eitaa logo
کانال دوستداران شهید مدافع حرم برادرم عباس کردانی
1هزار دنبال‌کننده
30.7هزار عکس
22.4هزار ویدیو
123 فایل
کانال دوستداران شهید مدافع حرم شهید عباس کردانی لینک کانال @abbass_kardani 🌸🌸شهید مدافع حرم عباس کردانی 🌸🌸ولادت: 1358/12/20 🌸🌸شهادت: 1394/11/19 ارتباط با خادم کانال،، @mahdi_fatem313
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال دوستداران شهید مدافع حرم برادرم عباس کردانی
🍂هرکس که بر سرش زده #باعشق سر کند 🍃باید هواى داشتن #دردسر کند 🍂باید هر آنکسى که پى وصل💞 می‌رود 🍃ت
💠خاطره یکی از رزمنده های 🔰سال گذشته برای عازم شده بودیم بعد از رسیدن به دمشق ما رو سوار اتوبوس ها🚌 کردند. قبل از سوار شدن به اتوبوس حسابی مارو توجیه کردند که تو مسیر از ماشینها پیاده نشیم🚫 و کلی از این دست . 🔰اتوبوس ها حرکت کردند ماهم با رفیقامون کنار هم👥 نشسته بودیم روحیه بچه ها خیلی ، مقصد ما بود 💥اما به خاطر شرایط و خوردن به تاریکی شب🌚 مجبور بودیم شب را در بمانیم. 🔰حدود نماز مغرب📿 بود رسیدیم به مقر اصلی حماء که قرار بود را آنجا بمانیم جمعیت نیروها زیاد بود. بعد از نماز زیارت عاشورا📖 و بعد هم شام رو خوردیم🍲 کم کم شده بود نیروهایی که تو اون مقر بودند برامون آوردند و خودشون پتو هارو تقسیم میکردند. 🔰من با حلقه زده بودیم و مشغول حرف زدن بودم که نفری که پتو تقسیم میکرد به ما، ناگهان سرم رو بلند کرده که پتو رو بگیرم که یه دفعه خشکم زد😦 🔰کسی که پتو تقسیم میکرد کسی نبود به جز تا دیدمش بی اختیار پریدم بغلش💞 کلی ذوق کردم😍 اونم کلی خوشحال شد. کلی باهم حرف زدیم بهش گفتم حاج مهدی اینجا چیکار میکنی⁉️ گفت داداش خدمتگزاری رزمنده رو انجام میدم بهش گفتم سمتت چیه؟ گفت: اینجا میبینی که دارم پتو پخش میکنم!!! 🔰بعد از حدود یه ساعت⌚️ حرف زدن بهم گفت برو صبح زود باید حرکت کنی بعد از هم خداحافظی👋 کردیم گفت فردا میبینمت . 🔰قبل از اذان📣 بیدارمون کردند و رفتیم برای نماز خوندن بعداز صبح گفتن به خط بشیم با تمام تجهیزات؛ مقر و مسئول انتقالمون به حلب میخواست صحبت های نهایی رو انجام بده✅ 🔰تمام نفرات به خط شدیم👥 که فرمانده بیاد که دوباره مات شدم😧. دیدم داره میاد پیش نیروها و با همون و لبخند همیشگی🙂 شروع کرد برای نیروها صحبت کردند. بعد از تموم شدند حرفای آقا مهدی خواستیم سوار اتوبوس🚌 بشیم بهش گفتم : حالا تو هیچکاره ای با معرفت⁉️ گفت : داداش دعا کن که عاقبت بخیر هم شد🌷 🌷 🌹🍃🌹🍃