🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
@Menbaraali-سه دقیقه در قیامت41.mp3
26.59M
🔈 شرح و بررسی کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم
🔊 جلسه چهل و یکم
* بخش پایانی صدقه
* صدقه کافر
* قاعده فیزیکی صدقه
* صدقه مدیریت انرژی
* صدقه و نماز نافله
* صدقه به سادات
* صدقه و اَجَل
* تقدیر و عمر
* عمر تابع چیست؟
* عواملی که باعث طول و کاهش عمر میشود
* نکاتی پیرامون چشم زخم
* مدیریت انرژی در قواعد دینی
* پیشنهاد به متخصصان
* صدقهای به نام درختکاری
* طول عمر را برای چه بخواهیم؟
* واژه فوقالعاده انرژی
📅99/01/14
#مشهد
#صدقه
🌷#پسرک_فلافل_فروش🌷
#قسمت_بیست_و_هشتم
🔗آن خانم همانطور که به تصویر شهید نگاه میکرد اشک مي ريخت.
❇كسي هم او را نمي شناخت.
بعد جلو🚶 آمد و گفت: با خانواده ي شهيد كار دارم.
🌟برادر شهيد جلو رفت. من فكر كردم از بستگان شهيد هادي است، اما برادر شهيد هم او را نمي شناخت.
💟اين خانم رو به ما كرد و گفت: چند سال قبل، ما اوضاع مالي خوبي نداشتيم. خيلي گرفتار بوديم. برادر شما خيلي به ما کمک کرد.
‼براي ما عجيب بود. همه جور از هادي شنيده بوديم اما نمي دانستيم مخفيانه اين خانواده را تحت پوشش داشته!
⭕حتي زماني كه هادي در عراق و شهر نجف اقامت داشت، اين سنت الهي را رها نكرد.
✳در مراسم تشييع هادي، افراد زيادي آمده بودند كه ما آنها را نمي شناختيم.
⭕بعدها فهميديم كه هادي گره از كار بسياري از آنان گشوده بود.
⬅ادامه دارد....
🗣راوی:حجت السلام سمیعی
📚برگرفته از کتاب پسرک فلافل فروش
✍ ادامه دارد ...
🌷#پسرک_فلافل_فروش🌷
#قسمت_بیست_و_نهم
💟اين سخنان را از خيلي ها شنيدم.اينکه هادي ويژگي هاي خاصي داشت. هميشه دائم الوضو بود.
🎤مداحي مي کرد. اکثر اوقات ذکر سينه زني هيئت را مي گفت.
اهل ذکر بود. گاهي به شوخي مي گفت: من دو هزار تا يا حسين حفظ هستم.
🔆يا مي گفت: امروز هزار بار ذکر يا حسين گفتم، عاشق امام حسين و گريه براي ايشان بود.
💧واقعاً براي ارباب با سوز اشک مي ريخت.
🌟اخلاص او زبانزد رفقا بود. اگر کسي از او تعريف مي کرد، خيلي بدش مي آمد.
✳ وقتي که شخصي از زحمات او تشکر مي کرد، مي گفت: خرمشهر را خدا آزاد کرد❗
🔘يعني ما کاري نکرده ايم. همه کاره خداست و همه ي کارها براي خداست.
🔲حال و هوا و خواسته هايش مثل جوانان هم سن سالش نبود.دغدغه مندتر و جهادي تر از ديگر جوانان بود.
♦انرژي اش را وقف بسيج و کار فرهنگي و هيئت کرده بود. در آخر راهي جز طلبگي در نجف پاسخگوي غوغاي درونش نشد.
👂من شنيدم که دوستانش مي گفتند:هادي اين سالهاي آخر وقتي ايران مي آمد
🌟 بارها روي صورتش چفيه مي انداخت و مي گفت: اگر به نامحرم نگاه کنيم راه شهادت بسته مي شود.
📚برگرفته از کتاب پسرک فلافل فروش
✍ ادامه دارد ...
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆