14.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری
#روز_جمهوری_اسلامی
🔺سخنرانی قابل تامل حاج قاسم سلیمانی در زیر شلیک توپ:
وجوب [دفاع از] جمهوری اسلامی کمتر از حرم امام حسین (ع) نیست...
https://eitaa.com/joinchat/1565261850C45396d7858
#نسلسوختہ
#قسمتچهلوپنجم
#قلمشھیدسیدطاهاایمانے
سحری خوردم و از آشپزخونه اومدم بیرون، رفتم برای نماز شب #وضو بگیرم. بی بی به سختی سعی می کرد از جاش بلند شه.
– جانم بی بی؟ چی کار داری کمکت کنم؟
– هیچی مادر، می خوام برم وضو بگیرم، اما دیگه جون ندارم تکان بخورم.
زیر بغلش رو گرفتم و دوباره نشوندمش. آب آوردم و یه پارچه انداختم روی پاش تا لباس هاش موقع وضو گرفتن خیس نشه.
– بی بی، حالا راحت همین جا وضو بگیر.
دست و صورتش رو که خشک کرد، #جانمازش رو انداختم روی میز و کمک کردم چادر و مقنعه اش رو سرش کنه.
هنوز ۴۵ دقیقه وقت برای #نماز-شب مونده بود. اومدم برم که متوجه شدم دیگه بدون کمک نمی تونه حتی نماز بخونه. گریه ام گرفته بود.
دلم پیش مهر و #سجاده ام بود و نماز شبم چند لحظه طول کشید. مثل بچه ها دلم می لرزید و بغض کرده بود.?
رفتم سمت بی بی،خیلی آروم نماز می خوند. حداقل به چشم من جوون و پر انرژی که شیش تا پله رو توی یه جست می پریدم پایین.
زیرچشمی به ساعت نگاه می کردم. هر دقیقه اش یه عمر طول می کشید.
– خدایا، چی کار کنم؟ نیم ساعت دیگه بیشتر تا اذان نمونده. خدایا کمکم کن حداقل بتونم #وتر رو بخونم.
آشوبی توی دلم برپا شده بود. حس آدمی رو داشتم که دارن عزیزترین داراییش رو ازش می گیرن. #شیطان هم سراغم اومده بود.
– ولش کن، برو نمازت رو بخون. حالا لازم نکرده با این حالش #نماز_مستحبی بخونه و…
از یه طرف برزخ شده بودم و از وسوسه های شیطان زجر می کشیدم. #استغفار می کردم و به خدا پناه می بردم. از یه طرف داشتم پر پر می زدم که زودتر نماز بی بی تموم بشه، که یهو یاد دفتر شهدام افتادم.
یکی از #رزمنده ها واسم تعریف کرده بود:
– ما گاهی #نماز_واجب مون رو هم وسط درگیری می خوندیم. #نیت می کردیم و الله اکبر می گفتیم. نماز بی رکوع و سجده، وسط نماز خیز برمی داشتیم، #خشاب عوض می کردیم، #آرپیجی می زدیم، پا می شدیم، می چرخیدیم، داد می زدیم: سرت رو بپا، بیا این طرف، خرج رو بده و …
و دوباره ادامه اش رو می خوندیم.
انگار دنیا رو بهم داده بودن. یه ربع بیشتر نمونده بود. سرم رو آوردم بالا، وقت زیادی نبود.
– خدایا، یه رکعت نماز وتر می خوانم. #قربه_الله … #الله_اکبر …
حواسم به بی بی و کمک کردن بهش بود، زبانم و دلم مشغول نماز.
هر دو قربه الی الله …
اون شب، اولین نفر توی ۴۰ #مومن نمازم، برای اون رزمنده #دعا کردم...!
https://eitaa.com/joinchat/1565261850C45396d7858
#نسلسوختہ
#قسمتچهلوششم
#قلمشھیدسیدطاهاایمانے
چند شب بعد،حال بی بی خیلی خراب شد. هنوز نشسته، دوباره زیر بغلش رو می گرفتم و می بردمش دستشویی. دستشویی و صندلی رو می شستم، خشک می کردم، دوباره چند دقیقه بعد…
چند بار به خودم گفتم:
– ول کن مهران، نمی خواد اینقدر پشت سر هم بشوری و خشک کنی،باز ده دقیقه نشده باید برگردید.
اما بعد از فکری که توی ذهنم می اومد شرمنده می شدم.
– اگه مادربزرگ ببینه درست تمییز نشده و اذیت بشه چی؟یا اینکه حس کنه سربارت شده و برات سخته و خجالت بکشه چی؟
و بعد سریع تمییزشون می کردم و با لبخند از دستشویی می اومدم بیرون.☺️
حس می کردم پشت و کمرم داشت از شدت خستگی می شکست و اونقدر دست هام رو مجبور شده بودم بعد از هر آبکشی بشورم که پوستم خشک شده بود و می سوخت. حس می کردم هر لحظه است که ترک بخوره.
نیم ساعتی به اذان، درد بی بی قطع و مسکن ها خوابش کرد. منم همون وسط ولو شدم. اونقدر خسته بودم که حتی حس اینکه برم توی آشپزخونه و ببینم چیزی واسه خوردن هست یا نه رو نداشتم.
نیم ساعت برای سحری خوردن، نماز شبم رو هم نخونده بودم. شاید نماز مستحبی رو می شد توی خیلی از شرایط اقامه کرد اما بین راه دستشویی و حال.
پشتم از شدت خستگی می سوخت. دوباره به ساعت نگاه کردم، حالا کمتر از بیست دقیقه تا اذان مونده بود. سحری یا نماز شب؟بین دو مستحب گیر کرده بودم.
دلم پای نماز شب بود، از طرفی هم، اولین روزه های عمرم رو می گرفتم. اون حس و یارهمیشگی هم، بین این ۲ تا اختیار رو به خودم داده بود. چشم هام رو بستم.
– بیخیال مهران
و بلند شدم رفتم سمت دستشویی، سحری خوردن
یک – صفر
بازی رو واگذار کرد. ...!
https://eitaa.com/joinchat/1565261850C45396d7858
#حدیث🍃🚶🏽♀️
امیرالمومنین (؏) می فرمایند:↯
#گذشت، اُوج بزرگواری هاست...!
📚 تصنیف غررالحکم و دررالکلم
(ص ²⁴⁵ ، ح ⁵⁰⁰¹ )
🌱..↷
https://eitaa.com/joinchat/1565261850C45396d7858
قطعهای از بهشت
دلیل این همه ترس از #سعید_جلیلی چیست؟! اعتراف شبکه های بیگانه: #سعید_جلیلی از ذوب شدگان در ولایت اس
سعید جلیلی (زادۀ ۱۵ شهریور ۱۳۴۴) سیاستمدار اصولگرا و دیپلمات ارشد ایرانی است. او عضو شورای راهبردی روابط خارجی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، نماینده و از نزدیکان رهبر جمهوری اسلامی ایران در شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران است.
جلیلی از سال ۱۳۸۶ تا ۱۹ شهریور ۱۳۹۲ نیز دبیر شورای عالی امنیت ملی و رئیس گروه مذاکرهکننده هستهای ایران با کشورهای غربی بود. او با شعار «حیات طیبه» در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ نامزد شد و با کسب بیش از چهار میلیون رأی سوم شد
(ادامہ دارد......)
#آگاهی
https://eitaa.com/joinchat/1565261850C45396d7858