@Menbaraali4_5825785367910945730.mp3
زمان:
حجم:
10.7M
🎙علمای واقعی
🔺آیت الله #فاطمی_نیا
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
Montazer.ir4_5839074112688886617.mp3
زمان:
حجم:
4.81M
#صحیفه_سجادیه_جامعه
🎧قرائت استدیویی دعای ۶۰
در تنگدستی و سخت حالی
※ دعایی برای وقتهای گرفتاری و درماندگی
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
@ostad_shojaeیاد خدا 71 (2).mp3
زمان:
حجم:
9.75M
مجموعه #یاد_خدا ۷۱
#استاد_شجاعی | #دکتر_رفیعی
√ مادران و پدرانِ عابد و زاهدی که
اهل خانوادهشان به فساد کشیده میشوند!
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
🔴 فواید یاد مرگ
امام صادق علیهالسلام میفرماید:
«یاد #مرگ خواهشهای باطل را از دل زائل میکند و ریشههای غفلت را قطع میکند و دل را به وعدههای الهی قوی و #مطمئن میگرداند و طبع را رقیق و نازک میسازد و عَلَمهای هوا و هوس را میشکند و آتش حرص را فرو مینشاند و #دنیا را حقیر و بیمقدار میسازد.»
📚 بحار الانوار ، ج 6 ، ح 32
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
✨﷽✨
🌼از لحظات آخر مرگ جدا بترسید
✍️هنگام احتضار و جان کندن عالمی، برایش دعای عدیله میخواندند و او تکرار میکرد؛ وقتی رسیدند به جمله "واشهدان الائمة الابرار" محتضر گفت: این اول حرف است، یعنی قبول ندارم! تا سه مرتبه او را تلقین میکردند و او میگفت این اول حرف است. پس از لحظهای عرق تمام بدنش را گرفت و چشمهایش را باز کرد و با دست اشاره به صندوقی که در گوشه حجره نمود و امر کرد سر آن را باز کردند.
و از میان آن یک ورقه بیرون آوردند پس به او دادند و آنرا پارهاش کرد. چون سبب آن را از او پرسیدند گفت: من به کسی پنج تومان قرض داده بودم و از او سند گرفته بودم، هر وقت به من میگفتید بگو: واشهدان الائمة الابرار؛ میدیدم فردی با ریش سفیدی سر صندوق ایستاده و این سند را به دست گرفته و میگوید اگر این کلمه شهادت را گفتی این سند را پاره میکنم.
من برای گرفتن طلبم به آن سند نیاز داشتم و در آن لحظه راضی نمیشدم که این شهادت را بگویم و چون خدا به لطف خودش مرا شفا داد و از حالت احتضار خارج شدم، آن سند را خودم پاره کردم که دیگر مانعی از گفتن کلمه شهادت نداشته باشم.
📚داستانهای شگفت شهید دستغیب به نقل از منتخب التواریخ، باب 14
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
💠 داستان زیبا در مورد مَشکهای پر از باد
☘🌺☘🌺
خدا مرحوم آقای کافی را رحمت کند. ایشان میگفت: پادشاهی، کاخی و باغی ساخت و در آن استخری بنا کرد. آنوقتها [لوله کشی] آب نبود و پادشاه دید که این استخر باید آب داشته باشد. گفت: سقاها با مَشک بروند، آب بیاورند.
🔸 تعدادی سقا را خبر کردند، مَشک بر دوش گرفتند و رفتند از رودخانه آب بیاورند و در استخر بریزند. یکی از سقاها دید که خیلی راه طولانی است و [رفتن] از رودخانه تا پای استخر با مَشک پُر از آب، خیلی سخت است. یک گوشهای رفت و آن مَشک را باد کرد و درِ آن را بست و آمد در رودخانه و آن را خیس کرد.
جمعیت سقاها که میآمدند، بار او هم سبک بود. او میخواست زرنگی کند که حالا آنها دارند آب خالی میکنند، ما هم در این مَشک را باز میکنیم و چیزی پیدا نیست. پای استخر آمدند و بنا شد که استخر را آب کنند.
🌷🌱
دیدند که همه این سقاها به هم نگاه میکنند، نگو که همه آنها مشکها را باد کردهاند!
🌷 خدایا ما سقاهایی هستیم که مَشکها را باد کردهایم؛ مگر فضل و رحمت تو دستگیری کند! والّا کسی کاری هم کرده باشد، باز کاری نکرده است.
خدایا به حقیقت محمد و آل محمد، به فضل و کَرم خود امشب مزد کارِ نکردهی ما را بده!
خدایا بندگیهای نکرده و مشکهای خالی جباریت تو را میطلبند #یاجابرالعظمالکسیر
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆