eitaa logo
اشعار عبدالمحسن
1.6هزار دنبال‌کننده
97 عکس
57 ویدیو
352 فایل
زهراقلمم داد که دستم گیرد من منتظرم تمام هستم گیرد اشعار علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) تمامی اشعار به نیت تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام ارتباط با شاعر: @abdolmohsen آدرس کانال در ایتا و تلگرام:
مشاهده در ایتا
دانلود
از شوال تا محرم بخوانم باحال خسته نمازم را من نشسته هزاران بار این دل من ز داغ گلها شکسته به جسمم،دگر نایی ندارم ز دیده،شبیه چشمه سارم ندارد،سحر این شام تارم ز دودوآتش،رنگی به رو نیست دگر یاری در بین عدو نیست رقیه گوید خوابم نیاید گرعمو نیست غریبم،غریبم،منم ام المصائب.... 🌸🌸🌸🌸🌸 رباب آبی خورده اما ز دیده باران ببارد شده آزاد آب ولیکن دگر شیرخواری ندارد کلامش، شده روضه اصغر که تشنه،گل او گشته پرپر سه شعبه،نمودش پاره حنجر تمام موی او هم سپیده جوانی اصغر را ندیده ز داغ شش ماهه ی رضیعش شد خمیده غریبم،غریبم،منم ام المصائب... 🌸🌸🌸🌸🌸 حسینم گوشه ی مقتل به خون خفته، سر ندارد واویلا یک جای سالم دگر بر پیکر ندارد سکینه ، بهانه گیر ِباباست دوچشمش،پریشان مثل دریاست دوباره ، غمین ِ دست سقاست امان از غربت صبح فردا شویم همسفر با خیل اعدا گذاریم تنها جسم حسین را بین صحرا غریبم،غریبم،منم ام المصائب... 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس کانال اشعار: @abdolmohsen158
خیمه به خیمه روضه به روضه دنبال تو می گردم ای منجی عالم با قلب بی تاب از داغ ارباب بیا بخون روضه رسید ماه محرّم لَیْتَ شِعْری أَیْنَ اسْتَقَرَّتْ بِکَ النَّوى' ای صاحب این روضه ها هستی کجای نینوا بیا امامم لَیْتَ شِعْری أیْنَ مُعِزُّالاولیا امید شاه سرجدا منتقم کربوبلا بیا امامم مهدی، أبانا العجل(3)به حقّ زینب..... یا یابن الحسن آقا بیا(3)به حقّ زینب.... 🌸🌸🌸🌸🌸 بین بیابون با قامت خم مشغول سرشماریه عمّه ی سادات بعد از شمارش میفهمه ای وای کم شده چند تا لاله ی باغ رسالت وقت غارت چندتا گل آل عبا رفتند به زیر دست و پا کشته شدن از کینه ها آه و واویلا وقت غارت بعد از ندای الفرار گلها دویدن روی خار با دیده های بی قرار آه و واویلا مهدی أبانا العجل(3) به حقّ زینب.... 🌸🌸🌸🌸🌸 لالالالایی بازم ربابه کنار رود نشسته و آبی نخورده میگه علی جان دشمن تو رو کُشت حالا چرا گهواره ی خالیتو برده لالالایی فدای زخم حنجرت لعل لب ِ از خون ترت به روی نی رفته سرت برات بمیرم لالالایی دارم روی لبهام دعا نیفتی از رو نیزه ها جلوی پای عمه ها برات بمیرم مهدی أبانا العجل(3) به حقّ زینب... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: https://eitaa.com/abdolmohsen158
... یا صاحب الزّمان،سرت سلامت شام غریبان است،آقا تسلیت مانند زینب هستی جان بر لب یاصاحب الزّمان آجرک الله.... 🌸🌸🌸🌸🌸 زینب بی پناه است در بین اعدا بی یار و یاور است در بین صحرا از بس غمدیده قدّش خمیده یاصاحب الزّمان آجرک الله.... 🌸🌸🌸🌸🌸 بر چشم او حرام،یک لحظه خواب است اولین شبی است که بی ارباب است از پانشسته قلبش شکسته یاصاحب الزّمان آجرک الله.... 🌸🌸🌸🌸🌸 از بعد غارت ِ چندین گوشواره گوش چندتا دختر گردیده پاره وای از جسارت به آل عصمت یاصاحب الزّمان آجرک الله.... 🌸🌸🌸🌸🌸 پر از خار صحراست،پای رقیه در بغل ِ خاک است،جای رقیه گشته صحرا را دنبال بابا یاصاحب الزّمان آجرک الله.... 🌸🌸🌸🌸🌸 از داغ ِ روی داغ، زینب شد مضطر می بیند در هر جا یک گل را پرپر پریشان حال است دردش گودال است یاصاحب الزّمان آجرک الله.... 🌸🌸🌸🌸🌸 افتاده در گودال،پیکری عریان بی غسل و بی کفن،بین بیابان گردیده مدفون بین خاک و خون یاصاحب الزّمان آجرک الله.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: https://eitaa.com/abdolmohsen158
ثبت با اشک... شد شام غریبان و دلت تو خیمه های نیمه سوخته بی قراره از چشمای تو به جای اشک، شبیه چشم عمه داره خون می باره داری می بینی که عمه زینب داره میخونه نمازشو نشسته گویی که دعای فرجو میخونه بین ناله هاش با دست بسته العجل الامان به حقّ غربت یتیمای جدّت حسین العجل الامان بیا به حقّ پیکر کبود زینبین العجل به حق زینب العجل..... 🌸🌸🌸🌸🌸 داری می بینی که عمّه زینب داره گلهای حرم رو می شماره می بینه که مأمن دو تا گل شکسته ی حسن، بوته ی خاره رقیه با یک کاسه ی آب رفته به سمت قتلگاه کنار بابا پیدا میکنه باباش رو زیر سنگ و تیر و نیزه و خنجر اعداء گوشه ی مقتله یه تن بی سری که بی کفن شده رها میگه از چی بابا همه ی اعضای تنت شده از هم جدا العجل به حق زینب العجل..... 🌸🌸🌸🌸🌸 داره صدای ناله های بی بی رباب شنیده میشه بین صحرا با قلبی شکسته بر لب فرات نشسته نیمه ی شب تک وتنها خورده یه کمی آبو شده روضه خون ِلبای خشک علی اصغر میخونه گل تشنه لبم چرا به روی دست بابا شدی پرپر می بینه روز بعد به روی خاک صحرا پیکر عزیزشو روبه روش دشمنا به سر ِ نیزه می بندند سر عزیزشو العجل به حق زینب العجل..... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
با اشک.... ..... دوباره بزم عزا برپا شد                       کجایی ای صاحب عزا ایشالا میشه ظهورت امضا                        به حقّ شاه کربلا می گردیم‌ دنبالت تو هیئتا نشسته روی لبهامون دعا میون ناله و گریه و آه ظهورت رو میگیریم از خدا یارب به شاه بی سر، عجّل انتقام یارب به زخم حنجر ،عجّل انتقام یارب به پاره پیکر، عجّل انتقام اللهم عجل لولیک الفرج...... 🌸🌸🌸🌸🌸 اسیرا رو باز ،شمرده زینب یکی از دخترا کمه کجاس رقیه تو این نیمه شب دل زینب غرق غمه میگرده صحرا رو با اشک و آه میون‌ کشته های بی گناه میره تا گودال و می بینه که رقیه رفته بین قتلگاه ای وای می بینه یک پیکر بی سرو ای وای هزاران زخم روی پیکرو ای وای می بوسه مثل عمّه حنجرو اللهم عجل لولیک الفرج..... 🌸🌸🌸🌸🌸 شنیده میشه،صدای ناله یه گوشه پیش نهر آب داره لالایی میخونه بازم برای اصغرش رباب تو رفتیّو شد مادرت اسیر شدم از داغ رفتن تو پیر کجایی ای یاس لب تشنه ام حالا که دارم توی سینه شیر ای وای جلو چشمامه خشکی لبات ای وای تو رو کشتن روبه روی بابات ای وای کشیده تیر از حنجر جدات اللهم عجل لولیک الفرج... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
با اشک.... ..... دوباره بزم عزا برپا شد                       کجایی ای صاحب عزا ایشالا میشه ظهورت امضا                        به حقّ شاه کربلا می گردیم‌ دنبالت تو هیئتا نشسته روی لبهامون دعا میون ناله و گریه و آه ظهورت رو میگیریم از خدا یارب به شاه بی سر، عجّل انتقام یارب به زخم حنجر ،عجّل انتقام یارب به پاره پیکر، عجّل انتقام اللهم عجل لولیک الفرج...... 🌸🌸🌸🌸🌸 بیا آقاجون، میون آتیش برس به داد بچه ها زمون غارت، کمک کن تا که نمونن زیر دست و پا تو رو عمه زینب زده صدا ببین آتیش گرفته خیمه ها امام ِ سجاد بین آتیشه واسه بیرون آوردنش بیا یارب به اشک زینب عجل انتقام یارب شده جون بر لب عجل انتقام یارب به داغ امشب عجل انتقام اللهم عجل لولیک الفرج... 🌸🌸🌸🌸🌸 اسیرا رو باز ،شمرده زینب یکی از دخترا کمه کجاس رقیه تو این نیمه شب دل زینب غرق غمه میگرده صحرا رو با اشک و آه میون‌ کشته های بی گناه میره تا گودال و می بینه که رقیه رفته بین قتلگاه ای وای می بینه یک پیکر بی سرو ای وای هزاران زخم روی پیکرو ای وای می بوسه مثل عمّه حنجرو اللهم عجل لولیک الفرج..... 🌸🌸🌸🌸🌸 شنیده میشه،صدای ناله یه گوشه پیش نهر آب داره لالایی میخونه بازم برای اصغرش رباب تو رفتیّو شد مادرت اسیر شدم از داغ رفتن تو پیر کجایی ای یاس لب تشنه ام حالا که دارم توی سینه شیر ای وای جلو چشمامه خشکی لبات ای وای تو رو کشتن روبه روی بابات ای وای کشیده تیر از حنجر جدات اللهم عجل لولیک الفرج... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
مهدی بیا که شام غریبان ِعمه هاست وقت مرور داغ اسیران کربلاست هشتاد و چار کودک و زن بین خیمه ای مجلس گرفته اند بیا روضه ها به پاست آقا ببین شبیه تو خون گریه می کنند اما ببین که گریه ی آنها چه بی صداست هر کس که ناله ای بزند می خورد کتک بنگر جواب آه ِغریبانه، ناسزاست مشغول سرشماری اطفال، زینب است از داغ ِ روی داغ، اگر جان دهد رواست پیش فرات ناله ای بر گوش می رسد من شیر دارم،اصغر شش ماهه ام کجاست رفته رقیه نیمه ی شب سمت قتلگاه دیده به روی خاک بیابان تنی رهاست در زیر تیر و سنگ و سنان دفن گشته است بر روی کلّ پیکر او نقش ِردّ پاست می خواست بر لبان پدر بوسه ای زند اما نگاه کرد سر از پیکرش جداست بوسه به روی حنجر صدپاره اش زد و گفت ای پدر: رقیه به مرگ خودش رضاست ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
مهدی بیا که شام غریبان ِعمه هاست وقت مرور داغ اسیران کربلاست هشتاد و چار کودک و زن بین خیمه ای مجلس گرفته اند بیا روضه ها به پاست آقا ببین شبیه تو خون گریه می کنند اما ببین که گریه ی آنها چه بی صداست هر کس که ناله ای بزند می خورد کتک بنگر جواب آه ِغریبانه، ناسزاست مشغول سرشماری اطفال، زینب است از داغ ِ روی داغ، اگر جان دهد رواست پیش فرات ناله ای بر گوش می رسد من شیر دارم،اصغر شش ماهه ام کجاست رفته رقیه نیمه ی شب سمت قتلگاه دیده به روی خاک بیابان تنی رهاست در زیر تیر و سنگ و سنان دفن گشته است بر روی کلّ پیکر او نقش ِردّ پاست می خواست بر لبان پدر بوسه ای زند اما نگاه کرد سر از پیکرش جداست بوسه به روی حنجر صدپاره اش زد و گفت ای پدر: رقیه به مرگ خودش رضاست ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
شام غریبان اومده بازم بیا برس به داد عمه ها میون مشتی قاتلند اسیر همه شدن به مرگ خود رضا شد عمّه خون جگر رقیه میگیره همش بهونه ی پدر شد عمّه خون جگر با شمر و حرمله چطوری میشه همسفر یا صاحب الزمان.... یا: یا ربّ الحسین بحقّ الحسین اشف صدر الحسین بظهور الحجّة... 🌸🌸🌸🌸🌸 توی سکوت نیمه شب بازم داره لالایی میخونه رباب شد نیمه جون از داغ اصغرش وقتی که نوشیده یه جرعه آب وای از دل رباب سر علی رو میبینه دلش میشه کباب وای از دل رباب میگه علی اصغرم رو نیزه ها بخواب یاصاحب الزمان... 🌸🌸🌸🌸🌸 آبی نمیخورند با دلخوشی با اینکه وا شده راه فرات اهل حرم غرق جسارتند پاره شده گوش مخدرات گلهای بی پناه از این به بعده کارشون ناله و اشک و آه گلهای بی پناه فردا با کینه رد میشن از بین قتلگاه یاصاحب الزمان... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
.. منتقم، شام غریبانه بیا آقاجون قلب عمّه های تو دیگه نداره سامون ببین هر کسی تو خلوتش با اشک و ناله به یاد گلای پرپرش شده روضه خون آه، آقا بیا بی پناهه کاروون کربوبلا بیا عمه زینبت به مرگ خود شده رضا آه، نزار آقا ببرن اونا رو تا شام بلا بیا که تویی جواب گریه های بی صدا العجل به حقّ ِ.......... ناله های زینب زینبی که دیگه ...... بی قراره هر شب اللهم عجل لولیک الفرج...... 🌸🌸🌸🌸🌸 زبان حال حضرت رباب با حضرت زینب علیهماالسلام کنار فرات: قطره آبی به گلوم رسیده و محزونم واسه اصغرم دارم لالایی باز میخونم حنجر پاره ی اصغرم رو دیدم ای وای به خدا زنده نمیمونم دیگه، میدونم آه، روضه بخون که منم اسیر داغ بی امون جون میدم از این بعد با دیدن تیر و کمون آه، چرا با تیر اصغر منو گرفته اند ز شیر چرا با خون گلوی خود شده شیش ماهه سیر پشت خیمه دیدم....زخم حنجرش رو فردا روی نیزه...... می بینم سرش رو اللهم عجل لولیک الفرج...... 🌸🌸🌸🌸🌸 زبان حال حضرت رقیه با پدر علیهماالسلام: اومدم به قتلگاه تو با ظرفی از آب تا که از دستای کوچیکم بشی تو سیراب حالا بعد دیدن پیکر غرق خونت شد حروم به دیده های دخترت هر شب خواب آه، سرت کجاس چرا اعضای تن تو جابجاس چرا پیکر تو زیر سنگ و تیر و نیزه هاس آه، بگو چرا مونده روی پیکر تو ردّ پا چرا نُه تا شده انگشتای دست تو بابا کاش میشد سرت رو... از عدو بگیرم یا که من کنار ِ.......... پیکرت بمیرم اللهم عجل لولیک الفرج...... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
مهدی بیا که شام غریبان ِعمه هاست وقت مرور داغ اسیران کربلاست هشتاد و چار کودک و زن بین خیمه ای مجلس گرفته اند بیا روضه ها به پاست آقا ببین شبیه تو خون گریه می کنند اما ببین که گریه ی آنها چه بی صداست هر کس که ناله ای بزند می خورد کتک بنگر جواب آه ِغریبانه، ناسزاست مشغول سرشماری اطفال، زینب است از داغ ِ روی داغ، اگر جان دهد رواست پیش فرات ناله ای بر گوش می رسد من شیر دارم،اصغر شش ماهه ام کجاست رفته رقیه نیمه ی شب سمت قتلگاه دیده به روی خاک بیابان تنی رهاست در زیر تیر و سنگ و سنان دفن گشته است بر روی کلّ پیکر او نقش ِردّ پاست می خواست بر لبان پدر بوسه ای زند اما نگاه کرد سر از پیکرش جداست بوسه به روی حنجر صدپاره اش زد و گفت ای پدر: رقیه به مرگ خودش رضاست ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
.. سربند مهدوی: دوباره وقت ماتم شد              بیا صاحب عزای ما کجای مجلسی آقا            بخوان روضه برای ما فدای اشک خونینت              وَ آن قلب صبور تو میان روضه ها داریم                 دعا بهر ظهور تو به حقّ حضرت زینب           بده اذن فرج یا رب.... 🌸🌸🌸🌸🌸 دوباره در دلت آقا غم شام غریبان است به خیمه گاه شدی حاضر چرا که عمه گریان است ببین که چشم به راه توست میان خیمه ای سوخته صدای ناله ی ایتام به قلبش آتش افروخته به حقّ حضرت زینب           بده اذن فرج یا رب.... 🌸🌸🌸🌸🌸 میان قتلگاه رفته رقیه دیدن بابا کنار پیکری بی سر که دارد نقش ردّ پا چگونه دختری معصوم گلوی پاره اش دیده به یاد کام عطشان ِ پدر یک دم نخوابیده رسیده جان او بر لب امان داده به او زینب به حقّ حضرت زینب           بده اذن فرج یا رب.... 🌸🌸🌸🌸🌸 دوباره مادر اصغر به یاد لعل شیرخوار است به یاد حنجر پاره میان خیمه بیدار است بمیرم که نمانده است قراری در دل ایتام چگونه می روند فردا با زجر و شمر به سمت شام عقیله خون جگر گردد با دشمن همسفر گردد به حقّ حضرت زینب           بده اذن فرج یا رب.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158