eitaa logo
عبدالحسین راثی
17 دنبال‌کننده
98 عکس
50 ویدیو
4 فایل
ارائه محتوای تبلیغی ترویجی معارف قرآن و اهل بیت علیهم السلام. جهت هرگونه سئوال به ادمین پیام دهید: @abdolhosein_rasi @abdolhoseinrasi
مشاهده در ایتا
دانلود
18.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👥💬🗣 رسانه باشیم و این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذاریم. با ما همراه شوید.👇👇👇 ✅ @abdolhoseinrasi با ما در ارتباط باشید.👇👇👇 ✅ @abdolhosein_rasi
هدایت شده از سفره دینی
🌹🍀🌹🍀امروز صبح سر کلاس در وحید با سعید سر پاره شدن کاغذ A4 دعواشون شد. 🍀سعید برای حق جلوه دادن خودش رازی از وحید را که می دانست، پیش مربی بیان کرد. 🍀گفت: آقا این خودش میگفت برای اینکه از حرف پدر و مادرش در بره گاهی وقت ها خودش رو به مریضی می زده. 🍀حالا هم تو کلاس برای اینکه از درست کردن که یه کمی سخته، در بره کاغذش رو خودش پاره کرد و من دخالتی در پاره شدن کاغذش نداشتم. 🍀مربی گفت یه A4 که این حرفا رو نداره من به شما یکی دیگه میدم ولی مهمتر از اون یه مطلبی هست که بهتره همیشه تو ذهنمون باشه. 🍀مربی صحبت خود رو چنین ادامه داد که بچه ها سعی کنید وقتی با کسی رفاقتی می بندید را پیشش بازگو نکنید احتمال داره یه روزی با هم رفاقتتون به هم بخوره، مثل چیزی که امروز اتفاق افتاد. و با کسی که دشمنی دارید سعی کنید دشمنی را به نهایت نرسانید چرا که احتمال داره یه روزی همین، رفیق شما شود و دیگر از شرمساری نتوانید سرتان را پیشش بلند کنید. حدیث مرتبط با بالا را از بین کلمات قصار از شماره 250 تا 300 پیدا و برای ادمین @abdolhosein_rasi ارسال نمائید. به تعدادی از عزیز که جواب را روی برگه نوشته و عکسش رو ارسال نمایند هدایایی در روز داده خواهد شد. 👇 •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• ✴️ https://eitaa.com/joinchat/1670185009Cbb0874656f
هدایت شده از سفره دینی
🌿🌺🌿عصر، کلاس زبان عربی تقویتی تموم شد. یکساعتی به نمونده بود که حاج آقا وارد شدند. 🌿به همت هیئت امنا، حاج آقا و مردم صندوق ای ترتیب داده شده تا در مواقع ضروری به افراد نیازمند گاهی بلا عوض و گاهی وام بدون سود داده شود. 🌿یکی اومد پیش حاج آقا و گفت که چند روز پیش به قرارداد کاری با شرکتی بسته ایم و قسط اول قرارداد مون رو پرداخت نموده اند، کرده بودم که اگر خوبی گیرم بیاد برای صندوق یه پنج میلیونی کنار بگذارم . 🌿حالا اومدم برای از خداوند به نذرم عمل کنم. حاج آقا هم از ایشون کردند و سخنی از امام علیه السلام رو برایشون یاد آور شدند. 🌹روزگار دو روز است: روزى به سود و خوشى تو، و روزى به زيان و سختى‏تو ، پس روزى كه براى خوشى تو بود در خوشى خود مكن (ناسپاس مباش) و روزى كه براى سختى تو بود باش (بيتابى مكن و خود را پست مساز). 🌿کمی بعد فرد دیگری وارد شد وگفت در اثر عدم مشتری در این روزهای بیماری ، چند تا از اقساط بانکیش عقب مونده، برای اینکه به سراغ حساب ضامنشون نره نیاز به کمک مالی داره. 🌿حاج آقا با توجه به توان صندوق و نیاز او، کمکی بهش کردند تا مشکلش حل بشه. سخن علیه السلام رو به ایشان هم متذکر شده و فرمودند: 🌹 دو روز است: روزى به و خوشى تو، و روزى به و سختى‏تو ، پس روزى كه براى خوشى تو بود در خوشى خود مكن (ناسپاس مباش) و روزى كه براى سختى تو بود باش (بيتابى مكن و خود را پست مساز). ✅حدیث مرتبط با بالا را از بین کلمات قصار از شماره 350 تا 400 پیدا و برای ادمین @abdolhosein_rasi ارسال نمائید. ♻️به تعدادی از عزیز که جواب را روی برگه نوشته و عکسش رو ارسال نمایند هدایایی در روز داده خواهد شد. 👇 •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• ✴️ https://eitaa.com/joinchat/1670185009Cbb0874656f
هدایت شده از سفره دینی
♻️یک ماه بود مرتب برای مسابقه استانی ی امروز تمرین می کردیم. 🌵پشتکار بچه ها ستودنی بود، روزی دو وعده سخت و نفس گیر را با همه ی مشکلاتش به سرانجام رساندیم تا نتیجه مسابقه را به سود خود رقم زدیم. 🌳بچه ها، خوشحال از این ، داشتند با هم حرف می زدند. 🌵حمید می گفت: با این پیروزی و پیچیده شدن خبرش در شهر همه از ما خواهند برد، دیگر کسی نمی تواند در مقابل ما گردنکشی کند. 🌳علی می گفت: آری از این به بعد از ما بیشتر خواهد شد، باید همچون دستگیر ضعیفان باشیم. 🌵محمد حسن هم سوالش از بچه ها این بود: با جوایزی که دریافت می کنیم چه باید بکنیم؟ 🌳با صدای مجری برنامه، همه ی توجه ها به سمت جایگاه برگشت. 🌵زمان، به کندی می گذشت و نفس ها در سینه ها حبس شده بود. 🌳مجری اعلام کرد که جوایز رو از دستان نماینده خواهیم گرفت. 🌵ایشان به در خواست مجری، قبل از اهداء جوایز، دقایقی کوتاه به پرداختند و در ضمن صحبتشان فرمودند: 🌳آنچه باید شما عزیزم را به آن متذکر شوم این است که؛ سعی کنید در زندگی و رو کنار بزنید، چرا که آدمی هر چه هم قدرتمند و قوی باشد باز هم در برابر و است. 🌵از هست که می فرمایند: 🍃بیچاره فرزند آدم که او را آزار می دهد، در گلویش گیر می کند و او را از پای در می آورد، کردن او را بدبو می سازد.🍃 🌳 را الگوی خود قرار دهیم که مسیر زندگی ما را دست خوش تغییراتی دهند که بعد ها دچار نشویم. ✅حدیث مرتبط با بالا را از بین کلمات قصار از شماره 400 تا 450 پیدا و برای ادمین @abdolhosein_rasi ارسال نمائید. ♻️به تعدادی از عزیز که جواب را روی برگه نوشته و عکسش رو تا داستان بعدی ارسال نمایند هدایایی در روز داده خواهد شد. داستان شماره 1 داستان شماره 2 داستان شماره 3 👇 •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• ✴️ https://eitaa.com/joinchat/1670185009Cbb0874656f
هدایت شده از سفره دینی
ساعت دوم زده شد، بچه ها تو حیاط در جنب و جوش بودند. 🌹سعید و حمید داشتند در مورد ساعت بعدی صحبت می کردند. 🌺اینکه معلم ، آقای حسینی هست و در اولین جلسه درس، برخلاف دیگر معلم ها درس نمیگه و از دانش آموزان می خواد که خودشون رو معرفی کنند. 🌺بچه ها می‌بایست علاوه بر معرفی خودشون، ای از پدرشون می گفتند. ♻️بچه ها به نوبت خودشون رو می کردند تا اینکه نوبت به احمد رسید. 🌺آقا، اینجانب احمد خدادادی ۱۴ ساله خانواده مون هستم. ♻️بچه ها که احمد رو همیشه و می دیدند دوست داشتند در مورد پدرش هم بشنوند. 🌿احمد ادامه داد: 🍀پدرم هست. برخی روز ها شیفت کاریش هست، یه روز ، وقتی از سرکار اومد، دستش داشت که موقع کردن پیاده رو پیداش کرده بود. 🌿گفت: 🍀پسرم پر است از و پول، حتما الآن صاحبش دنبالش می گرده، یه اطلاعیه بنویس تا جایی‌که رو پیدا کردم بزنیم تا صاحبش بیاد و با دادن نشانه ها کیفش رو بگیره. 🍀گفتم چه عجب برای خودت بر نمی داری؟ 🌿گفت: 🍀پسرم دو گونه است: یکی و دیگری ، آن کس که را بجوید در پی اوست تا او را از دنیا بیرون برد، و آن کس که را جوید در پی اوست تا روزیش را به کمال فرا گیرد. 🌺آری پسرم مثل چون توست، هر چه در جستجوى آن برآيى از تو مى شود و اگر پشت به آن كنى از تو مى آيد. ✅حدیث مرتبط با بالا را از بین کلمات قصار از شماره 400 تا 450 پیدا و برای ادمین @abdolhosein_rasi ارسال نمائید. ♻️به تعدادی از عزیز که جواب را روی برگه نوشته و عکسش رو تا داستان بعدی ارسال نمایند هدایایی در روز داده خواهد شد. 👇 •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• ✴️ https://eitaa.com/joinchat/1670185009Cbb0874656f