eitaa logo
آب وآجر.الهه بیات مختاری
236 دنبال‌کننده
354 عکس
129 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
باران مسیر جاده شدن را حال خوش پیاده شدن را در پیچ کوچه ساده شدن را با دست های تو بغلم کرد @aboajor
سرباز بی قرار سفر بود ...پا نداشت موسی نیل بود اگر چه عصا نداشت @aboajor
کدام آتش گرفته در بغل اینگونه ات سر را که سوزانده است داغت سینه ی باغ صنوبر را چه بردارد غمت سنگینی بار عزا از ما چه بگذارد به دوش آسمان ها رفتنت سر را مگر آرام میگیرد سر دیوانه بر شانه کجا پنهان کنم در دست هایم صورت تر را 🖤💔 @aboajor
قد قامتت ستون زمین و زمان شده گلدسته است نام تو ، وقت اذان شده چونان انار تازه شکفته است کعبه را قبله نمای سرخ نماز جهان شده @aboajor
دهان در بوی گل دارد لبش نوشیده دریا را سرش چون کوزه ای دست شراب ناب افتاده @aboajor
آویختند دست تو را دور گردنم تا هیچ گاه گریه نگیرد دل مرا @aboajor
تو دلتنگی کافه ی عصرها بخند و گل سینی چای باش تو تکرار آرایه ی زندگیم شب شعر آیینی چای باش @aboajor
به این سجل بگو که فصل چندمم که تو شناسنامه ی خودم گمم شبیه گریه ی درخت بادوم ام خدای خسته توی معبد رم ام کتاب باز گریه ی جهان شدم رسول درد آخرالزمان شدم میزان من کج کرده کل کهکشانم را @aboajor
در خاطره های روشنم خنده ی توست هر صبح اشاره ای به آینده ی توست می آمدی و الهه ی خوشبختی می گفت که این نام برازنده ی توست تولدت مبارک عزیزممممم😇🫠❤️
آب وآجر.الهه بیات مختاری
در خاطره های روشنم خنده ی توست هر صبح اشاره ای به آینده ی توست می آمدی و الهه ی خوشبختی می گفت که
در خاطره های روشنم‌ خنده شدی خورشید شدی و ماه تابنده شدی تا نام تو را به این رباعی گفتم در عاطفه ی شعر پراکنده شدی 😊 @aboajor
هدایت شده از " ققنوس". مرضیه موفق
در خاطره های روشنت، خنده شدم از "عاطفه" ی "الهه" آکنده شدم زان آتش عشقت که به جانم افتاد "ققنوس" شدم، شبی که زاینده شدم 😊 https://eitaa.com/Ghoghnooooooos
به بهانه ی تولد.... متولد شده است با قلمت معبد پر شکوه مضمون ها شعر تو می شود الهه ی عشق می‌برد عقل و دین یونان را مادری پر شکوفه دستانت دامنت را بهار می گویند لای لایی بگو ،قناری ها حنجرت را سه تار می گویند تو خزان غمی که لبخندت طعم انگور عسگری دارد گر چه سرخ است انار و دلخون است با تو احساس بهتری دارد پادشاه فصول پاییز است چون که رنگ تو را به خود دیده باد پوشیده دامنی قرمز دور تقویم باغ رقصیده ....
پویش تولد شاعر مهربون و دوست داشتنی❤️❤️
چون مادر "صدرای" پر از راز تویی در "حافظه" ام "الهه" ی ناز تویی این "هدیه" ی پر "عاطفه" تقدیم به تو تا ذوق کنی، چون پرِ پرواز تویی😊
در خاطره های روشنت خنده منم از عاطفه ‌و الهه شرمنده منم ققنوس شدی که رد شوی از امروز "معصوم" ترین شاعر آینده منم https://eitaa.com/sher_zad
با نام تو شعر بر زبان افتاده عطر تو درون استکان افتاده با خنده ی تو نبات از لب هایم در شیشه ی سرخ زعفران افتاده @aboajor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو نیستی و حس غریبی دل مرا مثل غروب های زمستان گرفته است اینجا هوا برای نفس هایمان کم است یک شهر بوی آهن و سیمان گرفته است @aboajor
اشداء علی الکفار یعنی خنده و قهرش که چونان جزر و مد در چهره ای جذاب افتاده @aboajor
ای بودنت ممدِّ حیات و دوام جان گلخند تو مفرَّح ذات است هر زمان چون شعر سعدی است که پیچیده در گلاب بوی خوشت میان گلستان و بوستان شادی کنار نام تو ضرب المثل شده چون شاه بیت های غزل بین شاعران عطر برنج عیدی و حلوای روز غم با خنده ها صمیمی ، با گریه مهربان تا بوده است نام تو با چای آمده است در های و هوی خنده ی مهمان و میزبان پاییز می‌رسد که تعارف کنی به ناز سینی سرخ سرگل خود را به دوستان با شعر تو به بدرقه ی فصل میروم با چای زعفرانی در بیت استکان می‌چینمت تورا به شکرخنده صبح زود قد میکشد به شوق تو عطر برنج و‌نان رنگت شبیه خنده ی بی بی ست وقت صبح با دست های سرخ حنا کرده در خزان فنجان لب طلایی چایی نبات او دکان بازِ هرشب عطاری جهان تسبیح دانه دانه ی گلبرگ های توست قوری دم کشیده ی مادر دم اذان با قل قل سماور او شعر میشوم در لحظه ی دوبیتی ایوان و آسمان بی تو جهان بدون گل و عطر و رنگ بود ای بذر ناب ای گل خوش رنگ زعفران @aboajor
با رودها قرینی و با دشت‌ها قرار ای مرد کوه و جنگل و دریا و آبشار نامت هزار مرد بزرگ است در میان (کوچک)، ولی به وسعت دریا و آسمان (کوچک) ولی تمامی جغرافیا در اوست آزادی از اسارت طاغوت‌ها در اوست تاریخ سبز نهضت جنگل به رودها گیلان شورها و شرر در سرودها پیروز جنگ روسیه و بلشویک‌ها در جنگ تن به تن شده همچون چریک‌ها فرمان‌گذار نهضت مشروطه‌خواه‌ها سردار رزم عرصه‌ی بر ضد شاه‌ها روحانی مبارزه در سنگری دگر اسلام زنده گشت به خون سری دگر نامت هنوز روی زبان سرخ مانده است یک عصر از حماسه‌ی سبز تو خوانده است ای میرزا! امیر شب دشت‌های خیس با اسب و کفش‌های بلند و قبای خیس باروت و بوی خاک و تفنگت هنوز هست خاکی که مانده با دل تنگت هنوز هست طالش، کجور... تا تنکابن بهاری است آوازه‌های رشت پر از استواری است جنگل قرین شده است به نام تو سال‌ها خان بزرگِ رستم و دستان و زال‌ها حلاج عشقِ رفته به پابوس دارها! سر از تنت جداست چنان سربدارها دشتی که رنگ خون تو را در دهان کشید فریاد درد را به دل آسمان کشید سرمای آذر از تن گرمت عبور کرد شیرینی دهان تو را غرق شور کرد آشفته گشت سرو تنت دست بادها گیسوی تو به شانه‌ی سرمست بادها از چاک نای خون تو دریا چکیده شد شاید خزر به نیت تو آفریده شد نامت شهید جنگل و دریا و دشت شد اسطوره‌ی مقاومت شهر رشت شد آذرماه ۹۰ @aboajor
تو را شکسته نوشتم به درد ، پهلویم به صورت خط اشکی که مانده بر رویم نشاند داغ تو را شعر در برابر من شکست بین همین بیت تازه ابرویم تو را نوشتم و بغضی به سینه باز نشد و کج شد از اثر مشت ها النگویم نداشت قبر غریبت مزار تا بروم به شانه مویه کنم با تمام گیسویم نداشت قبر غریبت مزار تا ببرم چراغ را به شب بی پناه سوسویم نداشت قبر غریبت مزار تا ازتو سراغ خانه بگیرد دل پرستویم نگاه کن که دگر گم نمی شوم بانو که حرز نام تورا بسته ام به بازویم چقدر در که بدون تو وا نشد هرگز چقدر راه که بگشوده ای فرارویم تو را نوشتم و عطر محمدی آمد چقدر وا شده طبعم چقدر خوش بویم اجازه دادی با روضه ی تو شعر شوم و بین گریه غزل هایی از تو را گویم خدا سروده تو را ،سرّ مستجاب دعا من این مغازله را پهلوی تو می جویم مخاطب همه ی عاشقانه های علی معطر از تو شده این چکامه بانویم خدا کند که به روز حساب از این وزن به حب فاطمه سنگین شود ترازویم @aboajor