eitaa logo
صفحه شخصی ابوالفضل مطیعی
249 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
853 ویدیو
6 فایل
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
ایام فاطمیه (سلام‌الله‌علیها) است ی خاطره بگم از شهید بهرام مسئول حفاظت لشکر زینبیون . در عملیات سین ما به نزدیکی مرز اردن رسیدیم مسیر هوایی حدود ده کیلومتر میشد . زمین هیچ عارضه ایی نداشت . واحد مهندسی شب به محل استقرار ما رسید و سریع شروع کرد به ایجاد یک خاکریز حلالی . خاکریز تا ساعت 11شب نیمه کار موند و تمام نشد . ما در پشت این حلالی ماشین ها رو به فاصله گذاشتیم و قرار شد به نوبت نگهبانی بدیم تا خدای نکرده پاتک نخوریم . ی تیم از بچه های زینبیون رو هم صد متر جلوتر کمین گذاشتیم . نگهبانی شب اتفاقی خنده دار افتاد که فعلا وقت گفتن ندارم . نماز صبح رو پشت تویوتا ها خوندیم . علیرضا به شهید بهرام گفت حاجی ی ذکر مصیبت برامون بخون . روحش شاد بهرام ی روضه هفت هشت دقیقه ایی خوند . چه خواندنی . اشک همه درآمد . من نمی‌دونستم شهید بهرام مداح هم هست . ای کاش این صحنه رو ضبط میکردم . شهید بهرام مهرداد در همین عملیات ماشینش کرنت میخوره و شهید میشه . ماشینش کاملا سوخت . دو روز بود بچه ها میخواستن برن پیکرش رو بیارن نمیشد . مسلحین تا میدیدن نیرو داره می‌ره سمت ماشین با ضد هوایی کالیبر 23 بچه ها رو می‌بست به آتیش . شب دوم بچه ها به یاد خود شهید متوسل شدن به خانم حضرت زهرا سلام الله علیها تا بلکه راهی پیدا بشه برن پیکر سوخته شهید رو بیارن . نمیدونم چقدر طول کشید طوفانی شد که چشم چشم رو نمی‌دید . از نیروهای ایرانی علی کربلا و دو تا از بچه های زینبیون رفتن پیکر رو بیارن . علیرضا بهم بی سیم زد . حاجی زود بیا داریم میریم پیکر بهرام حافظ (شهید بهرام ) رو بیارم خودت رو سریع برسون . من در همون مکان نقطه رهایی بودم. سریع رفتم سمت تل سریاتل که بتونم فیلمی از اون صحنه بگیرم . به ایستگاه آخر که بهداری بود رسیدم علیرضا بی سیم زد حاجی کجایی ؟ گفتم بهداری . گفت همون جا باش داریم میایم .!!! گفتم چی شد ؟ علیرضا گفت پیکر رو آوردیم . فیلمی که می‌بینید اولین فیلم از لحظه دیدار من با پیکر سوخته شهید مهرداد است که به پیکر سوخته او بوسه زدم . . روحش شاد . ........ 📻 توضیح داستان فیلم بالا توسط حاج 🥀🥀🥀 @ALIREZA_JILAN