قطعهای از بهشت
#قسمت43🌹✨ هادے هر جا ميرفت براي هيئت امام حسين ؏ هزينه ميكرد. دربارهے هيئت رهروان شهدا كه نوجوانا
#قسمت44🌹
در حڪايات تاريخي بارها خواندهام كه زندگي در شهر نجف براے
طلبه ّ هاي علوم ديني همواره با تحمل مشقات و سختيها همراه است.
برخيها معتقد بودند كه اگر كسي ميخواهد همنشيني با مولاي متقيان اميرالمؤمنين ؏داشته باشد بايد اين سختيها را تحمل كند.
هادي نيز از اين قاعده مستثنا نبود. وقتي به نجف رفت، حدود يک سال و نيم آنجا ماند.
تابستان 1392 و ماه رمضان بود كه به ايران بازگشت. مدتي پيش ما بود و از حال و هواي نجف ميگفت.
همان ايام يک شب توے مسجد او را ديدم. مشغول صحبت شديم. هادي
ماجراي اقامتش را براي ما اينگونه تعريف کرد:
من وقتي وارد نجف شدم نه آنچنان پولي داشتم و نه كسي را ميشناختم كمي زندگي براي من سخت بود.
دوست من فقط توانست برنامهي حضور من را در نجف هماهنگ كند.
روز اول پاي درس برخي اساتيد رفتم. نماز مغرب را در حرم خواندم و آمدم بيرون.
كمي در خيابانهاي نجف دور زدم. كسي آشنا نبود. #برگشتم و حوالي
حرم، جايي كه براي مردم فرش پهن شده بود، خوابيدم!
#ادامھدارد ✨
#تقدیمبهشهداےمدافعحرم 🌿
#شهیدطلبھمدافعحرممحمدهادےذوالفقارے 🌹