🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
🔹در دنیا میتوانستیم با یک طلب
حلالیت چند دقیقهای رضایتبگیریم
🔸اما در آنجا متناسب با ظلمی که کرده بودیم فشار روحی سخت و عجیبی را تحمل میکردیم...
حساس بودن این امر به حدی است که اگر کسی دل از تمام تعلقات مادی مانند زن و فرزند و زندگی و... بکند و برای رضای خدا به جهاد بپردازد و در این راه شهید شود تمام گناهان او بخشیده میشود غیر از حق الناس...
-تمام گناهان شهید بجز بدهکاری و دین او بخشيده میشود که باید بدهکاری را ادا کند.
📚 کتاب تقاص
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
🔹دستم خــالــی بود، هـر چـه از
اعمالم میگفتم آنها رد میکردند.
ناگهان یکـی از آن ها گـفـت: نـاراحـت
نباش تو گوهر گرانبهایی نزد ما داری.
یادت هست زمانی کـــه می خواستی
از نـجـــف بــه کـربـــــــلا بــروی امـــا
کرایــه نداشتی،
خار بـه پـاهـایـت رفـت و بـه خــــــدا
گـفـتـی چـه طــور با ایــن همـه درس
و بـحـــث پـــول کــرایـــــه نـــدارم!؟
🔹اما ناگهان از گفته خود پشیمان شدی و از ته دل گفتی: (اَلحَمدُ لِله رَبِ العالمین)
با تعجب گفتم بله یادم هست.
آن مَلَک گفت: این شکری که به جا آوردی همان گوهری است که نزد ما محفوظ است.
📚 کتاب بازگشت
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
🔹دعاهایی که آیندهانسانرا تغییر میدهد!
در همان لحظه ای که گذشته ام را دیدم و اعمال من بررسی می شد، دعاهای مادرم را دیدم که در سرنوشت من بسیار تاثیرگذار بود.
بارها گناه یا خطایی از من سرزده بود که با دعای مادرم پاک شده و بی حساب شده بودم و یا هرجا قرار بود بلا یا عقوبتی بر من وارد شود، با دعای مادرم برطرف شده بود.
یعنی مقام مادر این گونه است. هریک از دعاهای یک مادر این قدرت را دارد تا آینده انسان را کاملا تغییر دهد...
📚 کتاب شنود اثر گروه شهید هادی
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
✍ نکته دیگری که شاهد بودم اینکه؛
هرچه به سنین بالاتر می رسیدم، ثواب
کمتـری از نمـازهای جماعت و هیئت ها
در نامه عملم میدیدم!
بـه جـوانـی کـه پشـت میـز نشستـه بـود
(مأمورالهی در برزخ)گفتم: در این روزها
منهمگی نمازهایم را بهجماعت خواندم.
من در ایـن شـب ها هیئت رفته ام. چـرا
این ها در نامه عملم نیست؟
🔺روبه من کرد و گفت: خوب نگاه کن.
هـر چـه سـن و سالـت بیشـتـر می شـد،
#ریـا و خـودنـمـایـی در اعـمـالـت زیـاد
مـیشد. اوایـل خالـصانـه بـه مسـجـد و
هـیـئـت می رفـتـی امـا بعـد هـا، مسجد
میرفتی تا تو را ببینند.
هیئت میرفتی تا رفقایت نگویند
چرا نیامدی! اگر واقعا برای خدا
بود، چرا
به فلان مسجد یا هیئت
کـه دوستانت نبودند نمی رفتی؟
📚 کتاب سه دقیقه در قیامت
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
🔵 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
داخل کشور عراق دچار مشکل
و تجربه نزدیک به مرگ شدم.
من در کنار قبرستان متوجه ارواح افراد
مختلفی شدم که در آنجا مدفون بودند.
یک خانم جوان آنجا دفن شده بود که
با یک نگاه مشاهده کردم که روح او
در برزخ میهمان امام خمینی است!
این خانم در زمان حیات دنیایی خود، بسیار از امام خمینی تعریف می کرد و به آرمان های حضرت امام بسیار اعتقاد داشت. او به دست عوامل حکومت صدام به شهادت رسید اما به خاطر علاقه اش، در برزخ، با ایشان محشور بود.
آنجا بود که معنای این حدیث را فهمیدم که به هرچه علاقه داشته باشیم با همان محشور خواهیم شد...
(📚 کتاب نسیمی از ملکوت )
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
🔹این بنده خدا را دیدم که...
✍ یکی از معلمین و مربیان شهر ما، در مسجد محل تلاش فوق العاده ای داشت که بچه ها را جذب مسجد و هیئت کند. او خالصانه فعالیت می کرد و در مسجدی شدن ما هم خیلی تأثیر داشت.
این مرد خدا، یكبار که با ماشین در حرکت بود، از چراغ قرمز عبور کرد و سانحهای شدید رخ داد و ایشان مرحوم شد.
من این بنده خدا را دیدم که در میان شهدا و هم درجه آنها بود!
🔺توانستم با او صحبت کنم.
ایشان به خاطر اعمال خوبی که در مسجد و محل داشت و رعایت دستورات دین، به مقام شهدا دست یافته بود. در واقع او در دنیا شهید زندگی کرد و به مقام شهدا دست یافت.
اما سؤالی که در ذهن من بود، تصادف او و عدم رعایت قانون و مرگش بود. ایشان به من گفت: من در پشت فرمان ماشین سکته کردم و از دنیا رفتم و سپس با ماشین مقابل برخورد کردم. هیچ چیزی از صحنه تصادف دست من نبود.
(📚 کتاب سه دقیقه در قیامت)
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
✍ ایستاده بودم و مات و مبهوت به کتاب اعمالم نگاه می کردم.
انگار هیچ اراده ای از خودم نداشتم. هیچ کار و عملم قابل دفاع نبود. فقط نگاه می کردم.
در دنیا، انسان هرچند مقصر باشد، اما در دادگاه از خود دفاع می کند و با گرفتن وکیل و..... خود را تا حدودی از اتهامات تبرئه می کند.
اما اینجا... مگر می شود چیزی گفت؟! فقط نگاه می کردم. حتى و آنچه در فکر انسان بوده برای همه نمایان است، چه رسد به اعمال انسان. برای همین هیچ کس نمی تواند بی دلیل از خود دفاع کند.
در کتاب اعمال خودم چقدر گناهانی را دیدم که مصداق این ضرب المثل بود: آش نخورده و دهن سوخته.
شخصی در مقابل من غیبت کرده یا تهمت زده و من هم در گناه او شریک شده بودم. چقدر گناهانی را دیدم که هیچ لذتی برایم نداشت
و فقط سرافکندگی برایم ایجاد کرد.
خیلی سخت بود. خیلی. حساب و کتاب خدا به دقت ادامه داشت اما زمانی که بررسی اعمال من انجام می شد و نقایص کارهایم را میدیدم، گرمای شدیدی از سمت چپ به سوی من می آمد! حرارتی که نزدیک بود تمام بدنم را بسوزاند. اما...
این حرارت تمام بدنم را می سوزاند، طوری که قابل تحمل نبود همه جای بدنم می سوخت، بجز صورت و سینه و کف دستهایم! برای من جای تعجب بود. چرا این سه قسمت بدنم نمی سوزد؟! لازم به تکلم نبود. جواب سؤالم را بلافاصله فهمیدم.
من از نوجوانی در هیئت و جلسات فرهنگی مسجد محل حضور داشتم. پدرم به من توصیه می کرد که وقتی برای آقا امام حسين عليه السلام و یا حضرت زهرا سلام الله علیها و اهل بیت (ع) اشک میریزی، قدر این اشک را بدان. اشک بر این بزرگان، قیمتی است و ارزش آن را در قیامت میفهمیم. پدرم از بزرگان و اهل منبر شنیده بود که این اشک را به سینه و صورت خود بکشید و این کار را می کرد. من نیز وقتی در مجالس اهل بیت علت گریه می کردم. اشک خود را به صورت و سینه ام می کشیدم. حالا فهمیدم که چرا این سه عضو بدنم نمی سوزد...
[ 📚 کتاب سه دقیقه در قیامت ]
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
🔥 #تجربه_نزدیک_به_مرگ 🔥
(شیاطین در غالب) موجوداتی
مـثـل حشرات عظیم الجثه بـه
بیمارستان حـمـلـه کـرده بودند،
هیـچـکـس بـه غیر از من آن ها
را نمیدید.
↩️کل محوطه بیمارستان پر شده بود. این حیوانات به هر بیماری که به حالت کما رفته بود و یا در حال مرگ بود حمله می کردند
🔸تا نگذارند لحظات آخر به یاد
خدا باشند. آنجا بود که فهمیدم
جـان دادن چـه ســخــت اسـت...
📚 کتاب شنود 📚
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
🔹به هزار و صد نفر در زمینه حقالناس بدهکاری!!!
✍ دو ملک مرا گرفتند تا به سوی عذاب ببرند، هیچکس با من مهربان نبود. من آتش را دیدم. حتی دست بندی به من زدند که شعله ور بود.
اما یکباره داد زدم: من که امروز توبه کردم. من واقعا نیت کردم که کارهای گذشته را تکرار نکنم.
یکی از دو مأموری که در کنارم بود گفت: بله، از شما قبول می کنیم، شما واقعا توبه کردی و خدا توبه پذیر است. تمام کارهای زشت شما پاک شده، اما حق الناس را چه می کنی؟
گفتم: من با تمام بدی ها خیلی مراقب بودم که حق کسی را در زندگی ام وارد نکنم. حتی در محل کار، بیشتر می ماندم تا مشکلی: نباشد. تمام بیماران از من راضی هستند و
آن فرشته گفت: بله، درست می گویی، اما هزار و صد نفر از مردان هستند که به آنها در زمینه حق الناس بدهکار هستی!
وقتی تعجب مرا دید، ادامه داد: خداوند به شما قد و قامت و چهره ای زیبا عطا کرد، اما در مدت زندگی، شما چه کردی؟! با لباس های تنگ و نامناسب و آرایش و موهای رنگ شده و بدون حجاب صحیح از خانه بیرون می آمدی، این تعداد از مردان، با دیدن شما دچار مشکلات مختلف شدند.
بسیاری از آنها همسرانشان به زیبایی شما نبودند و زمینه اختلاف بین زن و شوهرها شدی. برخی از مردان جوان که همکار یا بیمار شما بودند، با دیدن زیبایی شما به گناه افتادند و...
گفتم: خب آنها چشمانشان را حفظ می کردند و نگاه نمی کردند. به من جواب داد: شما اگر پوشش و حریم ها و حجاب را رعایت می کردی و آنها به شما نگاه می کردند، دیگر گناهی برای شما نبود...
📚 کتاب سه دقیقه در قیامت
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
آن جا هیچ محدودیت زمانی
و مکانی وجود نداشت. در دنیا
باید صبر کنیم تا فردا شود و
اتفاقات فردا را مشاهده کنیم.
اما آن جا تمام اتفاقات آینده
را به راحتی می توان مشاهده کرد.
من در آن جا به زندگی همهی
اشخاصی که می شناختم مسلط
بودم. دیدم شخصی بر مصیبت ها
صبر می کرد و این در عاقبت به
خیری اش چه مقدار تاثیر گذار بود.
📚 کتاب با بابا
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
🔹با تعجب مشاهده کردم که...
✍ رفتم صفحه (کتاب اعمال) بعد. آن روز هم پر از اعمال خوب بود. نماز اول وقت، و مسجد، بسیج، هیئت، رضایت پدر و مادر و...
فیلم تمام اعمال موجود بود، اما لازم به مشاهده نبود.
خیلی از کارهای خوبی که فراموش کرده بودم تماما برای من یاد آوری می شد. اما با تعجب دوباره مشاهده کردم: که تمام اعمال من در حال محو شدن است!
گفتم: این دفعه چرا؟ من که
در ایـن روز غیبـت نـکـردم!؟
جوان (مأمور الهی) گفت: یکی از رفقای مذهبی ات را مسخره کردی. این عمل زشت باعث نابودی اعمالت شد.
خوب به یاد داشتم که به چه چیزی اشاره دارد. من خیلی اهل شوخی و خنده و سرکار گذاشتن رفقا بودم. با خودم گفتم: اگه این طور باشه که خیلی اوضاع من خرابه!
🔺رفتم صفحه بعد، روز بعد هم کلی اعمال خوب داشتم. اما کارهای خوب من پاک نشد. با اینکه آن روز هم شوخی کرده بودم، اما در این شوخی ها، بارفقا گفتیم و خندیدیم، اما به کسی اهانت نکردیم. غیبت نکرده بودم. هیچ گناهی همراه با شوخی های من نبود. برای همین، شوخیها و خندههای من، به عنوان کار خوب ثبت شده بود. با خودم گفتم: خدا را شکر.
📚 کتاب سه دقیقه در
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
✅ خرمای بهشت برزخی!
من بر روی چمن ها دراز کشیدم.
گـویی یـک تـخـت نـرم و راحـت
و شبیه پرقو بود.
به بالای سرم نگاه کردم. درختانمیوه
و یک درخت نخل پر از خرما را دیدم.
با خودم گفتم:
🔹خرمای اینجا چه مزه ای دارد؟
یکباره دیدم درخت نخل به سمت من
خم شد. من دستمرا بلند کردم و یکی
از خـرمـاها را چـیـدم و داخـل دهــان
گذاشتم. نمی توانم شیرینی آن خرمـا
را با چیزی در این دنیا مثال بزنم.
دراینجا اگر چیزی خیلی شیرین باشد،
باعـث دلزدگی می شـود. امـا آن خـرما
نمیدانید چقدر خوشمزهبود. ازجا بلند
شدم.دیدم چمنها به حالتقبل برگشت...
📚 کتاب سه دقیقه در قیامت
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
🔹اولین چیزی که بررسی شد!
❖قبل از اینکه وارد صفحات اعمال
پس از بلوغ شویم، جوان پشتمیز
(مأمور الهی) نگاهـی کلی به کـتـاب
(کتاب اعمال) من کرد و گفت:
#نمازهایت خوب و مورد قبول
است. بـرای همـیـن وارد بـقـیـه
اعمال می شویم.
📚 کتاب سه دقیقه در قیامت
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
🔹در دنیا میتوانستیم با یک طلب
حلالیت چند دقیقهای رضایتبگیریم
🔸اما در آنجا متناسب با ظلمی که کرده بودیم فشار روحی سخت و عجیبی را تحمل میکردیم...
حساس بودن این امر به حدی است که اگر کسی دل از تمام تعلقات مادی مانند زن و فرزند و زندگی و... بکند و برای رضای خدا به جهاد بپردازد و در این راه شهید شود تمام گناهان او بخشیده میشود غیر از حق الناس...
-تمام گناهان شهید بجز بدهکاری و دین او بخشيده میشود که باید بدهکاری را ادا کند.
📚 کتاب تقاص
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
🔹دستم خــالــی بود، هـر چـه از
اعمالم میگفتم آنها رد میکردند.
ناگهان یکـی از آن ها گـفـت: نـاراحـت
نباش تو گوهر گرانبهایی نزد ما داری.
یادت هست زمانی کـــه می خواستی
از نـجـــف بــه کـربـــــــلا بــروی امـــا
کرایــه نداشتی،
خار بـه پـاهـایـت رفـت و بـه خــــــدا
گـفـتـی چـه طــور با ایــن همـه درس
و بـحـــث پـــول کــرایـــــه نـــدارم!؟
🔹اما ناگهان از گفته خود پشیمان شدی و از ته دل گفتی: (اَلحَمدُ لِله رَبِ العالمین)
با تعجب گفتم بله یادم هست.
آن مَلَک گفت: این شکری که به جا آوردی همان گوهری است که نزد ما محفوظ است.
📚 کتاب بازگشت
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
✨﷽✨
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
از همان روز بلوغ، تمام کارهای
من با جزئیات نوشته شده بود.
کوچک ترین کارها. حتى ذرهای
کـار خـوب و بد را دقیق نوشته
بودند و صرف نظر نکردهبودند.
تازه فهمیدم که «فمن يعمل مثقال ذره خيرا يره» یعنی چه. هر چی که ما اینجا شوخی حساب کرده بودیم، آن ها جدی نوشته بودند؛ در داخل این کتاب، در کنار هر کدام از کارهای روزانه من، چیزی شبیه یک تصویر کوچک وجود داشت که وقتی به آن خیره میشدیم،
مثلفیلم به نمایش در میآمد.
درست مثـل قسمت ویدئو در
موبایل هـای جدید، فـیلـم آن
مـاجـرا را مشاهده می کردیم.
آن هم فیلم سه بعدی با تمام
جـزئیات! یعنی در مواجـه بـا
دیگران حتی فکر افراد را هم
میدیدیم.
لذا نمیشد هیچ کدام از آن کارها را انکار کرد. غیر از کارها، حتی نیت های ما ثبت شده بود. آنها همه چیز را دقیق نوشته بودند. جای هیچگونه اعتراضی نبود...
📚 کتاب سه دقیقه در قیامت
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
✨﷽✨
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
از همان روز بلوغ، تمام کارهای
من با جزئیات نوشته شده بود.
کوچک ترین کارها. حتى ذرهای
کـار خـوب و بد را دقیق نوشته
بودند و صرف نظر نکردهبودند.
تازه فهمیدم که «فمن يعمل مثقال ذره خيرا يره» یعنی چه. هر چی که ما اینجا شوخی حساب کرده بودیم، آن ها جدی نوشته بودند؛ در داخل این کتاب، در کنار هر کدام از کارهای روزانه من، چیزی شبیه یک تصویر کوچک وجود داشت که وقتی به آن خیره میشدیم،
مثلفیلم به نمایش در میآمد.
درست مثـل قسمت ویدئو در
موبایل هـای جدید، فـیلـم آن
مـاجـرا را مشاهده می کردیم.
آن هم فیلم سه بعدی با تمام
جـزئیات! یعنی در مواجـه بـا
دیگران حتی فکر افراد را هم
میدیدیم.
لذا نمیشد هیچ کدام از آن کارها را انکار کرد. غیر از کارها، حتی نیت های ما ثبت شده بود. آنها همه چیز را دقیق نوشته بودند. جای هیچگونه اعتراضی نبود...
📚 کتاب سه دقیقه در قیامت
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
🔹دعاهایی که آیندهانسانرا تغییر میدهد!
در همان لحظه ای که گذشته ام را دیدم و اعمال من بررسی می شد، دعاهای مادرم را دیدم که در سرنوشت من بسیار تاثیرگذار بود.
بارها گناه یا خطایی از من سرزده بود که با دعای مادرم پاک شده و بی حساب شده بودم و یا هرجا قرار بود بلا یا عقوبتی بر من وارد شود، با دعای مادرم برطرف شده بود.
یعنی مقام مادر این گونه است. هریک از دعاهای یک مادر این قدرت را دارد تا آینده انسان را کاملا تغییر دهد...
📚 کتاب شنود اثر گروه شهید هادی
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
✨﷽✨
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
از همان روز بلوغ، تمام کارهای
من با جزئیات نوشته شده بود.
کوچک ترین کارها. حتى ذرهای
کـار خـوب و بد را دقیق نوشته
بودند و صرف نظر نکردهبودند.
تازه فهمیدم که «فمن يعمل مثقال ذره خيرا يره» یعنی چه. هر چی که ما اینجا شوخی حساب کرده بودیم، آن ها جدی نوشته بودند؛ در داخل این کتاب، در کنار هر کدام از کارهای روزانه من، چیزی شبیه یک تصویر کوچک وجود داشت که وقتی به آن خیره میشدیم،
مثلفیلم به نمایش در میآمد.
درست مثـل قسمت ویدئو در
موبایل هـای جدید، فـیلـم آن
مـاجـرا را مشاهده می کردیم.
آن هم فیلم سه بعدی با تمام
جـزئیات! یعنی در مواجـه بـا
دیگران حتی فکر افراد را هم
میدیدیم.
لذا نمیشد هیچ کدام از آن کارها را انکار کرد. غیر از کارها، حتی نیت های ما ثبت شده بود. آنها همه چیز را دقیق نوشته بودند. جای هیچگونه اعتراضی نبود...
📚 کتاب سه دقیقه در قیامت
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
🔹دعاهایی که آیندهانسانرا تغییر میدهد!
در همان لحظه ای که گذشته ام را دیدم و اعمال من بررسی می شد، دعاهای مادرم را دیدم که در سرنوشت من بسیار تاثیرگذار بود.
بارها گناه یا خطایی از من سرزده بود که با دعای مادرم پاک شده و بی حساب شده بودم و یا هرجا قرار بود بلا یا عقوبتی بر من وارد شود، با دعای مادرم برطرف شده بود.
یعنی مقام مادر این گونه است. هریک از دعاهای یک مادر این قدرت را دارد تا آینده انسان را کاملا تغییر دهد...
📚 کتاب شنود اثر گروه شهید هادی
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
🔸بررســی اعمال
بـه محض وارد شدن بـه برزخ تمام
احساساتم از درون کودکی تازمانی
کــه مـرده بودم دوباره زنــده شــد.
حتی فـکـــــــر هـایـی کـــه از سرم
گـذشـتــه بـــود را دوباره میدیدم.
🔹اکنون که در آغوش نور بودم و زندگیم را مرور می کردم تمام بدی ها و کتک کاری های خود را می دیدم! با این تفاوت که در مرور اعمالم، من بودم که کتک می خوردم!
🔹من بودم که تحقیر می شدم! هر ظلمی که به دیگران کرده بودم چندین برابر بر خودم وارد می شد. خجالت و ناراحتی وجودم را گرفته بود. نمی دانستم چه کنم...
📗 کتاب بازگشت اثر گروه شهید هادی
┏━━━ 🍃🌷🍃 ━━━┓
@abbass_kardani
┗━━━ 🌷🍃🌷 ━━━┛
شهیدمدافع حرم عباس کردانی 👆👆
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
🔸بررســی اعمال
بـه محض وارد شدن بـه برزخ تمام
احساساتم از درون کودکی تازمانی
کــه مـرده بودم دوباره زنــده شــد.
حتی فـکـــــــر هـایـی کـــه از سرم
گـذشـتــه بـــود را دوباره میدیدم.
🔹اکنون که در آغوش نور بودم و زندگیم را مرور می کردم تمام بدی ها و کتک کاری های خود را می دیدم! با این تفاوت که در مرور اعمالم، من بودم که کتک می خوردم!
🔹من بودم که تحقیر می شدم! هر ظلمی که به دیگران کرده بودم چندین برابر بر خودم وارد می شد. خجالت و ناراحتی وجودم را گرفته بود. نمی دانستم چه کنم...
📗 کتاب بازگشت اثر گروه شهید هادی
┏━━━ 🍃🌷🍃 ━━━┓
@abbass_kardani
┗━━━ 🌷🍃🌷 ━━━┛
شهیدمدافع حرم عباس کردانی 👆👆
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
🔸بررســی اعمال
بـه محض وارد شدن بـه برزخ تمام
احساساتم از درون کودکی تازمانی
کــه مـرده بودم دوباره زنــده شــد.
حتی فـکـــــــر هـایـی کـــه از سرم
گـذشـتــه بـــود را دوباره میدیدم.
🔹اکنون که در آغوش نور بودم و زندگیم را مرور می کردم تمام بدی ها و کتک کاری های خود را می دیدم! با این تفاوت که در مرور اعمالم، من بودم که کتک می خوردم!
🔹من بودم که تحقیر می شدم! هر ظلمی که به دیگران کرده بودم چندین برابر بر خودم وارد می شد. خجالت و ناراحتی وجودم را گرفته بود. نمی دانستم چه کنم...
📗 کتاب بازگشت اثر گروه شهید هادی
┏━━━ 🍃🌷🍃 ━━━┓
@abbass_kardani
┗━━━ 🌷🍃🌷 ━━━┛
شهیدمدافع حرم عباس کردانی 👆👆
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
جوان (مأمور الهی) گفت: يكي از رفقای مذهبیات را مسخره كردی. اين عمل باعث نابودی اعمالت شد.
بعد بدون اينكه حرفی بزند، آيه سیام سوره يس برايم يادآوری شد: روز قيامت برای مسخرهكنندگان روز حسرت بزرگی است.
رفتم صفحه بعد، روز بعد هم كلی اعمال خوب داشتم. اما كارهای خوب من پاك نشد. با اينكه آن روز هم شوخی كرده بودم، اما در اين شوخیها، با رفقا گفتيم و خنديديم، اما به كسی اهانت نكرديم. شوخی ها و خندههای من، به عنوان كار خوب ثبت شده بود.
📚 کتاب سه دقیقه در قیامت
┏━━━ 🍃🌷🍃 ━━━┓
@abbass_kardani
┗━━━ 🌷🍃🌷 ━━━┛
شهیدمدافع حرم عباس کردانی 👆👆
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
✍ جوان پشت میز(مأمور الهی) ، به یک کتاب بزرگ اشاره کرد. وقتی تعجب من را دید، گفت: کتاب خودت هست، بخوان. امروز برای حسابرسی، همین که خودت آن را ببینی کافی است.
چقدر این جمله آشنا بود. در یکی از جلسات قرآن، استاد ما این آیه را اشاره کرده بود: «اقرا كتابک، كفى بنفسك اليوم علیک حسیبا» این جوان درست ترجمه همین آیه را به من گفت.
نگاهی به اطرافیانم کردم. کمی مکث کردم و کتاب را باز کردم. سمت چپ بالای صفحه اول، با خطی درشت نوشته شده بود:
۱۳ سال و ۶ ماه و ۴ روز» از آقایی که پشت میز بود پرسیدم: این عدد چیه؟ گفت: سن بلوغ شماست. شما دقیقا در این تاریخ به بلوغ رسیدی.
به ذهنم آمد که این تاریخ، یکسال از پانزده سال قمری کمتر است. اما آن جوان که متوجه ذهن من شده بود گفت: نشانه های بلوغ فقط این نیست که شما در ذهن داری. من هم قبول کردم.
قبل از آن و در صفحه سمت راست، اعمال خوب زیادی نوشته شده بود. از سفر زیارتی مشهد تا نمازهای اول وقت و هیئت و احترام
به والدین و... پرسیدم: اینها چیست؟
گفت: این ها اعمال خوبی است که قبل از بلوغ انجام دادی همه این کار های خوب برایت حفظ شده.
سه دقیقه در قیامت
┏━━━ 🍃🌷🍃 ━━━┓
@abbass_kardani
┗━━━ 🌷🍃🌷 ━━━┛
شهیدمدافع حرم عباس کردانی 👆👆