به این سجل بگو که فصل چندمم
که تو شناسنامه ی خودم گمم
شبیه گریه ی درخت بادوم ام
خدای خسته توی معبد رم ام
کتاب باز گریه ی جهان شدم
رسول درد آخرالزمان شدم
#الهه_بیات_مختاری
#پاییز_میزان
میزان من کج کرده کل کهکشانم را
@aboajor
آیینه در برابر آیینه ام گذار
خورشید را به خاطر تو ترک میکنم
من درد مشترک شب فریاد بودنم
اما سکوت تلخ تو را درک میکنم
اما گرفته ام به دلم درد را بغل
در آستانه ی همه ی فصل های سرد
امشب تولد چه کسی را مبارکم
امشب کنار سن خودم میکنم نبرد
جنگی برابر همه ی نابرابریم
کیکی مقابل همه ی تلخ کامی ام
امشب شروع میشوم از هفت سالگی
افسوس رخنه کرده غمی در تمامی ام
با چشم های منبسط ام شمع روشن است
من فوت میکنم که نسوزد ولی دلم
من فوت میکنم و چه تاریک میشود
تنهایی جهان بزرگی مقابلم
دارد خطوط خنده ی من میبرد جلو
این گریه ی همیشه ی در شعر مانده را
این نعره ی بلند کشیده میان آه
این آی بی کلاه سرم رفته خوانده را
من خواب مانده کودکی ام در اذان صبح
زیر درخت چادر مادر میان روز
لای ملافه های کج خواب های راست
روی لحاف_کرسی آبی دست دوز
حالا نشسته ام به سی و چند سالگی
با صورتی جوان تر ازین دردهای پیر
با پوستین مشتعلی بر تنم که هست
در ابتدای باقی این فصل سردسیر
هر روز ،روز مرگ مرا میبرد جلو
تقویم بی قواره ی شمسی سررسید
نزدیک میشوم به شبی که بگویدم
حالا بلند شو که شب عمر سررسید
این زندگی مذاق مرا روبراا نکرد
یا وا نشد گره به شب دردپوشی ام
آری برای کام تو شیرین نبوده ام
من آن شراب تلخ که هرگز ننوشی ام
#بداهه_نوشت_شاعر_بر_تولدش
@aboajor
ابری نیست
بادی نیست
می نشینم لب حوض
گردش ماهی ها روشنی من گل آب
پاکی خوشه زیست
مادرم
ریحان می چیند
نان و ریحان و پنیر آسمانی بی ابر اطلسی هایی تر
رستگاری نزدیک لای گلهای حیاط
نور در کاسه مس چه نوازش ها می ریزد
نردبان از سر دیوار بلند صبح را روی زمین می آرد
پشت لبخندی پنهان هر چیز
روزنی دارد دیوار زمان که از آن چهره من پیداست
چیزهایی هست
که نمی دانم
می دانم سبزه ای را بکنم خواهم مرد
می روم بالا تا اوج من پر از بال و پرم
راه می بینم در ظلمت من پر از فانوسم
من پر از نورم و شن
و پر از دار و درخت
پرم از راه از پل از رود از موج
پرم از سایه برگی در آب
چه درونم تنهاست
#سهراب_سپهری
@aboajor
هدایت شده از شمعدونی☘️عاطفه سادات موسوی
در خاطره های روشنم خنده ی توست
هر صبح اشاره ای به آینده ی توست
می آمدی و الهه ی خوشبختی
می گفت که این نام برازنده ی توست
#عاطفه_سادات_موسوی
#الهه_بیات_مختاری
تولدت مبارک عزیزممممم😇🫠❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کودکی در روستا این شکلی بود
خانه های کاهگلی
درخت و باد و آسمان
و آب که صدایش همه جا بود
ما آن موقع نمیدانستیم روزی فرا خواهد رسید که تصویر چیزی که در واقعیت اش زندگی کرده ایم حسرت روزهای میان سالی مان شود
@aboajor
پاییز هم دلتنگ خانه های قدیمی ست
پاییز هم دلش میخواهد گوشه ی دنجی پیدا کند و برگ هایش را آنجا پهن کند
پاییز هم با آن همه رنگ و زیبایی میداند همان خانه ی کاهگلی بی رنگ اگر باران بخورد چه ها که نمیکند با آدم....
آدمی که دلش برای شهر تنگ نمیشود !
@aboajor
این زندگی بیمارستانیست که در آن هربیماری در آرزوی عوض کردن تختهاست. یکی میخواهد روبهروی بخاری درد بکشد و دیگری گمان میبرد کنار پنجره شفا خواهد یافت…
#شارل_بودلر
@aboajor
ما کسانی را بیشتر دوست میداریم
که زخمهایمان
شبیه هم باشند.
احمد حامدی
@aboajor
کس ندانست که چون زخم جگرسوز نهانی
سوختم سوختم از حسرت و لب باز نکردم
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
@aboajor
در اینکه زن یک اثر هنری است،
هیچ شکی نیست.
#سیمین_دانشور
@aboajor
آب وآجر.الهه بیات مختاری
در خاطره های روشنم خنده ی توست هر صبح اشاره ای به آینده ی توست می آمدی و الهه ی خوشبختی می گفت که
در خاطره های روشنم خنده شدی
خورشید شدی و ماه تابنده شدی
تا نام تو را به این رباعی گفتم
در عاطفه ی شعر پراکنده شدی
#الهه_بیات_مختاری
#عاطفه_سادات_موسوی
😊
@aboajor
هدایت شده از سهشنبهیِ ملیحه آخوندی🕊
کانون شعر و ادب دانشگاه فردوسی مشهد برگزار میکند:
«سهشنبه را به هیاهوی هفته برگردان»
شب شعر و ترانه
همراه با آیین رونمایی از کتاب «سهشنبه»
اثر ملیحه آخوندی
با حضور
محمدکاظم کاظمی
بیبی سمانه رضایی
و شاعران برجستۀ خراسان
همراه با اجرای گروه موسیقی ارغنون
گاه: سهشنبه، ۱۷ مهرماه ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۳۰
جایگاه: دانشگاه فردوسی مشهد، مجتمع کانونهای فرهنگی، تالار رودکی
هدایت شده از " ققنوس". مرضیه موفق
در خاطره های روشنت، خنده شدم
از "عاطفه" ی "الهه" آکنده شدم
زان آتش عشقت که به جانم افتاد
"ققنوس" شدم، شبی که زاینده شدم
#عاطفه_سادات_موسوی
#الهه_بیات_مختاری
#مرضیه_موفق
😊
https://eitaa.com/Ghoghnooooooos
هدایت شده از حاجی پور
به بهانه ی تولد....
متولد شده است با قلمت
معبد پر شکوه مضمون ها
شعر تو می شود الهه ی عشق
میبرد عقل و دین یونان را
مادری پر شکوفه دستانت
دامنت را بهار می گویند
لای لایی بگو ،قناری ها
حنجرت را سه تار می گویند
تو خزان غمی که لبخندت
طعم انگور عسگری دارد
گر چه سرخ است انار و دلخون است
با تو احساس بهتری دارد
پادشاه فصول پاییز است
چون که رنگ تو را به خود دیده
باد پوشیده دامنی قرمز
دور تقویم باغ رقصیده ....
#زهرا_حاجی_پور
#الهه_بیات_مختاری
هدایت شده از شعرزاد.معصومه سادات اسدیان
پویش تولد #الهه_بیات_مختاری
شاعر مهربون و دوست داشتنی❤️❤️
هدایت شده از " ققنوس". مرضیه موفق
عجب پویشی به بهانه تولد خانم بیات مختاری عزیز راه افتاده😍
هدایت شده از Hediye Arjmand
چون مادر "صدرای" پر از راز تویی
در "حافظه" ام "الهه" ی ناز تویی
این "هدیه" ی پر "عاطفه" تقدیم به تو
تا ذوق کنی، چون پرِ پرواز تویی😊
#الهه_بیات_مختاری
#هدیه_ارجمند
#عاطفه_ها
هدایت شده از شعرزاد.معصومه سادات اسدیان
در خاطره های روشنت خنده منم
از عاطفه و الهه شرمنده منم
ققنوس شدی که رد شوی از امروز
"معصوم" ترین شاعر آینده منم
#عاطفه_سادات_موسوی
#الهه_بیات_مختاری
#مرضیه_موفق
#معصومه_سادات_اسدیان
https://eitaa.com/sher_zad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خورشید کنار سایه ی خود یک روز
سردش شد و پاییز به دنیا آمد
#الهه_بیات_مختاری
@aboajor
در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا
سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
@aboajor