🔰ماه رمضان و شهــدا
🌷ماه رمضان را آمده بود خانه...
به علی می گفت:
«امسال ماه رمضان از خدا احدی الحسنیین را خواستم؛ یا #شهادت یا #زیارت.»
🌷هر شب با موتور علی می رفتند دعای ابوحمزه، هر سی شب...
وقتی دعا را می خواندند، توی حال خودش نبود، ناله می زد، داد می کشید، استغفار می کرد، از حال می رفت.
🌷از دعا که برمی گشتند،گوشه ی حیاط، می ایستاد #نماز_شب می خواند.
زیر انداز هم نمی انداخت، هنوز دستش خوب نشده بود؛ نمی توانست خوب قنوت بگیرد، با همان حال، العفو می گفت، گریه می کرد، میگفت « ماه رمضون که تموم بشه، من هم تموم میشم.»
#شهید_مصطفی_ردانی_پور🌷
📚یادگاران جلد هشت
کتاب شهید ردانی پور، ص ۷۵
🍃🌹🍃🌹
سرهنگ زمان شاه بود. اهل #نماز و دعا نبود. مصطفی راكه میديد؛ سلام نظامی میداد. هر دو فرمانده بودند.
مصطفی كه دعا میخواند، میآمد يك گوشه مینشست. روضه خواندنش را دوست داشت. چراغ ها كه خاموش میشد، كسی كسی رانمیديد. قنوت گرفته بود. سرش را انداخته بود پايين، گريه میكرد. يادش رفته بود فرمانده است. بلند بلند گريه میكرد. میگفت «همهی اين ها را از مصطفی دارم.»
#شهید_مصطفی_ردانی_پور🌷🌷
🦋🦋یاد شهدا کمتر از شهادت نیست 🦋🦋
🦋🌹🦋 @abbass_kardani 🦋🌹🦋
☘☘#شهیدانه
شهید_مصطفی_ردانی_پور
⚡️معلم جدید بی حجاب بود
مصطفی تا دید سرش را انداخت پایین
برجا !
⚡️بچه ها نشستندهنوز سرش را بالا نیاورده بود،دست به سینه محکم چسبیده بود به نیمکت
⚡️خانم معلم آمد سراغش دستش را انداخت زیر چانه اش که « سرت را بالا بگیر ببینم» چشم هایش را بست سرش را بالا آورد
⚡️از کلاس زد بیرون تا وسط های حیاط هنوز چشم هایش را باز نکرده بود.
دیگه نمی خوام برم هنرستان.
⚡️آخه برای چی؟
معلم ها بی حجابن. انگار هیچی براشون مهم نیست. میخوام برم قم؛ حوزه.
#شهید_مصطفی_ردانی_پور
84.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥مستند مصطفی شهید مصطفی ردانی پور...
♨️سوگند به روز و سوگند به شب زمانی که آرام گیرد پروردگارت تو را رها نکرده و به یقین آخرت برای تو از دنیا بهتر است به زودی پروردگارت آنقدر به تو عطا خواهد کرد که راضی شوی...
#شهید_مصطفی_ردانی_پور