#مناجات
#ماه_رجب
#مثنوی_معنوی
#لیله_الرغائب
#روضه
دنیا مرا به وادی آمال بست و رفت/
دل را به هر که جز تو سپردم، شکست و رفت/
زخمی شدم به پنجه ی شیطان، خدای من/
این دل شده است گنجه ی شیطان، خدای من/
باید به آب زمزم اشکی وضو کنم/
باید به توبه جامه ی دل را رفو کنم/
طعم گناه، ذائقه ام را به هم زده/
پیش تو حسن سابقه ام را به هم زده/
بار گناه بی تو فقط جمع کرده ام/
عمری تباه بی تو فقط جمع کرده ام/
سن میشود زیاد و امید وصال کم/
راهی دراز دارم و اما مجال کم/
میترسم عاقبت نشوم آنچه خواستی/
از من به غیر توشهی ایمان، چه خواستی؟!/
با کوله بار بی ثمری، رد نکن مرا/
با اشک آمدم بخری، رد نکن مرا/
دستم تهی است، کاسه به دستم نگاه کن/
هر چند باز توبه شکستم، نگاه کن/
اصلا نبخش، فرصت همصحبتی بده/
وقتی به این گدای بد غربتی بده/
امید من فقط تویی و بس، امید هست!/
من را رسانده ای به رجب، پس امید هست/
دل را به احترام علی رو به راه کن/
ماه علی، به جان علی یک نگاه کن/
نام علی به سینه ی من میدهد شعف/
"شهر" علی رجب شد و شهر علی نجف/
محتاج جرعه آب حیاتم، وسیله کن/
دلتنگ یک سفر عتباتم، وسیله کن/
دلتنگ روضه ام، چه بگویم؟! نگفتنی است/
داغی است بر دل همه، این غم نگفتنی است:/
«چون چاره نیست میروم و میگذارمت»/
دست سنان و شمر لعین میسپارمت/
بگذار زخم تشنه ببوسد تو را حسین/
بگذار تیغ و دشنه ببوسد تو را حسین/
نسپار جای بوسه من را به خنجرش/
ای نانجیب، تیغ نکش روی حنجرش/
عبدالکریم