هدایت شده از معدن مداحیهاوسخنرانیهای دلی
4_6043899707170750578.mp3
7.35M
بزن تمام تنم را کبود کن اما
به نام #فاطمه بی حرمتی نکن نامرد...
روضه شهادت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام
#حاج_سیدمجید_بنیفاطمه
التماس دعا ....
4_5987592737459798999.mp3
3.34M
🌸 #میلاد_حضرت_علی_اکبر (ع)
💐علی اکبر منم جوونم و سامون میخوام
💐کویر تشنه ام و بارون میخوام
🎤 #بنی #فاطمه
👏 #سرود
👌فوق زیبا
1_11927934.mp3
2.39M
🔳 #شهادت_امام_علی (ع)
🌴پیچیده تو اتاق باز بوی فاطمه
🌴فرقم شده مثل پهلوی فاطمه
🎤 #بنی #فاطمه
⏯ #شور
👌فوق زیبا
🔴 @abbass_kardani✅
#بسم_رب_الشهدا
#شهید_عباس_کردانی
#زندگینامه
✅#قسمت_هجدهم
راستش خیلی هم خوشحال بودیم شیر یکی از گاوها دربست برای خوردنمان بود و شیر یکی دیگر کمک خرید خانه
می شد .
از همین راه کم کم خانه را رو به راه تر کرده یک اتاق دیگر به آن اضافه کردیم .
حالا دیگر #آقا هم به فکر افتاده بود که علی را زن بدهد با وجود شرایط بدی که داشتیم، عروسی #علی با دختر خاله ام عروسی با شکوهی بود چرا که اولین پسر خانواده بود پدر می خواست سنگ تمام بگذارد.
از این رو پس از درو محصول سوروسات عروسی را به راه انداختند.
مادر بیچاره ام آنقدر مشغول و سرگرم بود که من یعنی #فاطمه دو ماهه را یک روز تمام در زیر لباس ها و وسائل انباشته شده در یک اتاق در گهواره ام رها کرد و این کار خدا بود که زنده ماندم.
به رسم مردم #خوزستان گروه نی همبان هم برای شب عروسی به خانه اورده شد اما عباس دست الیاس را گرفت. دو پا داشت و دوپا دیگر هم قرض کرد و از خانه گریخت معلوم نشد کجا اما به هر کجا ؟
که صدای طرب روح او را نیازارد.
از فردای آن روز یک نفر به جمع خانواده ما اضافه شده بود همه بر سر یک سفره گاهی حتی صبریه و چهار فرزندش هم به جمع ما اضافه می شدند این بیست و چند نفر هر کدام وقتی مادر را می دیدند طعم یک غذا زیر دندانشان خوش
می آمد .
و مادر که قلبش به تمام وجودش فرمان می داد گاه حتی به پخت و پز پنج شش غذا در روز می رسید.
تنها کسی که به این کار مادر اعتراض شدیدی می کرد #عباس بود .
عباس از هر چه ناز و ادا در خوردن غذا و اسرافکاری بود ناراحت می شد .
با آن که نوجوان بود اخم هایش را در هم می کرد از مادر ایراد می گرفت #دا "مگرجان اضافه داری که اینقدر پای گاز صرف می کنی یک غذا بپز هر کس نخواست نان و پنیر هست !
در مدرسه هم همینجور بود هر روز یک نان و خیار برای خودش و الیاس بر
می داشت و با پای پیاده مسیرخانه تا مدرسه را طی می کردند الیاس هم که نگاهش مدام به دست و دهان #عباس بود .
به همان نان و پنیر اکتفا می کرد در نتیجه هر روز با چشمان از حدقه در آمده از گرسنگی به سرعت به خانه می آمدند و به جان غذای خوشمزه ی #دایه
می افتادند در عوض پول های که دایه یا آقا می دادند و در جیب #عباس جمع شده بود همه به یک جا در دستان یک #سائل جا خوش می کرد.
الیاس که از این کار برادرش جا میخورد به نشانه اعتراض چشمش را از انبوه پول در دستان سائل به سمت چهره ی #آرام و مصمم عباس می چرخید عباس شانه اش را بالا می انداخت با مهربانی دست الیاس را می گرفت و از انجا دور می شد.
و چند لحظه برایش توضیح می داد:
"شاید این گدا یکی از #اولیاء خدا باشد .
الیاس ناباوراما مطیع سرش را پایین
می انداخت و فکر می کرد :
"اولیاء خدا یعنی چه؟"
به روایت از #خواهر_شهید
✅#ادامه_دارد...
@abbass_kardani
1_26297670.mp3
1.92M
🔳 #شور احساسی #محرم
🌴 روضہ ی بهشتم بہ روضہ ی تو مدیونہ
🌴 اومدم بازم ارباب با دلی ڪہ مجنونہ
🎤 #بنی #فاطمه
@abbass_kardani✅
SibSorkhi-Ayam Fatemieh Dvom1394-006.mp3
11.48M
﷽
ببین میتوانی بمانی بمان
عزیزم توخیلی جوانی بمان
#تقدیم #به #حضرت #فاطمه #الزهرا #س🌹
4_5863741411244902146.mp3
3.8M
🌸 #میلاد_امام_حسین (ع)
💐دونه دونه تا زمین پر میگیرن
💐یه عالمه فرشته از اون بالا
🎤 #بنی #فاطمه
👏 #سرود
👌فوق زیبا
تاریخ مداحی 19فروردین 98
1_7009899.mp3
3.2M
🍃پناه روزاهای بی کسیم
🍃چرابه دادم نمی رسی
#بنی#فاطمه
⏯#شور
#صلی_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله❤️
#در_آرزوی_شهادت
کانال دوستداران شهید مدافع حرم برادرم عباس کردانی
💠زود برمی گردم 🔰وقتی داشتند می رفتند نگاهشان، #نگاه_آخر بود؛ می خواستند یک حرفی بزنند ⚡️ولی #پشیمان
💢کلی فیلم از #جنایات داعش👹 داشتند. یه وقتایی که یک گوشه هایی از آنها را به من نشان می دادند📱 می گفتم واقعاً #نمی_ترسید که اسیر این وحشی های تکفیری بشید⁉️
💢با صلابت نگاهم می کردند و می گفتند: نه #فاطمه! من نمی ترسم❌ اتفاقاً دوست دارم تن به تن #بجنگم، می خواهم یک کاری برای مظلومان انجام دهم، ما باید انتقام #مردم_مظلوم و شهدا🌷 را از این وحشی ها بگیریم.
تازه دامادی که ۲۳ روز بعد از ازدواجش شهید شد.
#شهید_هادی_شجاع
🌹🍃🌹🍃
#زندگی_نامه_شهدا
▪️همه او را به یک #دلبستگی خاص میشناختند؛ آن هم #حُبّ حضرت #علیاکبر (ع) بود.
هر جا که به نام علیاکبر (ع) مزین بود مهدی صابری هم یکگوشه آن مشغول بود. فرقی نداشت #هیئت محلیشان باشد یا گروهان مخصوص تیپ #فاطمیون.
برای همین #وصیتش را بعد از بسمالله با «یا علیاکبر ِ لیلا» آغاز کرد.
رفته بود که برای ایام #فاطمیه برگردد، همین هم شد.
روز شهادت حضرت زهرا (س) خبر شهادتش را آوردند.
پیکر مطهر این شهید و سه تن دیگر از شهدای لشکر فاطمیون همزمان با ایام شهادت حضرت #فاطمه زهرا (س) با حضور مردم شهر مقدس #قم تشییع و در قطعه شهدای مدافعان حرم #بهشت_معصومه (س) به خاک سپرده شد.
🌹🥀🌹
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
🌺🌺 @abbass_kardani🌺🌺
#زندگی_نامه_شهدا
▪️همه او را به یک #دلبستگی خاص میشناختند؛ آن هم #حُبّ حضرت #علیاکبر (ع) بود.
هر جا که به نام علیاکبر (ع) مزین بود مهدی صابری هم یکگوشه آن مشغول بود. فرقی نداشت #هیئت محلیشان باشد یا گروهان مخصوص تیپ #فاطمیون.
برای همین #وصیتش را بعد از بسمالله با «یا علیاکبر ِ لیلا» آغاز کرد.
رفته بود که برای ایام #فاطمیه برگردد، همین هم شد.
روز شهادت حضرت زهرا (س) خبر شهادتش را آوردند.
پیکر مطهر این شهید و سه تن دیگر از شهدای لشکر فاطمیون همزمان با ایام شهادت حضرت #فاطمه زهرا (س) با حضور مردم شهر مقدس #قم تشییع و در قطعه شهدای مدافعان حرم #بهشت_معصومه (س) به خاک سپرده شد.
🌹🥀🌹
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
🌺🌺 @abbass_kardani🌹🌺
#جان_دل_هادی...😍
❣وقتایی که ناراحت بودم😔 یا اینکه حوصلم سر میرفت و سرش غر میزدم...
میگفت: #جااان دل هادی؟چیه #فاطمه؟
❣چند هفته بیشتر از #شهادتش نگذشته بود یه شب که خیلی دلم گرفته بود💔 فقط اشک میریختم😭 و ناله میزدم. دلم داشت میترکید از #بغض و دلتنگی قلم و کاغذ برداشتم📝 و نشستم و شروع کردم به #نوشتن
✍از عذاب #نبودنش و عشقم♥️ نوشتم براش. نوشتم #هادی، فقط یه بار؛ فقط یه باره دیگه بگو جااان دل هادی😭 نامه رو تا زدم و گذاشتم رو میز💌 و خوابیدم.
❣بعد شهادتش #بهترین خوابی بود که میتونستم ازش ببینم. دیدمش😍 با #محبت و عشق💖 درست مثه اون وقتا که پیشم بود داشت نگام میکرد.
❣صداش زدم و بهترین جوابی بود که میشد بشنوم. #جاااان_دل_هادی. چیه فاطمه⁉️ چرا اینقده #بیتابی میکنی؟ تو جات پیش خودمه♥️ #شفاعت شده ای.
🔺همسر شهید
#شهید_هادی_شجاع🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹 @abbass_kardani🌿🌹⚘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸به #محمد(ص)سبب خلقت دنیا #صلوات
🍀به محبت که نمودهدیه به دل هاصلوات
🌸به #علی(ع)شیرخدا آن شه مردان جهان
🌸به تمامی عفاف #فاطمه(س)آن دخت نبی
🍀به همه حجب وحیاعصمت زهرا صلوات
🌸به کرامت به درایت به صبوری حسن(ع)
🍀به کریمی که دهدحاجت دل هاصلوات
🌸به حسین(ع)خون خداآن شه مظلوم وغریب
🍀به شهیدی که غمش شد به دل ماصلوات
🌸به سجودی که نمودآن شه سجاد(ع)خدا
🍀به عبادت که نمودحضرت حق راصلوات
🌸به شکافنده هرعلم وبه باقر(ع) به خرد
🍀به شعوری که نمودحل معماصلوات
🌸به علمدارتشیع به صداقت به صفا
🍀به امام جعفرصادق(ع)همه ازماصلوات
🌸به نشاننده خشم کاظم(ع) محبوس واسیر
🍀به نه تسلیم شده برظلم وستم هاصلوات
🌸به غریبی که غم ازدل ببرد قربت او
🍀به رضا(ع)آن که ستاند غم دل راصلوات
🌸به نهم اخترآسمان امامت به تقی(ع)
🍀به جوادوهمه جودکرم ها صلوات
🌸به نقی(ع)هادی مادرره رستگاری ودین
🍀به هدایتگرمادرره عقبا صلوات
🌸امامی که حسن،عسکری(ع)است نام خوشش
🍀به اباحجت حق،شاه نه پیدا صلوات
🌸به وجودخوش آن مهدی(عج)پنهان زنظرصلوات
💜💥اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
💚⭐️وآلِ مُحَمَّدٍ
♥️🌙وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🌷🍀🌸☘🌷🍀🌸☘🌷
❤❤❤ @abbass_kardani ❤❤❤
#بسم_رب_الشهدا
#شهید_عباس_کردانی
#زندگینامه
✅#قسمت_هجدهم
راستش خیلی هم خوشحال بودیم شیر یکی از گاوها دربست برای خوردنمان بود و شیر یکی دیگر کمک خرید خانه
می شد .
از همین راه کم کم خانه را رو به راه تر کرده یک اتاق دیگر به آن اضافه کردیم .
حالا دیگر #آقا هم به فکر افتاده بود که علی را زن بدهد با وجود شرایط بدی که داشتیم، عروسی #علی با دختر خاله ام عروسی با شکوهی بود چرا که اولین پسر خانواده بود پدر می خواست سنگ تمام بگذارد.
از این رو پس از درو محصول سوروسات عروسی را به راه انداختند.
مادر بیچاره ام آنقدر مشغول و سرگرم بود که من یعنی #فاطمه دو ماهه را یک روز تمام در زیر لباس ها و وسائل انباشته شده در یک اتاق در گهواره ام رها کرد و این کار خدا بود که زنده ماندم.
به رسم مردم #خوزستان گروه نی همبان هم برای شب عروسی به خانه اورده شد اما عباس دست الیاس را گرفت. دو پا داشت و دوپا دیگر هم قرض کرد و از خانه گریخت معلوم نشد کجا اما به هر کجا ؟
که صدای طرب روح او را نیازارد.
از فردای آن روز یک نفر به جمع خانواده ما اضافه شده بود همه بر سر یک سفره گاهی حتی صبریه و چهار فرزندش هم به جمع ما اضافه می شدند این بیست و چند نفر هر کدام وقتی مادر را می دیدند طعم یک غذا زیر دندانشان خوش
می آمد .
و مادر که قلبش به تمام وجودش فرمان می داد گاه حتی به پخت و پز پنج شش غذا در روز می رسید.
تنها کسی که به این کار مادر اعتراض شدیدی می کرد #عباس بود .
عباس از هر چه ناز و ادا در خوردن غذا و اسرافکاری بود ناراحت می شد .
با آن که نوجوان بود اخم هایش را در هم می کرد از مادر ایراد می گرفت #دا "مگرجان اضافه داری که اینقدر پای گاز صرف می کنی یک غذا بپز هر کس نخواست نان و پنیر هست !
در مدرسه هم همینجور بود هر روز یک نان و خیار برای خودش و الیاس بر
می داشت و با پای پیاده مسیرخانه تا مدرسه را طی می کردند الیاس هم که نگاهش مدام به دست و دهان #عباس بود .
به همان نان و پنیر اکتفا می کرد در نتیجه هر روز با چشمان از حدقه در آمده از گرسنگی به سرعت به خانه می آمدند و به جان غذای خوشمزه ی #دایه
می افتادند در عوض پول های که دایه یا آقا می دادند و در جیب #عباس جمع شده بود همه به یک جا در دستان یک #سائل جا خوش می کرد.
الیاس که از این کار برادرش جا میخورد به نشانه اعتراض چشمش را از انبوه پول در دستان سائل به سمت چهره ی #آرام و مصمم عباس می چرخید عباس شانه اش را بالا می انداخت با مهربانی دست الیاس را می گرفت و از انجا دور می شد.
و چند لحظه برایش توضیح می داد:
"شاید این گدا یکی از #اولیاء خدا باشد .
الیاس ناباوراما مطیع سرش را پایین
می انداخت و فکر می کرد :
"اولیاء خدا یعنی چه؟"
به روایت از #خواهر_شهید
✅#ادامه_دارد...
@abbass_kardani
کانال دوستداران شهید مدافع حرم برادرم عباس کردانی
❣﷽❣ 📚 #رمان 💥 #تنها_میان_داعش 7⃣#قسمت_هفتم 💠 اعتراض عباس قلبم را آتش زد و نفس زنعمو را از شدت گری
❣﷽❣
📚 #رمان
💥 #تنها_میان_داعش
8⃣#قسمت_هشتم
💠 دستم به دیوار مانده و تنم در گرمای شب #آمرلی، از سرمای ترس میلرزید و صدای عباس را شنیدم که به عمو میگفت :«وقتی #موصل با اون عظمتش یه روزم نتونست #مقاومت کنه، تکلیف آمرلی معلومه! تازه اونا #سُنی بودن که به بیعتشون راضی شدن، اما دستشون به آمرلی برسه، همه رو قتل عام میکنن!»
💢تا لحظاتی پیش دلشوره زنده ماندن حیدر به دلم چنگ میزد و حالا دیگر نمیدانستم تا برگشتن حیدر، خودم زنده میمانم و اگر قرار بود زنده به دست #داعش بیفتم، همان بهتر که میمُردم!
💠 حیدر رفت تا فاطمه به دست داعش نیفتد و فکرش را هم نمیکرد داعش به این سرعت به سمت آمرلی سرازیر شود و همسر و دو خواهر جوانش #اسیر داعش شوند.
💢 اصلاً با این ولعی که دیو داعش عراق را میبلعید و جلو میآمد، حیدر زنده به #تلعفر میرسید و حتی اگر فاطمه را نجات میداد، میتوانست زنده به آمرلی برگردد و تا آن لحظه، چه بر سر ما آمده بود؟
💠 آوار وحشت طوری بر سرم خراب شد که کاسه صبرم شکست و ضجه گریههایم همه را به هم ریخت. درِ اتاق به ضرب باز شد و اولین نفر عباس بود که بدن لرزانم را در آغوش کشید، صورتم را نوازش میکرد و با مهربانی همیشگیاش دلداریام میداد :«نترس خواهرجون! موصل تا اینجا خیلی فاصله داره، هنوز به تکریت و کرکوک هم نرسیدن.» که زنعمو جلو آمد و با نگرانی به عباس توصیه کرد :«برو زودتر زن و بچهات رو بیار اینجا!»
💢عباس سرم را بوسید و رفت و حالا نوبت زنعمو بود تا آرامم کند :«دخترم! این شهر صاحب داره! اینجا شهر امام حسنِ (علیهالسلام)!» و رشته سخن را به خوبی دست عمو داد که او هم کنار جمع ما زنها نشست و با آرامشی مؤمنانه دنبال حکایت را گرفت :«ما تو این شهر مقام #امام_حسن (علیهالسلام) رو داریم؛ جایی که حضرت ۱۴۰۰ سال پیش توقف کردن و نماز خوندن!»
💠 چشمهایش هنوز خیس بود و حالا از نور ایمان میدرخشید که به نگاه نگران ما آرامش داد و زمزمه کرد :«فکر میکنید اون روز امام حسن (علیهالسلام) برای چی در این محل به #سجده رفتن و دعا کردن؟ ایمان داشته باشید که از ۱۴۰۰ سال پیش واسه امروز دعا کردن که از شرّ این جماعت در امان باشیم! شما امروز در پناه پسر #فاطمه (سلام الله علیهما) هستید!»
💢 گریههای زنعمو رنگ امید و #ایمان گرفته و چشم ما دخترها همچنان به دهان عمو بود تا برایمان از کرامت #کریم_اهل_بیت (علیهالسلام) بگوید :«در جنگ #جمل، امام حسن (علیهالسلام) پرچم دشمن رو سرنگون کرد و آتش #فتنه رو خاموش کرد! ایمان داشته باشید امروز #شیعیان آمرلی به برکت امام حسن (علیهالسلام) آتش داعش رو خاموش میکنن!»
💠 روایت #عاشقانه عمو، قدری آراممان کرد و من تا رسیدن به ساحل آرامش تنها به موج احساس حیدر نیاز داشتم که با تلفن خانه تماس گرفت. زینب تا پای تلفن دوید و من برای شنیدن صدایش پَرپَر میزدم و او میخواست با عمو صحبت کند.
💢 خبر داده بود کرکوک را رد کرده و نمیتواند از مسیر موصل به تلعفر برسد. از بسته بودن راهها گفته بود، از تلاشی که برای رسیدن به تلعفر میکند و از فاطمه و همسرش که تلفن خانهشان را جواب نمیدهند و تلفن همراهشان هم آنتن نمیدهد.
💠 عمو نمیخواست بار نگرانی حیدر را سنگینتر کند که حرفی از حرکت داعش به سمت آمرلی نزد و ظاهراً حیدر هم از اخبار آمرلی بیخبر بود. میدانستم در چه شرایط دشواری گرفتار شده و توقعی نداشتم اما از اینکه نخواست با من صحبت کند، دلم گرفت.
💢 دست خودم نبود که هیچ چیز مثل صدایش آرامم نمیکرد که گوشی را برداشتم تا برایش پیامی بفرستم و تازه پیام عدنان را دیدم. همان پیامی که درست مقابل حیدر برایم فرستاد و وحشت حمله داعش و غصه رفتن حیدر، همه چیز را از خاطرم برده بود.
💠 اشکم را پاک کردم و با نگاه بیرمقم پیامش را خواندم :«حتماً تا حالا خبر سقوط موصل رو شنیدی! این تازه اولشه، ما داریم میایم سراغتون! قسم میخورم خبر سقوط آمرلی رو خودم بهت بدم؛ اونوقت تو مال خودمی!»
💢رنگ صورتم را نمیدیدم اما انگشتانم روی گوشی به وضوح میلرزید. نفهمیدم چطور گوشی را خاموش کردم و روی زمین انداختم، شاید هم از دستان لرزانم افتاد.
💠 نگاهم در زمین فرو میرفت و دلم را تا اعماق چاه وحشتناکی که عدنان برایم تدارک دیده بود، میبُرد. حالا میفهمیدم چرا پس از یک ماه، دوباره دورم چنبره زده که اینبار تنها نبود و میخواست با لشگر داعش به سراغم بیاید!
💢 اما من شوهر داشتم و لابد فکر همه جایش را کرده بود که اول باید حیدر کشته شود تا همسرش به اسیری داعش و شرکای #بعثیشان درآید و همین خیال، خانه خرابم کرد...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
🍃🌹🍃🌹
🍃خلاصه زندگی اش را قلم میزنم از همسایگی #کریمه_اهل_بیت تا دو سال استراحت در آغوش تدمر. از آن لحظه نابی که اذن دفاع را از بانوی #قم گرفت تا زمانی که بال درآورد و به سوی آسمان شتافت❣
.
🍃شاید همه آن چیزی که من میدانم همین باشد، در ذهن کوچک و خسته ام نمیگنجد که او را ترسیم و توصیف کند از این پایین تا آن بالا راه بسیار است او به وصال #مادر_پهلو_شکسته به آسمان عروج کرد و من به قعر چاه سقوط😓
.
🍃از زمین، آسمان جور دیگریست، ابرهایش سفرنامه ها میخوانند اگر خوب گوش کنی. از انتظار میگویند اینکه مادری کنج خانه نشسته و از پنجره حیاط را تماشا میکند بلکه در باز شود و قامت رعنای پسرش را باز به آغوش کشد♡
.
🍃از همسفری میگوید که به #ابوزینب دل بست و عاشق شد و چه خوب میدانست "هجران، کیفر #عشق است"* که چون #یعقوب به انتظار نشست و این کیفر را به جان خرید😞
.
🍃به آخر سفرنامه که میرسند بغض میکنند. به آن لحظه که ابوزینب رفت و برنگشت، چشمه اشک مادر خشک شد نیامد، دل همسر هزار تکه شد اما نیامد. به گمانم مادر دلش نیامد، پسر از لطف حضور #فاطمه(س) بی نصیب بماند که دست به دعا نبُرد بلکه به #انتظار نشست😔
.
🍃و انتظار، عجیب سخت و نفس گیر است. اینبار قلم را به دست میگیرم تا در چاه برای خودم گمنامیاش را رسم کنم، سری که بر دامن زهراست و #تدمر که دو سال میزبان مهمان ایرانی اش بود.
#شهادتت_مبارک
.
*امیرالمومنین علی (ع)
✍نویسنده: #مهدیه_نادعلی
🕊به مناسبت سالروز شهادت #شهید_احمد_جلالی_نسب
🌹🍃🌹🍃
🍃خلاصه زندگی اش را قلم میزنم از همسایگی #کریمه_اهل_بیت تا دو سال استراحت در آغوش تدمر. از آن لحظه نابی که ا
💝میلادِحضرتمعصومهس💝
🍃🍀🌈آغاز دهه کرامت🌈🍀🍃
🍃💝#فاطمه معصومه س
دراول ذیالقعده سال ۱۷۳ قمری
درمدینه بدنیا آمد.
🍃💙پدرشامام موسی کاظم (ع)
🍃❤️مادرش نجمه خاتون
🍃💚القابش معصومه، کریمه اهل بیت، طاهره، حمیده، رشیده، تقیه،نقیه؛ رضیه، مرضیه، سیده واُختُ الرِضا.
🍃💚حضرت معصومهس بخاطر عدم حضور پدر و زندانی بودنِایشان ؛ 21 سال تحت تربیت و سرپرستی برادرشان امام رضا ع که حدود ۲۵ سال از ایشان بزرگتر بودندقرار داشتند.
🍃💚 لقبِ «معصومه» را امام رضا ع برایشان انتخاب کردند.
🍃💜 #حضرت معصومهس :
🍃💚دختر امام،
🍃💚خواهر امام؛
🍃💚 و عمه امام هستند؛
🍃💜«حضرت معصومه یکسال پس از ورود برادرش امام رضا علیه السلام به ایران و مرو ؛ باقافله ای ۲۲ نفری از علویان و برادران امام رضا ع برای دیدار برادرش رهسپار ایران گردید.
🍃💜ایشان در میانه راه بیمار گشت.
🍃💛برخی از محققان معتقدند که حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) در ساوه، مسموم شد و سپس با حالت بیماری وارد قم شد.
🍃💛و پس از مدت کوتاهی به شهادت رسید.
🍃💜رحلت حضرت معصومه دهم ماه ربیع الثانی سال ۲۰۱ هجری .
🍃💛 پس از رحلت حضرت معصومه (س) زنان آل سعد در قم ؛ حضرت را غسل دادند و کفن کردند و سپس جسم مطهر آن حضرت به باغ موسی بن خررج(حرمِ فعلی) بردند و دفن کردند.
🍃💜با توجه به اینکه ولادت حضرت معصومه اول ذی القعده سال ۱۷۳ هجری میباشد؛ و با توجه به زمان رحلت آن حضرت یعنی سال ۲۰۱ هجری، بنابراین سن مبارک آن حضرت هنگام وفات ۲۸ سال بوده.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا فاطمه ! ای منشاء خیر و برکات
مهر تو بُوَد قبولی صوم و صلات
فرموده نبی خدا گناهش بخشد
هرکس که برای تو فرستد صلوات
🔻رسول خدا صلیاللهعلیهوآله:
ای #فاطمه
هرکس بر تو صلوات بفرستد،
خدا او را میآمرزد
و هر جای بهشت که باشم،
بمن ملحقش میکند
📚بحارالانوار ج۹۷ص۱۹۴
به استقبال میلاد
#مادر_آفرینش ❤️
🌸به #محمد(ص)سبب خلقت دنیا #صلوات
🍀به محبت که نمودهدیه به دل هاصلوات
🌸به #علی(ع)شیرخدا آن شه مردان جهان
🌸به تمامی عفاف #فاطمه(س)آن دخت نبی
🍀به همه حجب وحیاعصمت زهرا صلوات
🌸به کرامت به درایت به صبوری حسن(ع)
🍀به کریمی که دهدحاجت دل هاصلوات
🌸به حسین(ع)خون خداآن شه مظلوم وغریب
🍀به شهیدی که غمش شد به دل ماصلوات
🌸به سجودی که نمودآن شه سجاد(ع)خدا
🍀به عبادت که نمودحضرت حق راصلوات
🌸به شکافنده هرعلم وبه باقر(ع) به خرد
🍀به شعوری که نمودحل معماصلوات
🌸به علمدارتشیع به صداقت به صفا
🍀به امام جعفرصادق(ع)همه ازماصلوات
🌸به نشاننده خشم کاظم(ع) محبوس واسیر
🍀به نه تسلیم شده برظلم وستم هاصلوات
🌸به غریبی که غم ازدل ببرد قربت او
🍀به رضا(ع)آن که ستاند غم دل راصلوات
🌸به نهم اخترآسمان امامت به تقی(ع)
🍀به جوادوهمه جودکرم ها صلوات
🌸به نقی(ع)هادی مادرره رستگاری ودین
🍀به هدایتگرمادرره عقبا صلوات
🌸امامی که حسن،عسکری(ع)است نام خوشش
🍀به اباحجت حق،شاه نه پیدا صلوات
🌸به وجودخوش آن مهدی(عج)پنهان زنظرصلوات
💜💥اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
💚⭐️وآلِ مُحَمَّدٍ
♥️🌙وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🌷🍀🌸☘🌷🍀🌸☘🌷
✅سوالاتی که در ذهن خیلی از ما ها راجب به #مرگ_و_رستاخیز رخ میدهد(1)⁉️
⁉️حضرت عزرائیل چگونه جان خود را از دست میدهد؟
🔰جواب:بنابر روایتی که از امام #سجاد(ع) آمده است ایشان میفرمایند «هنگامی که #اسرافیل در صور میدمد مرگ تمام موجودات را در کام خود فرو برده و سکوتی مرگبار عالم هستی را فرا میگیرد سپس خداوند به #عزرائیل میفرماید: ای عزرائیل چه کسانی باقی ماندهاند؟ فرشته مرگ میگوید: "انتَ الحی الذی لا یموت" شما که هیچ گاه نمیمیری و #جبرئیل و #میکائیل و #اسرافیل و من.»خداوند به عزرائیل دستور میدهد که روح آن سه #فرشته مقرب درگاهش را قبض کند. سپس خداوند میفرماید: چه کسی مانده است؟ عزرائیل جواب میدهد: بنده #ضعیف و مسکین تو عزرائیل، در این هنگام از طرف خدا خطاب میرسد بمیر ای ملک الموت. عزرائیل صیحهای میزند که اگر این #صیحه را مردم پیش از مرگ میشنیدند در اثر آن میمردند. وقتی تلخی مرگ در کامش پدیدار میشود، میگوید: اگر میدانستم #جان_کندن این مقدار سخت و تلخ است همانا در این باره با #مومنین مدارا میکردم.
⁉️شیطان از جنس آتش هست پس چگونه او در آتش جهنم میسوزد؟
🔰جواب:فرد به ظاهر #دانشمندی در جلسه ای که #بهلول عاقل در آن شرکت داشت، همین پرسش را مطرح نمود. مدتی بعد بهلول، پیشانی آن مرد را با #کلوخی هدف قرار داده و سر او را #مجروح و خون آلود نمود و در پاسخ اعتراض او بیان داشت که آیا مگر این کلوخ از خاک نیست و آیا مگر تو از #خاک آفریده نشدی؟! اگر آتش نمی تواند آتش را بسوزاند، پس خاک چگونه می تواند به خاک #آسیب برساند؟براین اساس، توجه داشته باشید همان گونه که انسان، خاک نیست، بلکه از خاک آفریده شده، #شیطان نیز آتش نبوده، بلکه از آتش آفریده شده است و همان گونه که خاک می تواند به انسان، آسیب برساند، آسیب رساندن آتش به #شیطان نیز موضوعی محال و دور از ذهن نیست، چنانچه نمونه های بسیاری وجود دارد که موادی با #منشأ یکسان، بر یکدیگر تأثیر منفی گذاشته و به آنان آسیب می رسانند و نیز ویژگی های برخی مواد، با اندک تغییری در آن، کاملا #برعکس خواهد شد.
⁉️کودکانی که قبل از بَدو تولد میمیرند تکلیف شان چیست؟
🔰جواب:مرحوم #صدوق در امالي مي گويد: وقتي رسول خدا(صلّي الله عليه و آله وسلم) به معراج رفت عبورش به يك پيرمرد كه در زير درختي نشسته بود افتاد، و ديد كه در اطراف او #كودكاني جمع هستند، رسول خدا از جبرئيل پرسيد اين #پيرمرد كيست؟ جبرئيل در جواب گفت: اين شيخ كهن سال ﷼ابراهيم خليل پدر شماست. حضرت پرسيد اين كودكان كه در اطراف جمع اند چه كساني هستند؟ جبرئيل گفت: اينها اطفال مؤمنان اند كه حضرت ابراهيم مشغول #تغذيه به آنها است.(1) و در روايتي ديگر آمده: «ان اطفال شيعتنا من المؤمنين تربيهم #فاطمه(عليها السّلام ) (2) يعني كودكان شيعيان ما كه مؤمنان هستند تحت تربيت حضرت فاطمه زهرا (عليها السلام) قرار مي گيرند.بر اساس اين گونه روايات انسانهايي كه در كودكي از دنيا مي روند بر اساس جريان تكاملي برزخي (يعني آن كه انسان در عالم برزخ نيز به نحوي از نظر معنوي تكامل پيدا مي كند و از نظر روحي كامل تر مي شود) تحت #تربيت انسان كامل قرار دارند و طبيعي است كه در عالم برزخ بر اساس آن دو روايت آنها از نظر روحي و معنوي پرورش مي يابند از نظر معرفت كامل مي شوند. بنابراين گرچه ممكن است به لحاظ سن و سال به همان سن كه مرده اند محشور خواهند شد اما از نظر معرفتي و شناخت حقايق بالغ و كامل خواهند بود. چون بالاخره تحت تربيت انسان كامل به طور يقين معرفت كامل نصيب آنها خواهند شد. و اين كه در روايت آمده است: پيامبر اكرم«صلي الله عليه وآله وسلم» ديدند كه حضرت ابراهيم مشغول تغذيه آن كودكان است) بي ترديد مراد تغذيه جسماني نيست چون در عالم بعد از مرگ خبري از تغذيه جسماني كه موجب رشد جسمي انسان بشود و همانند دنيا انسان از نظر بدن بزرگ تر شود #مطرح نيست. چون آنجا چنين مسايلي مطرح نيست پس مراد از آن (تغذيه) همان تغذيه #معنوي و معرفتي خواهد بود.
📚1.سيد محمد حسيني تهرني، معادشناسي،ج 3، ص119، نشر حكمت سال 1403ق.
2. مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار،ج 5،باب13، نشر مؤسسة الوفاء بيروت، 1403 ق
┏━━━ 🍃🌷🍃 ━━━┓
@abbass_kardani
┗━━━ 🌷🍃🌷 ━━━┛
شهیدمدافع حرم عباس کردانی 👆👆
💜زندگینامه #فاطمه زهرا💜
🍃سلاماللهعلیها🍃
🍃💚☀️پدر حضرت #فاطمه ؛ پیامبر اکرم (ص) هستند .
🍃💚☀️ و مادر ایشان حضرت خدیجه س بنت خویلد.
🍃💐حضرت خدیجه س اولین زنی بود که به اسلام روی آورد و تمام ثروت خود را در راه اسلام و مسلمانان صرف کرد.
🍃🌴☀️حضرت #فاطمه زهرا (س) در روز ۲۰ جمادیالثانی بروایتی سال پنجم بعد از بعثت ؛
(مشهور به سنه الاحقافیه؛ یعنی سالی که سوره احقاف نازل شد).
در شهر مکه در خانه حضرت خدیجه س بین زقاق العطارین و زقاق الحجر در نزدیکی مسعی به دنیا آمد.
🍃💐☀️ازدواج و فرزندان حضرت #فاطمه س
🍃🌸☀️حضرت #زهرا (س) خواستگارهای متعددی داشت اما بر اساس خواست پیامبر اکرم (ص) حضرت فاطمه (س) با امام علی (ع) ازدواج کرد و با مهریه اندکی به خانه شوهرش رفت.
🍃💐☀️ایشان صاحب دو پسر به نامهای حسن (ع) و حسین (ع) و دو دختر به نامهای امکلثوم و زینب (س) شدند .
🍃🥀و زمانی که برای پنجمین فرزند خویش حامله بودند بر اثر ضربهای که به شکم و سینه او وارد شد این فرزند را که محسن نام داشت از دست دادند و خود نیز به بستر بیماری افتادند.
🍃🌷🍂 با توجه به این که همه ائمه معصوم ما غیر از امام علی (ع) از طریق حضرت فاطمه (س) به حضرت محمد (ص) میرسند به ایشان «ام الائمه» میگویند.
🍃🥀🌼بیماری حضرت فاطمه س
🍂🌼زمانی که پیامبر اسلام (ص) رحلت فرمود برخلاف دستور و وصیت ایشان ؛ خلفای سهگانه با امام علی (ع) بیعت نکردندو بر خلاف وصیت پیامبر ص عمل کردند و کس دیگری را بعنوان خلیفه وجانشین پیامبر ص معرفی کردند
🍂🥀 و لذا فرستادگانی ؛ برای این که ایشان را برای بیعت با خلیفه جدید ببرند به خانه امام علی ع آمدند ؛و حضرت فاطمه زهرا س به پشت در آمدند ولی در را باز نکردند ؛ فرستادگان خلیفه نیز بزور متوسل شدند و درخانه امام علی (ع) را آتش زدند و شکستند.
🍂🥀 در این بین ضرباتی به حضرت فاطمه زهرا (س) وارد شد که باعث بیماری و زمینگیر شدن ایشان و سقط فرزندش شد.
🍂💔شهادت حضرت #فاطمه (س)
🍂💔حضرت #زهرا (س) بروایتی در روز ۱۳ جمادی الاول و بروایتی در روز سوم جمادیالثانی سال ۱۱ هجری قمری به شهادت رسیدند.
🍂💔علت شهادت حضرت #فاطمه بر اثر ضربات و لطماتی که به ایشان وارد شده بود.
🍂💔در مورد تاریخ شهادت حضرت #فاطمه (س) نقلقولهای مختلفی وجود دارد که بعضی ۷۵ روز و بعضی ۹۵ روز بعد از رحلت پیامبر (ص) را صحیح میدانند.
🍂💔حضرت #فاطمه (س) در زمان شهادت ۱۸ سال بیشتر نداشت. ایشان وصیت کرده بود که مراسم غسل و خاکسپاریاش به صورت شبانه و مخفیانه باشد و کسی از محل دفن حضرت فاطمه (س) باخبر نشود.
🍃🌷❣صلواتِ خاصه بانوی دوعالم بی بی #فاطمه #زهرا سلامالله علیها:
🍃💚🤲« اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها
🍃💚وَ بَعْلِها وَ بَنیها
🍃💚وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها
🍃💚بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ ».
💜زندگینامه #فاطمه زهرا💜
🍃سلاماللهعلیها🍃
🍃💚☀️پدر حضرت #فاطمه ؛ پیامبر اکرم (ص) هستند .
🍃💚☀️ و مادر ایشان حضرت خدیجه س بنت خویلد.
🍃💐حضرت خدیجه س اولین زنی بود که به اسلام روی آورد و تمام ثروت خود را در راه اسلام و مسلمانان صرف کرد.
🍃🌴☀️حضرت #فاطمه زهرا (س) در روز ۲۰ جمادیالثانی بروایتی سال پنجم بعد از بعثت ؛
(مشهور به سنه الاحقافیه؛ یعنی سالی که سوره احقاف نازل شد).
در شهر مکه در خانه حضرت خدیجه س بین زقاق العطارین و زقاق الحجر در نزدیکی مسعی به دنیا آمد.
🍃💐☀️ازدواج و فرزندان حضرت #فاطمه س
🍃🌸☀️حضرت #زهرا (س) خواستگارهای متعددی داشت اما بر اساس خواست پیامبر اکرم (ص) حضرت فاطمه (س) با امام علی (ع) ازدواج کرد و با مهریه اندکی به خانه شوهرش رفت.
🍃💐☀️ایشان صاحب دو پسر به نامهای حسن (ع) و حسین (ع) و دو دختر به نامهای امکلثوم و زینب (س) شدند .
🍃🥀و زمانی که برای پنجمین فرزند خویش حامله بودند بر اثر ضربهای که به شکم و سینه او وارد شد این فرزند را که محسن نام داشت از دست دادند و خود نیز به بستر بیماری افتادند.
🍃🌷🍂 با توجه به این که همه ائمه معصوم ما غیر از امام علی (ع) از طریق حضرت فاطمه (س) به حضرت محمد (ص) میرسند به ایشان «ام الائمه» میگویند.
🍃🥀🌼بیماری حضرت فاطمه س
🍂🌼زمانی که پیامبر اسلام (ص) رحلت فرمود برخلاف دستور و وصیت ایشان ؛ خلفای سهگانه با امام علی (ع) بیعت نکردندو بر خلاف وصیت پیامبر ص عمل کردند و کس دیگری را بعنوان خلیفه وجانشین پیامبر ص معرفی کردند
🍂🥀 و لذا فرستادگانی ؛ برای این که ایشان را برای بیعت با خلیفه جدید ببرند به خانه امام علی ع آمدند ؛و حضرت فاطمه زهرا س به پشت در آمدند ولی در را باز نکردند ؛ فرستادگان خلیفه نیز بزور متوسل شدند و درخانه امام علی (ع) را آتش زدند و شکستند.
🍂🥀 در این بین ضرباتی به حضرت فاطمه زهرا (س) وارد شد که باعث بیماری و زمینگیر شدن ایشان و سقط فرزندش شد.
🍂💔شهادت حضرت #فاطمه (س)
🍂💔حضرت #زهرا (س) بروایتی در روز ۱۳ جمادی الاول و بروایتی در روز سوم جمادیالثانی سال ۱۱ هجری قمری به شهادت رسیدند.
🍂💔علت شهادت حضرت #فاطمه بر اثر ضربات و لطماتی که به ایشان وارد شده بود.
🍂💔در مورد تاریخ شهادت حضرت #فاطمه (س) نقلقولهای مختلفی وجود دارد که بعضی ۷۵ روز و بعضی ۹۵ روز بعد از رحلت پیامبر (ص) را صحیح میدانند.
🍂💔حضرت #فاطمه (س) در زمان شهادت ۱۸ سال بیشتر نداشت. ایشان وصیت کرده بود که مراسم غسل و خاکسپاریاش به صورت شبانه و مخفیانه باشد و کسی از محل دفنش باخبر نشود؛ لذا محلِ دفنِ بی بی فاطمه (س) تا زمانِ ظهورِ فرزندش حضرتِ بقیه الله؛ مهدیِ صاحب الزمان (عج) پنهان خواهد ماند.
🍃🌷❣صلواتِ خاصه بانوی دوعالم بی بی #فاطمه #زهرا سلامالله علیها:
🍃💚🤲« اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها
🍃💚وَ بَعْلِها وَ بَنیها
🍃💚وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها
🍃💚بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ ».
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به ماهم سر بزن یازهراس❤️😭🌱
.
.
#فاطمه #فاطمیه #فاطمه_زهرا #ایام_فاطمیه #فاطمیه_اول #فاطمیه_آمد #زهرا #نجف #نجف_اشرف #علی #امیرالمؤمنین
امید داری بیاد حضرت زهراس بهت سر بزنه؟؟