eitaa logo
عبدالحسین راثی
17 دنبال‌کننده
98 عکس
50 ویدیو
4 فایل
ارائه محتوای تبلیغی ترویجی معارف قرآن و اهل بیت علیهم السلام. جهت هرگونه سئوال به ادمین پیام دهید: @abdolhosein_rasi @abdolhoseinrasi
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از سفره دینی
✅4 🌺ادامه 🌷برای بهتر نشان دادن ، می تونیم از تکنیک هایی استفاده کنیم: 1. اگر تکنیک انگشت قاطعیت جواب نداد از 2. استفاده می کنیم. 🌻، یعنی تنبیه کردن با 🌻مثلا: اگر بچه اتاقش رو مرتب نکرده تنبیه جبرانیش تمیز کردن اتاقشه ممکن است همیشه امکان جبران رفتار نادرست نباشد، اگر اینطور بود اونوقت از تکنیک تنبیه نتیجه ای استفاده می شود. 🌻3. ای، یعنی تنبیه براساس تعیین بشه، نه بر اساس چون اینطوری بهتر می فهمه چه کاری نادرست بوده 🌻مثلا: اگر بچه اتاقش رو مرتب نکرده تنبیه نتیجه ای اون این خواهد بود که 🌻خوبی تنبیه بر اساس نتیجه، این که در هم، تنبیه های واقعی تنبیه های نتیجه ای هستند. 🌷مثلا: نتیجه حاصل از ننوشتن مشق کم شدن نمره ها و خجالت کشیدنه که این نوع تنبیه باعث میشه زندگی کردن در دنیای واقعی رو هم یاد بگیرن و به ها کمک می کند. 📚منبع: ، دکتر سعید جهانشاهی فرد را به دوستانتون معرفی کنید.👇 🌺 https://eitaa.com/joinchat/1670185009Cbb0874656f 🌺
هدایت شده از سفره دینی
آیت الحق جناب (رضوان الله علیه) در نامه ای به یکی از علماء حضرت علیه السلام می فرماید:« ان الزق اذا لم ینخرق یوشک ان یکون وعاء العسل کذلک القلوب إذا لم تخرقها الشهوات أو یدنسها الطمع أو یقسها النعم فسوف تکون أو عیه الحکمه ». یعنی : اگر پاره نگردد، امید آن است که روزی شود،همچنین است که اگر به وسیلۀ پاره نگردد یا با نشوند یا نعمت بسیار، موجب آنها نشود ظروف خوبی برای خواهند بود. 📚عده الداعی،ص107 🌷 را به دوستانتون معرفی کنید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1670185009Cbb0874656f
هدایت شده از سفره دینی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
را به دوستانتون معرفی کنید. 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 https://eitaa.com/joinchat/1670185009Cbb0874656f 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
هدایت شده از سفره دینی
🌺عربی آمد و خود را بر سجّادۀ انداخت، پیوسته می‌گفت: غلط کردم. مردم به تماشا و شیخ! چه شده؟ 🔥مرد گفت: به خانۀ آب می‌بردم و التماس می‌کردم، مرا به مقامی برساند. بعد یک سال، و التماس را از حد گذرانیدم. 🔥او گفت: می‌خواهی، باید آنچه می‌گویم و به دستور من عمل کنی.به سرداب خانه برد. 🔥 را تعلیم کرد و گفت: باید روز در وقت بگیری و بخوانی. من طبق دستور عمل می‌کردم و او غذا می‌آورد. پس از روز ظرفی آورد و گفت: باید در این ظرف ادرار کنی، با و اعمال خود را انجام بدهی و نماز را هم با همان وضو بخوانی. بعد از روز تغییراتی در دستور داد و گفت: باید از امروز به همان طریق وضو گرفته، نماز بخوانی و هر روز صد مرتبه ... وقتی تمام شد، گفت: فردا از سرداب خارج شو، برو خارج شهر، . 🔥از دروازه بیرون رفتم، با درختان زیبا و نباتات خوش منظره روبرو شده و دیدم جمعی نشسته بودند و با هیکل خاصّی بر فراز نشسته بود و برای آن جمع می‌کرد. 🔥آرام آرام به سوی آن جمع قدم زدم، چون چشم آن گوینده از بالای منبر به من افتاد، گفت: مرحبا به تا به مقاصد خود برسی و تو را مانند ابراهیم خان گردانم. گفتم: . به مجرّد این جمله، از پشت سر سیلی محکمی به من وارد شد، به زمین افتادم و دیدم ابراهیم خان است. 📚مناظره با دانشمندان https://eitaa.com/joinchat/1670185009Cbb0874656f
هدایت شده از سفره دینی
✅۵ 🌺به حالت هایی مثل ، ، ، و ... می گوییم یا ، مهمه که بفهمیم بچه هامون چه احساسی دارند. 🦋با دانستن احساس بچه و آگاه کردن فرزند نسبت به احساس هاش، می تونیم بهتر باهاش برقرار کنیم، و ریشه بیشتر بیماری های روانی و مشکلات شخصیتی و خانوادگی بچه هامون، در آینده رو از بین ببریم. 🦋اغلب مواقع فکر می کنن داشتن یا بیان کردن یک احساس اشتباهه! در حالی که . می تونیم عصبانی بشیم یا بگیم عصبانی شدیم، اما حق نداریم کنیم، واین را ما والدین باید و به بچه هامون بدیم. 🌹مثل این مادر : می دونم از دست بابات عصبانی هستی، اما حق نداری بهش توهین کنی،می تونی بهش بگی، بابا من از دستت عصبانیم. 🦋و اگر چنانچه ما و بچه هامون احساساتمون رو نشناسیم، وقتی عصبانی میشیم به جای این که بگیم هسستیم کرده یا حرص مون رو تو خودمون ریخته و کنیم. 📚منبع: ، دکتر سعید جهانشاهی فرد 🌺 را به دوستانتون معرفی کنید. https://eitaa.com/joinchat/1670185009Cbb0874656f
هدایت شده از سفره دینی
هدایت شده از سفره دینی
🌈به آینده کشور هم فکر کنید. به مناسبت سالروز ابلاغ سیاست های کلی از سوی مقام معظم رهبری و روز ملی جمعیت ✅ leader.ir/fa/content/11847 •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• ✴️ https://eitaa.com/joinchat/1670185009Cbb0874656f
هدایت شده از سفره دینی
📚 🖊 🌹مجموعه ای از زندگی سال را دربر دارد و به دنبال نشان دادن دست یافتنی بودن مانند و به است. 🌹این برگرفته از روایت راویانی است که در جمع در حضور داشته اند و خاطرات خود را مراسم هفتگی نقل کرده اند. 🌹در این کتاب برای نشان دادن الگو های مطرح شده در خاطرات، ذیل هر خاطره بهترین و که اشاره به موضوع خاطره دارد، آورده شده است تا مبلغان و راویانی که می خواهند در مطرح کردن اشاره ای به و سخنان بیت علیهم السلام داشته باشد به آسانی از آن استفاده کنند. 🌺چشم هایش را بست. زیر لب چیزی گفت و شلیک کرد. اولین رو زده بود. 🌺برای بار دوم نشانه گرفت. چشم هاش رو بست. زیر لب ... 🌺پشت سر هم بچه ها شروع کردند به آفرین و احسنت گفتن... 🍀دومی رو هم زد . سومین موشک را گذاشت. نشانه رفت ... اما این بار خورد به تپه. 🍀جیپ رو از تپه آورد پایین. پیاده شد و شروع کرد به گریه. تانک ها داشتند نزدیک می شدند هر چه اصرار کردیم فائده نداشت. می گفت دیگه نمی تونم به هدف بزنم. 🍀قسمش دادند به جان امام.... 🌺 را مهمان باشید👇 •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• ✴️ https://eitaa.com/joinchat/1670185009Cbb0874656f
هدایت شده از سفره دینی
🌺🌱یکی از کاربردی ترین روش و #تکنیک_گوش_کردن ساده اس. 🌻🌱 ساده اینطوریه که فقط میدیم. و کم و بیش فقط : «اه، اهان، اوهوم، می فهمم و اینها» حرفی نمی زنیم تا فرزندمون خودش حرفش رو بزنه. وقتی زود رو می دیم و می کنیم، نمی تونیم احساسش رو درک کنیم. 🌻🌱وقتی سعی می کنیم به جای و و ، خوب بدیم، بیشتر به توجه کرده ایم و مسلما بهتر احساسش رو می فهمیم و درک می کنیم. اونهم بهتر با ما میکنه و حرف ما رو بهتر می فهمه 🌷مثال: 🌻🌱پسر از مدرسه برگشته و در حال گریه کردن است. مادر: سلام پسر گلم. چی شده؟ پسر: علی منو زد. مادر: آخی! چرا مامانی؟ پسر: تو ماشین منو زد. مادر: خوب! پسر: من دیگه دوست ندارم باهاش مشق بنویسم مادر: اوهوم. پسر: فردا توی ماشین حسابش رو می رسم. مادر: در مورد اینکه با علی چیکار کنی بعدا حرف می زنیم، ولی حالا دوس داری یه بستنی بخوری تا دلت حال بیاد؟ 📚منبع: ، دکتر سعید جهانشاهی فرد را به دوستانتون معرفی کنید.👇 •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• ✴️ https://eitaa.com/joinchat/1670185009Cbb0874656f
هدایت شده از سفره دینی
🌺 خداوند متعال به حضرت داود عليه‌السلام فرمود: «گناهکاران را مژده بده و نیکوکاران را بترسان!» 🍀حضرت داود عرض کرد: «چگونه گناهکاران را مژده دهم و نیکوکاران را بترسانم؟!» 🌺 خداوند فرمود: «گناهکاران را مژده بده که من توبه را قبول می‌کنم، و گناهان را می‌بخشم؛ و نیکوکاران را بترسان که به خاطر خوبی‌هایی که انجام می‌دهند، به خودپسندی (عُجب) گرفتار نشوند» 📚اصول کافي، جلد ۳، صفحه ۴۲۹ را به دوستانتون معرفی کنید.👇 •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• ✴️ https://eitaa.com/joinchat/1670185009Cbb0874656f
هدایت شده از سفره دینی
های امام علیه السلام در دعای 🌺السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا أَكْرَمَ مَصْحُوبٍ مِنَ الْأَوْقَاتِ وَ يَا خَيْرَ شَهْرٍ فِي الْأَيَّامِ وَ السَّاعَاتِ‏ 🌻بدرود اى گرامى ‏ترين اوقاتى كه ما را مصاحب و يار بودى، اى بهترين ماه در همه روزها و ساعتها. 🌺السَّلاَمُ عَلَيْكَ مِنْ شَهْرٍ قَرُبَتْ فِيهِ الْآمَالُ وَ نُشِرَتْ فِيهِ الْأَعْمَالُ‏ 🌻بدرود اى ماه دست يافتن به آرزوها، اى ماه سرشار از اعمال شايسته بندگان خداوند. 🌺السَّلاَمُ عَلَيْكَ مِنْ قَرِينٍ جَلَّ قَدْرُهُ مَوْجُوداً وَ أَفْجَعَ فَقْدُهُ مَفْقُوداً وَ مَرْجُوٍّ آلَمَ فِرَاقُهُ‏ 🌻بدرود اى يار و قرينى كه چون باشى، قدرت بس جليل است و چون رخت بر بندى، فراقت رنج افزا شود. اى مايه اميد ما كه دوريت براى ما بس دردناك است. 🌺السَّلاَمُ عَلَيْكَ مِنْ أَلِيفٍ آنَسَ مُقْبِلاً فَسَرَّ وَ أَوْحَشَ مُنْقَضِياً فَمَضَ‏ 🌻بدرود اى همدم ما كه چون بيايى، شادمانى و آرامش بر دل ما آرى و چون بروى، رفتنت وحشت خيز است و تألم افزاى. 🌺السَّلاَمُ عَلَيْكَ مِنْ مُجَاوِرٍ رَقَّتْ فِيهِ الْقُلُوبُ وَ قَلَّتْ فِيهِ الذُّنُوبُ‏ 🌻بدرود اى همسايه‏ اى كه تا با ما بودى، دلهاى ما را رقت بود و گناهان ما را نقصان. 🌺السَّلاَمُ عَلَيْكَ مِنْ نَاصِرٍ أَعَانَ عَلَى الشَّيْطَانِ وَ صَاحِبٍ سَهَّلَ سُبُلَ الْإِحْسَانِ 🌻بدرود اى ياريگر ما كه در برابر شيطان ياريمان دادى و اى مصاحبى كه راه هاى نيكى و فضيلت را پيش پاى ما هموار ساختى. را به دوستانتون معرفی کنید.👇 •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• ✴️ https://eitaa.com/joinchat/1670185009Cbb0874656f
هدایت شده از سفره دینی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: 🌿خداوند در میان همه آفریده‏هایش برگزیده‏هایى دارد. 🌿او از میان سرزمین‏ها برگزیده‏هایى دارد و از میان شب‏ها برگزیده‏هایى و از میان روزها برگزیدهایى دارد و از میان ماه‏ها برگزیده‏هایى دارد ... و اما برگزیده‏ هاى خدا از میان سرزمین ‏ها، مکه و مدینه و بیت‏المقدس هستند؛ برگزیده‏ هاى او از میان شبها، شبهاى جمعه، شب نیمه شعبان، شب قدر، دو و قربان هستند؛ برگزیده‏هاى او از میان روزها روزهاى جمعه و عیدها هستند؛ برگزیده‏ هاى او از میان ماه‏ ها رجب، شعبان و هستند 📚بحار الأنوار: 91/ 126 🌺عید سعید فطر بر تمامی مسلمانان جهان مبارک باد.🌺 را بر تک تک همراهان عزیز و بر تمامی مسلمانان جهان تبریک عرض می نماید.👇 •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• ✴️ https://eitaa.com/joinchat/1670185009Cbb0874656f
هدایت شده از سفره دینی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀 اولین بدون سردار 🔺 مصاحبه سردار سپهبد در آخرین را به دوستانتون معرفی کنید.👇 •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• ✴️ https://eitaa.com/joinchat/1670185009Cbb0874656f
هدایت شده از سفره دینی
🌹مسأله به است، نه از دين 🌻يكى از آقايان صحبتى داشت كه ما چه از داريم‌؟ 🍀من گفتم: واقعيت قضيه اين است كه اين برخورد، يك است؛ يعنى در تاريخ نيامده‌اند از ما بپرسند كه شما چه انتظارى داريد. حتى با كسانى كه هيچ انتظارى نداشتند، از رسول هيچ توقعى نداشتند، حتى دست در مى‌كردند، به او مى‌كردند، مى‌زدند، با اين‌ها كار كرده است. 🍀 آمده تا به آدمى كه بايد چه چيزى را بخواهد، نيامده مطابق انتظار او عمل كند. 🍀انتظار ما از دين به اين معناست كه ما آغازگريم؛ در حالى كه دين با رسول آغاز مى‌شود. رسول از من سراغ مى‌گيرد 🌱« أين تذهبون »؛ كجا مى‌رويد؟ 🌱« أنّى تؤفكون »؛ به چه چيزى روى آورده‌ايد؟ 🌱« أتتركون فيما هيهنا آمنين »؛ به امن، به رفاه، به رهايى، به اين‌ها قانع شده‌ايد؟ يعنى نوع نگاه رسول مسأله را عوض مى‌كند. و اينجاست كه مسأله، مسألۀ به دين است، نه از دين؛ به است، نه از . و در اين، فرق بسيارى هست. 📚 تو مي آيي، ص ۵۶ را به دوستانتون معرفی کنید.👇 •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• ✴️ https://eitaa.com/joinchat/1670185009Cbb0874656f
هدایت شده از سفره دینی
آیت الله فاطمی نیا: 🌻سعي كنيد تا مي توانيد كسب شده در اين ماه را با حفظ كنيد. اولياء الله كه به آن مقامات عاليه رسيدند در اثر همين انوار بوده است! 🌻اگر كسي بتواند يك كه در اين ماه كسب كرده است، كند و با از بين نبرد و به ماه رمضان سال آينده برساند، آثار معنوي خاصي خواهد ديد واميد است شود! را به دوستانتون معرفی کنید.👇 •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• ✴️ https://eitaa.com/joinchat/1670185009Cbb0874656f
هدایت شده از سفره دینی
🚨 دعای آهوها برای 💠 علاءالدین بروجردی عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس با اشاره به ماجرای هولناک زنده به گور کردن هزاران جوجه یک روزه به بهانه تنظیم تولید، در یادداشتی نوشت: 🌻روزی یکی از همرزمان نزدیک شهید بزرگوار سرلشکر  می‌گفت در یکی از سفر‌های سردار سلیمانی در بحران در عراق که در فصل زمستان صورت گرفته بود در شرایطی از عراق تماس گرفت که صدای تیراندازی‌ها به وضوح به گوش می‌رسید و وی در شرایط جنگی قرار داشت. 🌹ایشان در این تماس اظهار داشت که شنیده‌ام تهران سنگینی آمده است. 🍃گفتم: بله همین طور است. 🌹گفت: با این برف که در کوه نزدیک پادگان مقرّ وجود دارد حتماً برای پیدا کردن غذا پایین می‌آیند. همین امروز به اندازه کافی علوفه تهیه کن و در چند جا قرار بده که آن‌ها از گرسنگی تلف نشوند. 🍃من ، چون آن زمان فرمانده بودم سریع اقدام کردم و تا ظهر نظر ایشان را عملی نمودم. 🌹با کمال تعجب بعدازظهر مجدداً زنگ زد و گفت: چه کردی؟! گفتم: دستور فرمانده عملی شد و آهو‌ها دعاگو هستند. 🍃من از ایشان سوال کردم در این شرایط سخت که با داعش درگیر هستید چگونه به فکر آهو‌های نزدیک مقر هستید؟ 🌹ایشون پاسخ داد من به شدت به دعای خیر آن‌ها اعتقاد دارم! 🌐سایت جهان‌نیوز، اول اردیبهشت 1399 را به دوستانتون معرفی کنید.👇 •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• ✴️ https://eitaa.com/joinchat/1670185009Cbb0874656f
هدایت شده از سفره دینی
🌺اگر به جای گفتن: 🍀دیوار موش دارد و موش گوش دارد، بگوییم: "فرشته ها در حال نوشتن هستند..." 🍀نسلی از ما متولد خواهد شد که به جای مراقبت مردم، "مراقبت خدا" را در نظر دارد! 🌴قصه از جایی تلخ شد که در گوش یکدیگر با عصبانیت خواندیم: 🔥بچه را ول کردی به امان خدا ! 🔥ماشین را ول کردی به امان خدا ! 🔥خانه را ول کردی به امان خدا ! 🍀و اینطور شد که"امانِ خدا" شد: مظهر نا امنی! 🍃ای کاش میدانستیم 🌺امن ترین جای عالم، امانِ خداست. را به دوستانتون معرفی کنید.👇 •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• ✴️ https://eitaa.com/joinchat/1670185009Cbb0874656f
هدایت شده از سفره دینی
🌺 فرازی از ... أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِى آلِفَ مَجالِسِ فَبَيْنِى وَبَيْنَهُمْ خَلَّيْتَنِى استاد در 📚 در شرح ابو حمزه ثمالي می نویسند کسانی اند که شب هنگام، از فردایی پر کار و تلاش حرف می زنند، ولی چون روز می رسد خبری از تلاش ایشان نمی یابی. 🍀یکی از دلایل نیروهای به اصطلاح شاید همین باشه که هر روز از مبارزه با و جهانی و مالیدن پوزه دشمن به خاک دم می زنند. ولی حاضر به ترک زمین دشمن نیستند. و می گویند. برتری و بر پیام رسان های داخلی و حضور مردم در آنجا واقعیتی هست که باید پذیرفت و... 🌺در حالی که در سخنرانی روز قدسشون فرمودند: 💥برخی برای توجیه رفتار زشت برقراری ارتباط با صهیونیسم ، استدلال میکنند که رژیم صهیونیستی واقعیّتی در منطقه است، بی‌آنکه به یاد آورند که با واقعیّتهای مهلک و زیان‌بخش باید مبارزه کرد و آن را ازاله کرد. 🔥امروز یک است و همه‌ی ، با آن را میدانند. 🌾متأسفانه و دشمن در بسیاری از های اخلاقی, فرهنگی و اقتصادی, مانند رواج تصاویر مبتذل, خشونت, مواد مخدر, نوسانات بازار خودرو, ارز, سکه و طلا، نقش مخربی داشته است. 🌹آیا برای این مبارزه، برنامه ریزی کرده ایم؟ 🌹نسل جوان انقلابی چه زمانی می خواهد این مبارزه را شروع کند؟ 👇 •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• ✴️https://eitaa.com/joinchat/1670185009Cbb0874656f
هدایت شده از سفره دینی
8✅ 🌺 های ما دو نوع هستن. 🍀بعضی ها مثل و و و هستن. 🍀و بعضی مثل و و ، . 🍀ما باید تلاش کنیم تا احساس های رو کم کنیم و احساس های بدیم. 🌹مثلا 🍃اگر بچه ترسیده، کافیه اول ترسش رو بفهمیم و اونو بپذیریم. 🍀اغلب همین همدردی، احساس ترس اونو کم می کنه یا اونو به احساس آرامش تغییر می ده. 🍀اگه نداد، کافیه اونو تو بغل بگیریم و بهش بگیم، «آروم باش،مامان پیشت هست.» تا آروم بشه. 📚منبع: ، دکتر سعید جهانشاهی فرد 🌺 را به دوستانتون معرفی کنید. •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• ✴️ https://eitaa.com/joinchat/1670185009Cbb0874656f
هدایت شده از سفره دینی
✅ ماموریت ویژه یکی از مدافعان حرم برای شناسایی پیکر مطهر بعد از شهادت این شهید بزرگوار تا مدتها ، پیکر مطهرش توی دست داعشی ها بود. تا اینکه قرار شد حزب الله لبنان و داعش، تبادلی با هم انجام بدهند. ■ بنا شد حزب‌الله تعدادی از اسرای داعش را آزاد کند و داعش هم پیکر محسن و دو شهید حزب الله را تحویل بدهد و یکی از اسرای حزب الله را هم آزاد کند. به من گفتند: "می‌توانی بروی در مقر داعش و پیکر محسن را شناسایی کنی؟" ● می دانستم می‌روم در دل خطر و امکان دارد داعشی‌ها اسیرم کنند و بلایی سرم بیاورند. اما آن موقع، محسن برایم از همه چیز و حتی از جانم مهمتر بود. قبول کردم خودم و یکی از بچه های سوری به نام حاج سعید از مقر حزب الله لبنان حرکت کردیم و رفتیم طرف مقرداعش. ※※※※ توی دل دشمن بودیم. یک داعشی که دشداشه سفید و بلند پوشیده بود و صورتش را با چفیه قرمز پوشانده بود، با اسلحه اش ما را می پایید. ■ پیکری متلاشی شده و تکه تکه شده را نشانمان داد و گفت: "این همان جسدی است که دنبالش هستید!" میخکوب شدم از درون آتش گرفتم. مثل مجسمه ها خشک شدم. 😱😭😩 رو کردم به حاج سعید و گفتم: "من چه جوری این بدن را شناسایی کنم؟! این بدن *اربا_اربا شده* . این بدن قطعه قطعه شده!" ● بی اختیار رفتم طرف داعشی. عقب رفت و اسلحه اش را مسلح کرد و کشید طرفم. داد زدم: *پست فطرتا. مگه شما مسلمون نیستید؟! مگه دین ندارید?! پس کو سر این جنازه؟! کو دست هاش*؟!"😡😭😬 حاج سعید حرف‌هایم را تند تند برای آن داعشی ترجمه می‌کرد. داعشی برای آنکه خودش را تبرئه کند می گفت: "این کار ما نبوده.کار داعش عراق بوده." دوباره فریاد زدم: "کجای شریعت_محمد آمده که اسیر تان را اینجور قطعه قطعه کنید؟!" داعشی به زبان آمد. گفت: " *تقصیر خودش بود. از بس حرص مون رو درآورد. نه اطلاعاتی بهمون داد، نه گفت اشتباه کرده‌ام، و نه حتی کوچکترین التماسی بهمون کرد که از خونش بگذریم. فقط لبخند می زد!*"😥😭😭 هر چه می کردم، پیکر قابل شناسایی نبود.به داعشی گفتیم: "ما باید این پیکر را با خودمون ببریم برای شناسایی دقیق تر." اجازه نداد. با صدای کلفت و خش دارش گفت: "فقط همینجا." ■ نمی دانستم چه بکنم. شاید آن جنازه، جنازه محسن نبود و داعش می خواست فریب مان بدهد. توی دلم متوسل شدم به *"حضرت زهرا علیها السلام"* گفتم: *بی بی جان خودتون کمک مون کنید. خودتون دستمون رو بگیرید.خودتون یه راه چاره بهمون نشون بدید.*😭😫 ■ یکهو چشمم افتاد به تکه استخوان کوچکی از محسن. ناگهان فکری توی ذهنم آمد. خودم را خم کردم روی جنازه و در یک چشم به هم زدن،استخوان را برداشتم و در جیبم گذاشتم!😞 بعد هم به حاج سعید اشاره کردم که برویم. نشستیم توی ماشین و سریع برگشتم سمت مقر حزب الله. از ته دل خدا رو شکر کردم که توانستم بی خبر آن داعشی، قطعه استخوانی را با خودم بیاورم. وقتی برگشتیم به مقر حزب الله، استخوان را دادم بهشان که از آن آزمایش DNA بگیرند. دیگر خیلی خسته بودم. هم خسته ی جسمی و هم روحی. واقعا به استراحت نیاز داشتم فرداش حرکت کردم سمت دمشق همان روز بهم خبر دادند که جواب DNA مثبت بوده و نیروهای حزب الله، پیکر محسن را تحویل گرفته اند.💝😍 به دمشق که رسیدم، رفتم حرم *بی بی حضرت_زینب علیهاالسلام* وقتی داخل حرم شدم، یکی از بچه‌ها اومد پیشم و گفت: "پدر و همسر شهید حججی اومده‌ان سوریه. الان هم همین جا هستن. توی حرم." من را برد پیش پدر محسن که کنار ضریح ایستاده بود. پدر محسن می دانست که من برای شناسایی پسرش رفته بودم. تا چشمش به من افتاد، اومد جلو و مرا توی بغلش گرفت و گفت: "از محسن خبر آوردی" ■ نمی‌دانستم جوابش را چه بدهم. نمی‌دانستم چه بگویم. 😴😥 😨 بگویم یک پیکر اربا_اربا را تحویل داده‌اند؟! بگویم یک پیکر قطعه قطعه شده را تحویل داده‌اند؟! بگویم فقط مقداری استخوان را تحویل داده‌اند؟😭 گفتم: "حاج‌آقا، پیکرمحسن مقر حزب الله لبنانه. برید اونجا خودتون ببینیدش." گفت: "قسمت میدم به بی‌بی که بگو." التماسش کردم چیزی از من نپرسد. دلش خیلی شکست.😭 دستش رو انداخت میان شبکه‌های ضریح حضرت زینب علیها السلام و گفت: "من محسنم رو به این بی بی هدیه دادم. همه محسنم رو. تمام محسنم رو. اگه بهم بگی فقط یه ناخن یا یه تارموش رو برام آوردی، راضی ام." ● وجودم زیر و رو شد. سرم را انداختم پایین. زبانم سنگین شده بود. به سختی لب باز کردم و گفتم: "حاج‌آقا، سر که نداره!بدنش رو هم مثل علی اکبر علیه السلام اربا اربا کرده ان."😭 هیچ نگفت. فقط نگاه کرد سمت ضریح و گفت: "بی بی جان، این هدیه را از من قبول کن! را به دوستانتون معرفی کنید.👇 •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• ✴️ https://eitaa.com/joinchat/1670185009Cbb0874656f