eitaa logo
کانال دوستداران شهید مدافع حرم برادرم عباس کردانی
1.1هزار دنبال‌کننده
31.9هزار عکس
24.1هزار ویدیو
125 فایل
کانال دوستداران شهید مدافع حرم شهید عباس کردانی لینک کانال @abbass_kardani 🌸🌸شهید مدافع حرم عباس کردانی 🌸🌸ولادت: 1358/12/20 🌸🌸شهادت: 1394/11/19 ارتباط با خادم کانال،، @mahdi_fatem313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۱۰ واقعیت درباره مرگ که نمی‌دانستید! 🕊@abbass_kardani🕊 کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆 •┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امیرالمومنین علی علیه السلام می‌فرمایند: 🥗 هر کس هم و غمش چیزی باشد که وارد شکمش می‌شود ارزشش به اندازه همان چیزی است که از شکمش خارج می‌شود. 📙غررالحکم جلد ۱ صفحه ۶۴ 🕊@abbass_kardani🕊 کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆 •┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
  📚حکمت۲۷نهج البلاغه 💠علی علیه السلام🔰🔰  🔹امْشِ بِدَائِكَ مَا مَشَى بِك‏ 💠با درد خود بساز، چندان که باتو سازگار است. 🔹 🕊@abbass_kardani🕊 کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 میلاد_حضرت_فاطمه_زهرا (س) 💐نه زمین بود نه زمان 💐تو مکان لا مکان 🎤 👏 👌بسیار زیبا ═══✿صلوات یادت نره رفیق ✿═══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫🎊نور دگری به بیت احمد آمد 💫🌸محبوب رسول حیّ سرمد آمد 💫🎊تا عطر وجودش همه عالم گیرد 💫🌸زهرا ، گل گلزار محمد آمد 💫🌸 پیشاپیش 💫🎊 (س) بر شما و بر همه، مبارک باد.🎊💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸عالم صدف است 💫و فاطمـه (س) گوهـر او 🌸گیتی عـرض است 💫و فاطمـه (س) جوهـر او 🌸برفضل وشرافتش 💫همیـن بس کـه زخلق 🌸احمد (ص) پدر است 💫 و مـرتضی (ع) شوهـر او 🌸پیشاپیش میلاد با سعادت بهتـرین مـادر دنیـا مبـارک🎉🎊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️با نام تو دل چه با صفا می گردد 🌹با مهر تو دل زغم رها می گردد 💚باشی تو کلید راز هستی زهرا 🌹با نام تو قفل بسته وا می گردد✨ 💞پیشاپیش ولادت💚 💚حضرت زهرا سلام الله علیها مبارک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا فاطمه ! ای منشاء خیر و برکات مهر تو بُوَد قبولی صوم و صلات فرموده نبی خدا گناهش بخشد هرکس که برای تو فرستد صلوات 🔻رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله: ای هرکس بر تو صلوات بفرستد، خدا او را می‌آمرزد و هر جای بهشت که باشم، بمن ملحقش می‌کند 📚بحارالانوار ج۹۷ص۱۹۴ به استقبال میلاد ❤️
❤️💫الهی حال دلمون امروز خوب باشه 💛💫روزی زیــبــا و دلــنــشــیــن ❤️💫با صلوات برحضرت محمد(ص) 💛💫و خاندان پاک و مطهرش ❤️💫و زندگیتون معطر بــه 💛💫عطر خوش صلوات ‍❤️💛💫الّلهُمَّ 💛❤️💫صَلِّ عَلَی ❤️💛💫مُحَمَّدٍ 💛❤️💫وَآلِ مُحَمَّدٍ ❤️💛💫وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیدن طلوع خورشید یعنی فـرصتی دوبـاره که خـدا بهت هدیه داده فرصتی برای خندیدن فرصتی برای مهر ورزیدن فرصتی برای شـادی فرصتی برای زنـدگی پس توکل کن بر خودش و یک روز جـدیـد رو به بهترین شکل آغاز کن 💗صبحتون پر از عـشق و آرامش💗 🙋@salam_sobhbekhyr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💖💫 مـــادر خـــوبــــیـــهـــا 💖💫یقینا درمحبٺ هیچکس مادر نخواهد شد 🌼💫و بےشک مادرے صدیقۂ‌اطهر نخواهد شد 💖💫کسےرا با تو یاراے تقابل نیسٺ مادرجان 🌼💫تمام سوره‌ها یک آیہ ازکوثر نخواهد شد 💖💫پیشاپیش میلاد با سعادت 🌼💫حضرت فاطمه زهرا (س) 💖💫مبارکــــــــَ باد 🎉 🎊 🎉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زیارت‌عاشورا۩میرداماد.mp3
4.97M
🕌 زیارت عاشورا 🎙 با نوای سید مهدی میرداماد نیابت امام و شهدا و رفتگان، از اول آدم تا آخر خاتم الانبیا،رفتگان شما عزیزان اللهم‌عجـل‌لولیڪ‌الفـرج ┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄ از خواننده دعا التماس دعا دارم 🤲 دعاگوی شما خوبان هستم و محتاج دعای شما خوبان 🕊@abbass_kardani🕊 کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
معرفی قهرمان پرافتخار 👇👇👇👇
جاویدالاثر شهید شاهرخ ضرغام🌻 لقب: حر انقلاب تاریخ ولادت: ۱۳۲۸/۱۰/۱ محل ولادت: تهران تاریخ شهادت: ۱۳۵۹/۹/۱۷ محل شهادت: آبادان مزار: گمنام مدیون خون شهدائیم یادشهداکمترازشهادت نیست صلوات یادت نره رفیق شهدایی میدونی که امنیت اتفاقی نیست خونها ریخته شد تا امنیت برپا شد یادشهدا کوچیک ترین کاریه که میتونیم انجام بدیم اونم با ذکر صلوات 🕊@abbass_kardani🕊 کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰زندگینامه شهید شاهرخ ضرغام 🔹🔸🔹🔸🔹 💐🍃شاهرخ با نامِ شناسنامه ای ابوالفضل در 1دی سال 1328 در  محله نبرد در شرق تهران متولد شد و  درشت جثه بود. پدرش صدرالدین که کارگر ساختمانی بود در 12 سالگی شاهرخ به رحمت خدا رفت. به گفته برادرش علیرضا، «شاهرخ دانش‌آموز زرنگ و درس خوانی بود اما با رفتاری که معلم کلاس اول راهنماییش  انجام داد شاهرخ ترک درس و مدرسه کرد. در امتحانی که معلم گرفت، شاهرخ متوجه شد به دانش‌آموزان نورچشمی ارفاق کرده است او هم اعتراض می‌کند اما معلم به جای جواب، کشیده‌ای به گوش شاهرخ زند، مدرسه هم به بهانه توهین به معلم شاهرخ را اخراج کرد. او هم  سرخورده شد و وقتش را به بطالت سر چهارراه‌ها گذراند و کم‌کم با دوستان ناباب آشنا شد. هیکل تنومندش باعث شد خیلی زود اراذل محله دور و برش را بگیرند و به یکه بزن محله نبرد و کوکاکولا تبدیل شد. هرچه مادرم می‌گفت این کارها عاقبت ندارد او توجهی نمی‌کرد.» ☘دوران جوانی در جوانی، سنگین وزن کشتی می‌گرفت. قهرمان جوانان، نایب قهرمان بزرگسالان، دعوت به اردو تیم ملی کشتی فرنگی. همراهی تیم المپیک ایران و...؛ اما این‌ها همه ماجرا نبود. قدرت بدنی، شجاعت، نبود راهنما، رفقای نا‌اهل و... همه دست به دست هم داد و انسانی شد که کسی جلودارش نبود؛ هر شب کاباره، دعوا، چاقوکشی و... روزها کار می کرد و شب ها رفیق بازی و گردن کشی می کرد. با رفقای نا اهلش در کاباره ها به  الواتی مشغول بود. در دوره ای از جوانیش سراغ  کشتی رفت و قهرمان و نایب قهرمان مسابقات کشتی آزاد و فرنگی مثبت 100 کیلوگرم جوانان و بزرگسالان تهران شد اما این ورزش هم نتوانست او را از خلاف دور کند. تا سن 27الی28سالگی دعای هر روزه مادرش، سر به راه شدن شاهرخ بود. مادرش از دست شاهرخ خسته شده بود. مرتب از دعواها، دستگیریها، دسته گلها و خرابکاری های پسر برایش خبر می بردند. سند خانه را آماده روی طاقچه گذشته بود و منتظر، تا برود کلانتری و از بازداشت خلاصش کند. نارضایتی های مادر تا شب خاطره سازی ادامه یافت. به گفته مادرش، شبی ناراحت و غمگین بعد از نماز سر بر سجاده گذاشتم و بلند بلند گریه کردم. در مناجات با پروردگار گفتم  خدایا از دست من کاری بر نمی آید خودت راه درست را نشانش بده. خدایا پسرم را به تو سپردم، عاقبت به خیرش کن. روحیه سرکشی و نافرمانی در لوطی گری و بامعرفت بودنش در هم تنیده بود. شبی که با دوستانش از کاباره بر می گشت کاپشن قیمتیش را با دسته اسکناس همراهش به فقیری که سر راهش بود داد یا وقتی می دید از دختر یا زنی سوء استفاده می شد، غیرتی می شد و به خاطر همین احساسِ جوانمردی و غیرتی که داشت اجازه نمی داد دختران و زنان مسلمان به خدمت غیر مسلمان ها دوره پهلوی در آیند. این روحیه جوانمردی موجب نجات زنی از کاباره محل پاتوقش شد. مهین که پسری 10 ساله به نام رضا داشت به قیمومیت شاهرخ در آمد و برایشان خانه اجاره کرد. شاهرخ به زن گفته بود در خانه بماند و بچه اش را تربیت کند و هزینه اجاره خانه و خرجی ماهش را می دهد. ☘توبه شاهرخ «تلنگر» زندگی خیلی انسانها  را از این رو به آن رو می‌کند. یکی از  تلنگرها توسط مرد خدا مرحوم حاج آقا مجتبی تهرانی به شاهرخ زده شد. علیرضا برادر شاهرخ گفت: «در دوره پهلوی برگزاری هیات مذهبی در ماه محرم با محدودیت همراه  بود. حاج آقا مجتبی تهرانی مجلس عزا داشتند. یکی از هم محله ایها به ایشان گفته بود شاهرخ می‌تواند مجوز برگزاری عزای سیدالشهدا از شهربانی بگیرد.  شاهرخ را خبر کردند که نزد حاج آقا مجتبی تهرانی برود. رفتن همانا و شیفته این مرد خدا شدن همانا. حاج آقا از او خواسته بود از شهربانی برای برگزاری عزاداری هیات جوادالائمه مجوز بگیرد و شاهرخ هم موفق به این کار شده بود. همین اتفاق پای او را به جلسات حاج آقا مجتبی باز کرد.» مادرش در خاطره ای از توبه شاهرخ گفت:«پسرم در گوشه یکی از صحنهای حرم در مناجاتش با پروردگار می گفت: خدایا من را ببخش، بد کردم، غلط کردم، می خواهم توبه کنم  یا امام رضا به دادم برس، من عمرم را تباه کردم. ✨ادامه👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خالکوبی (من دیوانه خمینی ام) بر بدن در روزهای نخست پس از پیروزی انقلاب  به درخواست آیت‌الله ‌جلالی خمینی در کمیته مشغول کار شد. علیرضا گفت: «شاهرخ برای ختم غائله کردستان به غرب کشور رفت و در آنجا با شهید چمران آشنا شد.» با آغاز جنگ تحمیلی به همراه60الی70 نفر از دوستانش به اهواز رفت، از آنجا به سوسنگرد و سپس به دشت ذوالفقاریه‌ آبادان رفت. برادرش گفت: «چند روز بعد از شروع جنگ تحمیلی به همراه هم و تعداد زیادی از دوستانش به خوزستان رفتیم و  شاهرخ سه ماه آغازین جنگ را این منطقه ماند تا به شهادت رسید.» هر جا سخنان امام خمینی  را می شنید بی اختیار با تمام وجود به این سخنان گوش می کرد. آنقدر عوض شده بود که به همه می گفت: «من دیوانه خمینی ام» و همین جمله را روی بدنش خالکوبی کرده بود. ☘زمان شهادت آذر ماه 1359، ساعت 9 صبح بود. شاهرخ اولین گلوله آر پی جی را سمت تانکهای عراقی شلیک کرد. آنها بی امان شلیک می کردند. شاهرخ گلوله دوم را زد گلوله به تانک اصابت کرد و با صدای مهیبی تانک منفجر شد. شاهرخ از جا بلند شد و روی خاکریز رفت تا گلوله سوم را شلیک کند که صدایی شنیدم. بر روی سینه اش حفره ای از گلوله تیربار تانک عراقی ها ایجاد شده بود و خون با شدت فوران کرد. بدنش غرق در خون بود. سربازهای عراقی هم در کنار پیکرش از خوشحالی هلهله می کردند. گوینده عراقی هم می گفت: «ما شاهرخ، جلاد حکومت ایران را کشتیم.» پیکرش در دشت ذوالفقاریه حد فاصل  جاده آبادان - ماهشهر جا ماند، بعدها هم اثری از پیکرش  پیدا نشد. مادرش در خاطره ای از خواب دیدن پسرش گفت: نگران شاهرخ بودم. شب خواب دیدم که در بیابانی نشسته ام و گریه می کنم. شاهرخ آمد با ادب دستم را گرفت و گفت: «مادر چرا نشستی بلند شو برویم» گفتم: پسرم کجایی، نمی گویی این مادر پیر دلش برای پسرش تنگ می شود؟ مرا کنار یک رودخانه زیبا و بزرگ برد و گفت: «همین جا بنشین» بعد به سمت یک سنگر و خاکریز رفت. از پشت خاکریز دو سید نورانی به استقبالش آمدند. شاهرخ با خوشحالی به سمت آنها رفت. می گفت و می خندید. بعد هم در حالی که دستش در دستان آنها بود گفت: «مادر من رفتم منتظر من نباش» صلوات یادت نره رفیق شهدایی 😍 🕊@abbass_kardani🕊 کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا