💠پای حرفهای یک #همسر_شهید_دهه_هفتـــادی
#بخش_دوم(2/2)
میگفت:
بعد از شهادت #شهیدصدرزاده روح الله زنگ زد بهم و گفت: ببین همسر مصطفی رو؛ چقدر محکمه👌... تو هم دوست دارم اگه #شهیدشدم اینطوری باشی☺️
🌷میگفت:
روح الله واسه من مثل #امامزاده بود؛ از قنوت های نمازش حاجت✨ میگرفتم!
🌷میگفت:
خیلی ها میگن شهید مرده🙁، نیست دیگه کنارت⚡️ اما من این روزا روح الله رو بیشتر از زمانی که کنارم بود #دارمش؛ آدمایی که دنبال جسم ان #شهادت رو مرگ میبینن... باید نگاه رو تغییر داد👀... ما خدا رو نمیبینیم و لمسش نمیکنیم ⚡️اما همیشه #باورداریم هست و کمکمون میکنه☺️.
🌷میگفت:
#سوریه خط مقدم ایران🇮🇷...اگه شوهرای ما جلوی داعش اونجا مقاومت نمی کردند 🚫الان داعش وسط ایران بود😨
🌷میگفت:
خیلی وقتا بهم میگن #شوهرت شهید شده عوضش کلی پول 💰و سهمیه و اینا بهتون میدن😏... بهشون میگم به ولله اگر دربرابر یک میلیارد حاضر باشید #اضطراب ما رو به هنگام زنده بودن همسرامون و دلتنگی 💔ما بعد از #شهادتشون رو تحمل کنید.
🌷میگفت:
روح الله همیشه میگفت #زینب من به خاطر این چادر 🌸روی سرت دارم میجنگم، نیاد روزی که روو سرت نباشه😔.
🌷میگفت:
خدا خودش توی# قرآن گفته جهاد، مرگ هیچ کس رو جلو عقب نمیکنه❌... پس اگر هم نمیرفتن، اجلشون اون موقع بود...چه خوب که #باشهادت رفتن🕊...
🌷میگفت:
چون راکت خورده بود به #ماشین روح الله و شهید سرلک تقریبا هیچی ازشون برنگشت😔 به ما #فقط_یه_صورت از روح الله نشون دادن... .
🌷میگفت:
ایشالا یه روز #حلب میشه شلمچه... اردوی راهیان میریم سوریه😍 و محل #شهادت همسرامون رو میبینیم...
🌷میگفت:
برامون #دعاکنید که توو این راه صبور باشیم... ماهایی که عزیزترین❤️ کسمون همه چیزمون رو توو راه #امام_حسین دادیم...
🌷میگفت:
اگر یه چیز تو زندگیم باشه که به سبب اون توفیق پیداکردم که عنوان #همسرشهید بگیرم، #نمازاول_وقته...
♨️متولد #دهه_هفتاد بود اما ادبياتش شده بود همان ادبيات 👈همسران شهيد در سالهاي دهه شصت ...
همان استحكام...
همان دل قرص...
همان شور و حال...
و من در تمام طول حرف زدن هايش به اين فكر ميكردم كه او قد كشيده در همين دهه اي ست كه ميلياردها ميليارد #خرج همايش ها و سمينارهاي بي حاصلى كرده اند😔 كه نكند تهاجم فرهنگي او و هم نسلانش را به بيراهه🔞 ببرد...
#شهید_روح_الله_قربانی
#همسران_شهدا_شرمنده_ایم😭
🍃🌹🍃🌹
@abbass_kardani
خوابش رو دیدم
گفتم:چے اون دنیا
خیلے بدردتون خورد؟
گفت:
تو دنیا خیلے کارهاے خوب
انجام دادم ولے به دردم نخورد...🍃
چیزے که خیلے به کارم اومد
خدمت به خلقِ،
همین اردوهاے جهادے...🌸
#شهید_محمدبلباسے✨
#همسرشهید°•
🌺🌺 @abbass_kardani🌺🌺
#اذن_شهادت_ازحضرت_زهرا_س
✾شهید #برونسی یک بار خیلی دیر از منطقه به خانه🏡 آمد، شب همه خوابیده بودیم که متوجه شدم صدای #شهید میآید، در خواب با کسی صحبت میکرد و میگفت، #یازهرا(س)
✾چند بار صدایشان کردم اما اصلاً متوجه نمیشدند❌ در حال و هوای خودشان بودند. وقتی توانستم #بیدارشان کنم، ناراحت شد😔 به سمت اتاق دیگری🚪 رفت، من نیز پشت سرش رفتم
✾دیدم گوشهای نشست، اسم #حضرت_فاطمه(س) را صدا میزد و از شدت گریه😭 شانههایش میلرزد؛
آرامتر که شد، به من گفت: چرا بیدارم کردی، داشتم #اذن_شهادتم را از بی بی فاطمه(س) میگرفتم😭
#همسرشهید
#شهید_عبدالحسین_برونسی
#شهدا_هویت_جاودان_تاریخ
🌹🍃🌹🍃
🌺🌺🌺@abbass_kardani🌺🌺🌺
🌷شهدا رزمنده ایم🌷
خاطرات_شهدا
سبك زندگي ايشان خدمت خالصانه و بي منت بود.🌸منافع خود را نمي ديدند. بيشتر دوست داشتند با قشر ضعيف جامعه همنشين باشند و سعي داشتند تا در حد توان خود نيازهاي آنان را برطرف كنند.❤️ هميشه مبالغي را براي كارهاي خير كنار مي گذاشتند💵 و مقيد بودند تا با اجازه من اين كار صورت بگيرد.
خيلي متواضع و خاكي بودند و اين خصوصيت از درون ايشان مي جوشيد.🍃
راوي:#همسرشهيد
#حميد_طباطبايي_مهر🕊
🦋🦋یاد شهدا کمتر از شهادت نیست 🦋🦋
🦋🌺🦋 @abbass_kardani 🦋🌺🦋
🌴🍂🌴🍂🌴
🌾 #محسن به راحتی من و پسرش را رها کرد، زیرا خدا عشق♥️ اصلی او بود. همه از آن میزان عشقی که ما و محسن را بهم وصل می کرد💞 خبر داشتند، همه از این #عشق ما به هم حسادت می کردند ...
🌱اما او همیشه به من می گفت: "زهرا، شما در عشق من به #خودت و پسرمان (علی) شکی ندارید💥اما وقتی موضوع به #بانو_زینب (سلام الله علیها) مربوط شود، من شما، زهرا عزیزم را ترک می کنم و می روم. "
#همسرشهید
#شهید_محسن_حججی 🌷
🌹🍃🌹🍃@abbass_kardani
🔮شهدا عندربهم یرزقون...
🌹#همسرشهید
آن زمان ماشین نداشتیم. با آژانس به میدان شهدای گمنام در فاز 3 اندیشه رفتیم. آنجا اصلا محل زندگی نبود که مصطفی دوستی داشته باشد و بخواهد با او دعوا کند.
چندتا پله میخورد و آن بالا 5 شهید گمنام دفن بودند. من از پله ها بالا رفتم و دیدم که مصطفی حتی از پله ها هم بالا نیامد.
پایین ایستاده بود و با لحن تندی گفت: «اگر شما کار اعزام مرا جور نکنید، هرجا بروم میگویم که شما کاری نمیکنید. هرجا بروم میگویم دروغ است که شهدا عند ربهم یرزقون هستند، میگویم روزی نمیخورید و هیچ مشکلی از کسی برطرف نمیکنید. خودتان باید کارهای من را جور کنید».
دقیقا خاطرم نیست که 21 یا 23 رمضان بود. من فقط او را نگاه میکردم.
گفتم من بالا میروم تا فاتحه بخوانم. او حتی بالا نیامد که فاتحهای بخواند؛ فقط ایستاده بود و زیر لب با شهدا دعوا میکرد. کمتر از ده روز بعد از این ماجرا حاجتش را گرفت. سه روز بعد از عید فطر بود که برای اولین بار اعزام شد.
🌷#شهیدمصطفی_صدرزاده
@abbass_kardani
🔮رابطه شهدا با #حضرت_زهراسلام_الله_علیها
🌹#همسرشهید
سردار #شهیدعبّاس_کریمی
فرمانده لشکر 27 محمّد رسول الله
نام پدر: احمد
تولّد : 1336 - قهرود کاشان
شهادت:1363/12/24 - عملیّات بدر - شرق دجله
مزار : بهشت زهرا (س) قطعه 24 ردیف 75 شماره 23
داوود داشت به دنیا می اومد از اندیمشک اومدیم دزفول دنبال بیمارستان میگشتم. پرس و جوکه کردیم ، گفتند : " تنها یه بیمارستان مناسب توی این منطقه است ، بیمارستان #حضرت_زهرا(س) "
تا حاجی اسم بی بی رو شنید طوری گفت یــا زهـرا که فکر کردم اتفاقی افتاده ، ولی خودش گفت: " اسم همسرم زهراست ، توی عملیات فتح المبین مجروح شدم با رمز یا زهرا(س) ، حالا هم که تولّد بچم تو بیمارستان حضرت زهراست . "
حاجی راست میگفت ، همه زندگیش گره خورده بود به حضرت زهرا (س) ، پیکرش هم شد مهمون همیشگی بهشت زهرا (س)
@abbass_kardani