#امام_خمینی_ره
#انقلاب_ما
#انفجار_نور_بود
#سفری_به_تاریخ_گذشته
#سال ۱۳۵۷
#بهمن_ماه ۱۳۵۷
اَهَم رویدادهای
#پنجشنبه_دوازدهم_بهمن ۱۳۵۷
🍀 امام خمینی (ره) پس از ۱۴ سال دوری از وطن در میان استقبال پر شور و میلیونی مردم به ایران باز گشتند. روزنامه کیهان طول صف جمعیت استقبال کننده را 33 کیلومتر اعلام کرد.
🌸 در حالی که مراسم ورود حضرت امام (ره) به طور مستقیم از تلویزیون پخش میشد، نظامیان با یورش به این سازمان از ادامه پخش آن جلوگیری کردند. این امر چنان مردم را خشمگین کرد که برخی از آنها تلویزیونیهای خود را شکستند.
🍀 امام خمینی (ره) پس از ورود به تهران از میان انبوه جمعیت استقبال کننده به سوی قطعه شهدا در بهشت زهرا رفتند و در آنجا طی یک نطق تاریخی و مهم دیدگاه های خود را درباره شاه ، دولت ، مجلسین، ارتش و برنامههای آینده در کشور اعلام فرمودند.
🌸 امام خمینی (ره) :سلطنت خلاف حقوق بشر است
🍀 رئیس شهربانی تهران ترور شد
🌸 پیام نخست وزیر: آرامش را حفظ کنید
🍀 تهران و شهرستان ها یکپارچه غرق در هیجان ورود امام
#توصیه_نامه #امدادگر #شهید سید فخرالدین کاملی ( #شهرستان #ساری_#میاندرود) #شهادت ۱۳۶۴ #هورالعظیم_سن ۱۵ #سال :
.
به شما عزیزان توصیه می کنم که از رهبری حمایت کنید و دین اسلام را زنده نگه دارید. به پدر و مادر خود احترام بگذارید و به آنها نیکی کنید که عاقبت به خیری به دنبال دارد. نماز خود را اول وقت و به صورت جماعت به جا آورید. به خواهران خود توصیه می کنم که حجاب خود را رعایت کنید زیرا حجاب شما کوبنده تر از خون شهید است.
یادشهداکمترازشهادت نیست
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
⚫️بارها و بارها این #خاطرات را بخوانیم
▪️ #شهید_حسین_لشگری
خاطره ای از ۱۸ سال اسارت سیدالاسراء، شهید سرلشگر خلبان #حسین لشگری، اولین اسیر ایرانی در جنگ #تحمیلی و آخرین اسیری که آزاد شد.
وقتی بازگشت از او #پرسیدند: این همه #سال انفرادی را چگونه گذراندی؟
و او گفت: #برنامه ریزی کرده بودم و هرروز یکی از خاطرات گذشته ام را مرور می کردم.
سالها در سلول های #انفرادی بود و با کسی ارتباط نداشت،
▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️
#قرآن را کامل #حفظ کرده بود،
زبان انگلیسی می دانست
و برای ۲۶ سال نماز #قضا خوانده بود.
▪️#حسین می گفت:
از هیجده سال #اسارتم ده سالی که تو انفرادی بودم سالها با یک "#مارمولک" هم صحبت میشدم!
▫️بهترین #عیدی که این ۱۸ سال اسارت گرفتم، یک #نصفه لیوان آب یخ بود!
عید سال ۷۴ بود، #سرباز عراقی نگهبان یک لیوان آب یخ می خورد می خواست باقی مانده آن را دور بریزد، #نگاهش به من افتاد، دلش سوخت و آن را به من داد، من تا ساعت ها از این مسئله #خوشحال بودم،
این را بگویم که من مدت ۱۲ سال ( نه ۱۲روز یا ۱۲ ماه)در #حسرت دیدن یک برگ سبز و یک منظره بودم، حسرت ۵ #دقیقه آفتاب را داشتم...
▫️سالروز #شهادت
▪️#شادی روح بلندش صلوات