eitaa logo
مسجد متفاوت؛مسجدحضرت عبدالعظیم
273 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
659 ویدیو
3 فایل
💠 پیامبر (ص) می‌فرمایند: هرکه قرآن سخنش باشد و مسجد خانه‌اش، خداوند برای او خانه‌ای در بهشت بنا کند. 📚 (امالی صدوق /۴۰۵)
مشاهده در ایتا
دانلود
روزی معاویه به امام حسن مجتبی (علیه السلام) گفت: من از تو بهترم. امام فرمود: چرا؟ او گفت: بخاطر اینكه مردم دور من اجتماع كرده اند. امام فرمود: هیهات ، هیهات (چقدر این سخن تو دور از حقیقت است) ای فرزند جگر خوار! آنان كه به دور تو جمع شده اند دو دسته اند: ۱ - از روی زور و اجبار، در دور تواند ۲ - از روی آزادی و اختیار دسته اول بر اساس فرموده خداوند در قرآن معذورند. اما دسته دوم، گنهكارند و از فرمان خدا نافرمانی كرده اند. حاشا كه من به تو بگویم: من بهتر از تو هستم زیرا در تو خوبی نیست تا من خوب تر از تو باشم، ولی بدان كه خداوند مرا از صفات پست دور ساخته و تو را از صفات نیک انسانی دور ساخته است. 🌱 مسجدی متفاوت با مسجد حضرت عبدالعظیم 😍 @abdolazimmosque
🖤🥀 روزی مردی خسته و گرسنه وارد مسجد پیامبر شد و اظهار گرسنگی کرد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) کسی را به منزل خود فرستاد تا ببیند آیا امکان پذیرایی یک شب از او وجود دارد یا نه؟ فرد به خانه پیامبر رفت و خبر آورد که در خانه ایشان جز آب هیچ چیز برای پذیرایی وجود ندارد. پیامبر رو به اصحاب خود کرد و فرمود: کیست که امشب این پیرمرد را نزد خود مهمان کند؟ صدایی آشنا بلند شد که: ای رسول خدا! من امشب او را مهمان خود، می کنم. او امیر المؤمنین بود که مثل همیشه در کار نیک پیش گام شده بود. پیرمرد به همراه امیر المؤمنین (علیه السلام) به راه افتاد و به خانه امام رفت. امام، پس از راهنمایی مهمان به اتاق، نزد همسرش فاطمه (علیهاالسلام) رفت و پرسید: آیا در خانه غذایی هست؟ فاطمه با شرمندگی گفت: ای اباالحسن! وعده ای غذا به اندازه یک نفر وجود دارد ولی ما مهمان را بر خود و فرزندان مقدم می داریم. امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمود: پس بچه ها را بخوابان و غذا را بیاور. فاطمه (علیهاالسلام) فرزندان را خواباند. امام سفره گسترد و چراغ ها را خاموش کرد و غذا را جلوی مهمان گذاشت. ایشان در تاریکی دهان خود را تکان می داد و چنان وانمود می کرد که او نیز مشغول خوردن غذا است تا مهمان خجالت نکشد و هر چه می خواهد از غذا بخورد. پیرمرد که بسیار گرسنه بود، در هنگام خوردن غذا، متوجه نشد که امام چیزی نمی خورد. او به خوردن ادامه داد تا غذای کاسه تمام شد. سپس امام بستر خواب برای او گسترد و سفره را جمع کرد. پیرمرد به بستر رفت و خوابید. سحرگاه امام برای نماز برخاست و پیرمرد را بیدار کرد و به اتفاق، برای خواندن نماز صبح به مسجد رفتند. وقتی به مسجد رسیدند، پیامبر با چشمانی اشکبار، در آستانه درب مسجد به انتظار آمدن امیر المؤمنین ایستاده بود. وقتی امام به مسجد رسید، پیامبر او را در آغوش کشید و فرمود: یا اباالحسن! دیشب عرشیان شگفت زده از رفتار و ایثار تو گشتند و این آیه بر من نازل شد: «و یُؤثرون علی انفسهم و لو کان بهم خصاصة»؛ (حشر: ۹) «و هر چند در خودشان احتیاجی [مبرم] باشد، آن ها را بر خودشان مقدم می دارند.» 🌱 مسجدی متفاوت با مسجد حضرت عبدالعظیم 😍 @abdolazimmosque
🖤🥀 روزي (عقيل ) برادر (امام علي ) عليه السلام از حضرتش درخواست كمك مالي كرد و گفت : من تنگدستم مرا چيزي بده.  حضرت فرمود : صبر داشته باش تا ميان مسلمين تقسيم كنم ، سهميه ترا خواهم داد. عقيل اصرار ورزيد ، امام به مردي گفت : دست عقيل را بگير و ببر در ميان بازار ، بگو قفل دكاني را بشكند و آنچه در ميان دكان است بردارد. عقيل در جواب گفت : مي خواهي مرا به عنوان دزدي بگيرند.  امام فرمود : پس تو مي خواهي مرا سارق قرار دهي كه از بيت المال مسلمين بردارم و به تو بدهم ؟  عقيل گفت : پيش معاويه مي رويم ، فرمود : خود داني عقيل پيش معاويه رفت و از او تقاضاي كمك كرد. معاويه او را صد هزار درهم داد و گفت : بالاي منبر برو بگو علي عليه السلام با تو چگونه رفتار كرد و من چه كردم.  عقيل بر منبر رفت و پس از سپاس و حمد خدا گفت : مردم من از علي عليه السلام دينش را طلب كردم مرا كه برادرش بود رها كرد و دينش را گرفت ، ولي از معاويه درخواست نمودم مرا بر دينش مقدم داشت. 🌱 مسجدی متفاوت با مسجد حضرت عبدالعظیم 😍 @abdolazimmosque
🖤🥀 در حدیث است که جاثلیقی (یکی از علمای مسیحی) به حضرت علی (ع) فرمود: به من بگو چهره حق که قرآن می گوید به هر طرف رو کنید رو به خدایید و روی خدا با شماست، یعنی چه؟ حضرت علی (ع) دستور داد هیزم و آتش آوردند. هیزم را آتش زد، مشتعل شد و فضا را روشن کرد. آن گاه پرسید: چهره این آتش کدام طرف است؟ گفت: همه جا و همه طرف، چهره آن است، فرمود: این آتش با این کیفیت که دیدی مصنوعی و مخلوقی است از مخلوقات خدا و همه طرف روی اوست، تو می خواهی خداوند جهت معیّن داشته باشد. 🌱 مسجدی متفاوت با مسجد حضرت عبدالعظیم 😍 @abdolazimmosque
🥀🖤 البته نباید گفت حکایت .. سلیم بن قیس هلالی می گوید: در حلقه ای در مسجد رسول خدا (ص) حاضر شدم که به غیر از سلمان، ابوذر، مقداد، محمّد بن ابی بکر، عمر بن ابی سلمه، قیس بن سعد بن عباده، همه از بنی هاشم بودند. عباس به حضرت علی (ع) عرض کرد: به نظر شما، چرا عمر قنفذ را مانند دیگر کارمندانش وادار به پرداخت غرامت نکرد؟ حضرت علی (ع) نگاهی به اطراف انداخت. چشمانش پر از اشک شد، پس فرمود: این پاداش ضربه تازیانه ای بود که به حضرت فاطمه (س) زد، وقتی او از دنیا رفت، اثر این ضربه همچون بازوبندی روی بازوی او بود... 🌱 مسجدی متفاوت با مسجد حضرت عبدالعظیم 😍 @abdolazimmosque
🖤🥀 سوید بن غفله می گوید: «زمانی که مردم به خلافت با امیرمؤمنان علی(ع) بیعت کرده بودند، روزی خدمت ایشان شرف یاب شدم. دیدم روی حصیر کوچکی نشسته است. در آن خانه جز آن حصیر چیز دیگری نبود. عرض کردم: یا علی! بیت المال در اختیار شما است، در این خانه جز این حصیر چیزی دیگر از لوازم یافت نمی شود! فرمود: سوید بن غفله! عاقل در مسافرخانه و خانه ای که باید از آنجا نقل مکان کند، تهیه وسایل نمی نماید. ما خانه امن و راحتی داریم که بهترین اسباب خود را به آنجا نقل می دهیم. به زودی من به سوی آن خانه رهسپار خواهم شد» ( منظور امام آخرت است ) 🌱 مسجدی متفاوت با مسجد حضرت عبدالعظیم 😍 @abdolazimmosque
🖤🥀 عبدالله بن عمر می‌گوید: رسول خدا (ص) بین اصحاب خود عقد اخوّت‏ بسته و هر یک را با دیگرى برادر قرار داد، علىّ بن ابی‌طالب ( علیه السلام ) آمد در حالى که از چشمانش اشک می‌ریخت گفت: اى پیامبر خدا! میان اصحابت پیمان برادری‏ بستى ولی برادری برای من مشخص نکردی! رسول خدا ( صلی الله علیه وآله و سلم ) فرمود: "اى على! تو در دنیا و آخرت برادرم هستی" 🌱 مسجدی متفاوت با مسجد حضرت عبدالعظیم 😍 @abdolazimmosque
زكريا بن آدم گويد: در خدمت امام رضا عليه السلام بودم كه حضرت جواد عليه السلام را كه سن شريفش از چهار سال كمتر بود به محضر او آوردند آنگاه آن حضرت دست خود را بر زمين زد و سر مباركش را به جانب آسمان بلند كرد و مدتى طولانى فكر كرد. امام رضا عليه السلام فرمود: جان من فداى تو باد براى چه اين قدر فكر مى كنى ؟ عرض كرد: به ظلمى كه به مادرم فاطمه عليه السلام كردند فكر مى كردم. 🌱 مسجدی متفاوت با مسجد حضرت عبدالعظیم 😍 @abdolazimmosque
ابى جارود گوید: به امام باقر علیه السلام عرض کردم : اى فرزند رسول خدا! آیا شما دوستى و دلباختگى و پیروى مرا نسبت به خود مى دانید؟ امام علیه السلام : آرى . عرض کردم : من از شما پرسشى دارم که مى خواهم به من پاسخ دهید زیرا چشمم نابینا است و کمتر راه مى روم و همیشه نمى توانم شما را زیارت کنم . امام علیه السلام فرمود: سوال خود را بپرس . عرض کردم : مرا از دینى که شما و خاندانتان خدا را بر اساس آن عبادت مى کنید آگاه کن تا من هم بر اساس آن خدا را دیندارى کنم . امام علیه السلام فرمود: با سخنى کوتاه سوال بزرگى کردى ، به خدا سوگند همان دینى که خود و پدرانم خداوند را به آن دیندارى مى کنیم به تو مى گویم . ۱. شهادت به یگانگى خداوند و رسالت محمد صلى اللّه علیه و آله ۲. قرار به آنچه پیامبر صلى اللّه علیه و آله از جانب خداوند آورده است . ۳. محبت به دوست ما و دشمنى با دشمنان ما. ۴‌. پیروى از فرمان ما. ۵. انتظار قائم ما. ۶. کوشش (در انجام واجبات ) و پرهیز از محرمات. 🌱 مسجدی متفاوت با مسجد حضرت عبدالعظیم 😍 @abdolazimmosque
🖋 جوانى خدمت امام حسین علیه السلام رسید و گفت: «من مردى گناه کارم و نمى توانم خود را از انجام گناهان بازدارم، مرا نصیحتى فرما» امام حسین علیه السلام فرمود: پنج کار را انجام بده و آن گاه هرچه مى خواهى، گناه کن. اول، روزى خدا را مخور و هرچه مى خواهى گناه کن. دوم، از حکومت خدا بیرون برو و هرچه مى خواهى گناه کن. سوم، جایى را انتخاب کن تا خداوند تو را نبیند و هرچه مى خواهى گناه کن. چهارم، وقتى عزراییل براى گرفتن جان تو آمد، او را از خود بران و هرچه مى خواهى گناه کن. پنجم، زمانى که مالک دوزخ، تو را به سوى آتش مى برد، در آتش وارد مشو و هرچه مى خواهى گناه کن. جوان اندکى فکر کرد و شرمنده شد و در برابر واقعیت هاى طرح شده، چاره اى جز توبه نیافت.  🌱 مسجدی متفاوت با مسجد حضرت عبدالعظیم 😍 @abdolazimmosque
🖋 زمانی که امام حسن عسکری علیه السلام در زندان صالح بن وصیف بسر می برد عباسیون و صالح بن علی و کسانی که از مذهب تشیع منحرف بودند نزد صالح رفتند تا از او بخواهند بر امام حسن علیه السلام سختگیری کند. صالح گفت: چه کنم؟ من دو نفر از شرورترین افراد را بر او گماشتم اما در اثر مشاهده رفتار او هر دو در نماز و عبادت خود بسیار کوشا شدند. به آنها گفتم چه خصلتی در حسن بن علی است که این گونه در شما تاثیر گذارده است؟ گفتند: چه می گویی درباره مردی که روز را روزه می گیرد و شب را عبادت می کند، نه سخن می گوید و نه به چیزی سر گرم می شود، وقتی به او نگاه می کنیم رگهای گردن ما می لرزد و حالی به ما دست می دهد که نمی توانیم خود را نگه داریم. 🌱 مسجدی متفاوت با مسجد حضرت عبدالعظیم 😍 @abdolazimmosque
🖋 مردی در حال نشاط و خوشحالى خدمت امام جواد (علیه السلام) رسید. حضرت فرمود چه خبر است که این چنین مسرور و خوشحالى؟ آن مرد عرض کرد ای فرزند رسول خدا، از پدر شما شنیدم که مى‌ فرمود بهترین روز شادى انسان، روزى است که خداوند توفیق انجام کارهاى نیک و خیرات و احسانات به او دهد و او را در حل مشکلات برادران دینى موفق بدارد. امروز نیازمندانى از جاهاى مختلف به من مراجعه کردند و به خواست خداوند گرفتاری‌ هایشان حل شد و نیاز ده نفر از نیازمندان را برطرف کردم، بدین جهت چنین سرور و شادى به من دست داده است. حضرت فرمود به جانم سوگند که شایسته است که چنین شاد و خوشحال باشى، به شرط این که اعمالت را ضایع نکرده و نیز در آینده باطل نکنى. 🌱 مسجدی متفاوت با مسجد حضرت عبدالعظیم 😍 @abdolazimmosque
🖋 ابو هاشم جعفرى گويد: در تنگناى سختى از زندگى گرفتار شدم ، به حضور امام هادى عليه السلام رفتم ، وقتى در محضر او نشستم فرمود: اى اباهاشم درباره كدام نعمتى كه خداوند به تو داده است مى توان شكر گذار او باشى ؟ من ساكت ماندم و ندانستم چه بگويم. حضرت فرمود: خداوند ايمان را روزى تو كرد و به وسيله آن بدنت را از آتش دوزخ مصون كرد و عافيت و سلامتى را نصيب تو گردانيد و تو را بر اطاعتش يارى نمود و به تو قناعت بخشيد و از اينكه خوار و بى آبرو گردى حفظ كرد. اى ابا هاشم من در آغاز اين نعمتها را به تو ياد آورى كردم چرا كه گمان بردم مى خواهى از آن كسى كه آن نعمتها را به تو بخشيده است شكايت كنى؛ و من دستور دادم صد دينار به تو بپردازد، آن را دريافت كن. 🥀 مسجدی متفاوت با مسجد حضرت عبدالعظیم 🖤 @abdolazimmosque
🖤🥀 ابوبصیر گوید: در کوفه براى زنى قرآن مى خواندم. یک بار در موردى با او شوخى کردم! بعد از مدتى که به خدمت امام باقر علیه السلام رسیدم مرا مورد مذمت و سرزنش قرار داد و فرمود: کسى که در خلوت مرتکب گناه شود خداوند به او نظر لطف نمى کند. چه سخنى به آن زن گفتى؟ از روى شرم و حیا سر در گریبان افکندم و توبه کردم. امام باقر علیه السلام فرمود: شوخى با زن نامحرم را تکرار نکن. 🥀 مسجدی متفاوت با مسجد حضرت عبدالعظیم 🖤 @abdolazimmosque
🖤🥀 🖋 به امام سجـاد علیه السلام گفتند: شما که نیکوکارترین مردمى، چرا همراه با مادرت از یک کاسه غذا نمى خورى؟ و حال آنکه مادرت بدین کار مایل است. فرمود: مى ترسم دستم به سوى لقمه اى پیشى گیرد، که قبلاً او بدان چشم دوخته است، و بدین گونه حق او را رعایت نکنم.   ⚪️ ‌الانوار البهیة، ص ۱۰۰ 💔 🥀 مسجدی متفاوت با مسجد حضرت عبدالعظیم 🖤 @abdolazimmosque
🖋 عصر، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بود، حسن و حسین (علیه السلام) كودك بودند، شخصی گناهی كرد و از شرم آن گناه ، مدتی مخفی شد و نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نمی آمد تا اینكه آن شخص ، حسن و حسین (علیه السلام) را دید، آن دو را بر دوش ‍ خود سوار كرد و با همان حال به حضور رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و عرض كرد: من گنهكارم ، در پناه خدا، و این دو آقازاده به حضور شما آمده ام تا مرا ببخشید رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) وقتی كه آن منظره را دید، آنچنان خندید كه دستش را بر دهانش گذاشت ، سپس به آن مرد گنهكار فرمود: برو جانم تو آزاد هستی آنگاه به حسن و حسین فرمود: آن شخص در مورد عفو گناه خود، شما را شفیع قرار داد.   در این هنگام آیه ۶۴ سوره نساء نازل شد 👇 🌺 ولو انهم اذ ظلموا انفسهم جائوك فاستغفروالله واستغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحیما 🌺 🖋 و اگر گنهكاران كه بر اثر گناه به خود ستم كردند، به نزد تو (ای پیامبر) می آمدند و از خدا طلب آمرزش می كردند و پیامبر هم برای آن ها استغفار می كرد، خدا را توبه پذیر و مهربان می یافتند. 🌱 مسجدی متفاوت با مسجد حضرت عبدالعظیم 😍 @abdolazimmosque