دارد...
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
✨﷽✨
💠 القاب حضرت خدیجه سلاماللهعلیها
✍با داشتن حضرت خديجه جايگاه ام المؤمنيني براي شيعه است، و قدر آن را شيعه بايد بداند. جای غصه فراوان دارد که اینقدر درباره حضرت خديجه کار نکرديم و حضرت خديجه (سلام الله عليها) را معرفی نکردیم که دیگران اسوههاي خود را بر سر تاريخ زدند. ما با داشتن حضرت و آن همه کرامت وفضیلت، چرا نبايد مصداق ام المؤمنين را ما ارائه کنيم؟ در همان زمان هم نسبت به حضرت خديجه حسادت مي کردند.
ايشان خانهای پشت مسعی (محل سعی بین صفا ومروه) داشت آنقدر بزرگ بود که اهل مکه آن زمان يکجا براي اطعام آنجا جمع می شدند. قبل از اينکه همسر رسول خدا بشود به ام الأيتام، مشهور بود خيلیها (از اشراف وغیره) اين لقب را برای او نمی پسندیدند... میگفت: نه، من همين لقب را میخواهم.
از ایشان يک جمله نقل نشده که اشارهای باشد به این که من اموالم را براي رشد اسلام دادم؛ خيلي مهم است، يک نفر اين همه اموال را اصلاً نبيند، فقط رسول خدا را ببیند. آن وقت چرا ما درباره شخصيت ايشان کار نمیکنيم؟ سزاوار است گروهی از خواهران حوزههای علمیه ممحض شوند در احياء چنین اسوهای. پژوهش کنند ببينند چقدر بزرگ است؟! بعد مستدل و مستند ارائه کنند ؛ حضرت زهرا خشنود میشوند، اميرالمؤمنين و رسول خدا خشنود میشوند.
📚حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری
🏴رحلت حضرت خدیجه(س) تسلیت
D1737038T15269494(Web).mp3
10.13M
🎙حجت الاسلام ماندگاری
▪️سه نکته از زندگی پرخیر و برکت #حضرت_خدیجه سلام الله علیها
#امام_زمان
#حضرت_خدیجه
#ماه_رمضان
🔴عشقی که باید ضرب المثل میشد عشق خدیجه به پیامبر بود ...
🌷 .... قالت یا سیدی كیف كان سفركم؟ فأخذ (ص) یحدثها بما باعه و ما شراه. فرأت خدیجة ربحا عظیما و قالت یا سیدی لقد فرحتنی بطلعتك و أسعدتنی برؤیتك فلا لقیت بؤسا و لا رأیت نحوسا ثم جعلت تقول شعرا:
فلو أننی أمسیت فی كل نعمة
و دامت لی الدنیا و ملك الأكاسرة
فما سویت عندی جناح بعوضة
إذا لم یكن عینی لعینك ناظرة
🌷 پیامبر اکرم (ص) در یکی از سفرهای تجاری که با اموال خدیجه انجام میداد سود بسیار زیادی برده بود وقتی به خانه برگشتند حضرت خدیجه (س) به پیامبر (ص) عرض کرد:
🌷 ای سید و مولای من! سفرتان چگونه بود؟ پیامبر (ص) هم جریان خرید و فروشهایی که در این سفر داشتند و سود بسیاری که بدست آورده بودند را برای خدیجه تعریف کرد.
🌷 خدیجه که سودی بسیار برده بود به پیامبر عرض کرد: ای سید و مولای من! تو با طالعت مرا شاد کردی و با دیدارت مرا سعادتمند نمودی، من از وقتی که شما را دیدم هیچ ناخوشی هیچ بداقبالی ندیدهام. در این هنگام خدیجه شعری خطاب به پیامبر سرود:
🌷 ای سید و مولای من؛ اگر وارد شب شوم در حالی که تمام نعمتهای عالم و همچنین پادشاهی سلاطین روم و کسری برای من باشد و پس از آن هرگز از دنیا نروم اگر چشمم به چشم تو نیافتد و تو را نبینم همه این دارایی در نظرم به اندازه پر یک مگس نمیارزید
📚 (بحارالانوار، ج16، ص52)
استاد قرائتی
✨﷽✨
🌸 #نوروز 🌸
نوروز به معناى روز نو است و در اصطلاح رایج این مرز و بوم به نخستین روز فروردین و رسیدن آفتاب به برج حَمَل و آغاز بهار، نوروز گفته مىشود. براى این روز در میان ایرانیان و برخى اقوام و كشورهاى دیگر آداب و رسومى وجود دارد. احادیثى كه در منابع روایى دربارهٔ این روز آمدهاند با صرف نظر از سند آنها، به لحاظ محتوا متعارض هستند؛ برخى آن را تأیید و برخى نفى كردهاند.
به نظر مىرسد رد و تأیید در این روایات به لحاظ رسمهاى ناپسند و پسندیدهٔ نوروز باشد؛ یعنى روایت نفى درباره سنّتهاى نادرست آن باشد و روایت تأیید، سنّتهاى خوب آن را تأیید مىكند.
این احتمال هم وجود دارد كه روایت تأیید، شاید به جهت نزدیك بودن این روز با حادثهٔ غدیر و ولایت حضرت امیرمؤمنان (ع) باشد؛ چرا كه بر اساس برخى محاسبات ریاضى و نجومى، جریان غدیر در سال دهم هجرت در روز 27 اسفند ماه بوده است. پیامبر اكرم (ص) نیز تا سه روز جهت بیعت گرفتن در سرزمین غدیر درنگ كردند؛ پس نوروز سال دهم هجرى همزمان با غدیر بود.
گفتنى است برخى از سنّتهاى خوب آن در شمار امورى است كه اسلام به صورت كلى بر آنها تأكید دارد؛ مانند نظافت و خانهتكانى، نیكوكارى، كمك به نیازمندان، به ویژه خویشان و بستگان، توجّه به سالمندان، مهر و محبّت به یكدیگر، صلهٔ رحم و دید و بازدید دوستان كه بسا از این طریق كینههاى دیرین زدوده مىشوند و نیز از سنّتهاى خوب آن، روى آوردن به پاكى و طهارت معنوى است كه مؤمنان با رفتن به قبرستانها و اماكن مذهبى و زیارتگاهها به ذكر و دعا مىپردازند و دعاى یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ وَ الأبْصَارِ یا مُدَبِّرَ اللّیلِ وَ النَّهَارِ وَ یا مُحَوِّلَ الحَوْلِ وَ الأحوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إلَى أحْسَنِ الحَالِ، ورد زبانشان است. در این دعا از خدا درخواست تحوّل مىشود و تحوّل آن است كه انسان از درون منقلب بشود و انقلاب درونى اگر به سوى خدا باشد تأثیرگذار است.
پیش از انقلاب إلى الله، هیچ انقلابى بارور نخواهد شد. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم چنین تحوّلى را در پیش رو داریم، اگر با رغبت و اشتیاق به سوى خدا متحوّل شدیم خوش به حال ما (طوبى لنا و حسن مآب) و اگر با اشتیاق منقلب نشویم، مأموران الهى ما را منقلب خواهند كرد. به هر روى در چنین روزهایى مناسب است به پاكى و تحوّل درونى روى آورد.
📚 مفاتیح الحیات آیت الله جوادی آملی
🌸سال نو مبارک🌸
استاد قرائتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙انواع روزه
🔺آیت الله #مجتهدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چرا روزه میگیریم؟
👤 شهید سید محمد بهشتی
🔴اول نماز یا افطار؟
✍امام باقر عليه السلام : در ماه رمضان ابتدا نماز بخوان، سپس افطار کن؛ مگر این که همراه عده ای بودی که منتظر افطار بودند. اگر قرار بود تو نیز با آنان افطار کنی، با ایشان مخالفت نکن و ابتدا افطار کن و در غیر این صورت ابتدا نماز بخوان.
راوی پرسید: چرا این کار را کنم و ابتدا نماز بخوانم؟! فرمودند: چون دو وظیفه برای تو پیش آمده است: افطار و نماز؛ پس با چیزی شروع کن که بر دیگری برتری دارد و آن نماز است.
سپس فرمودند: و تو روزه داری؛ پس اگر نمازت را با حالت روزه به جا آوری و روز را پایان دهی، برای من دوست داشتنی تر است.
📚 وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۱۵۰، ح ۲