eitaa logo
آب وآجر.الهه بیات مختاری
245 دنبال‌کننده
358 عکس
130 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
از دِهی عبور کردم که در آنجا راهبه‌ای بود. به او گفتم: آیا مکانی پاک یافت می‌شود که نماز بگزارم؟ پاسخ داد: قلبت را پاک کن و در هرکجا که خواستی نماز بگزار. @aboajor
هیچ چیز , دیگر شبیه سابق نیست حتی صدای دری که باد از لولایش حرف میکشد @aboajor
تو عکسا چقد حال مون بهتره تو عکسا نمیشه ولی موند که... @aboajor
ﺭﺍﺯِ ﺩﻝِ ﺩﻳﻮﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﻫﺷﻴﺎﺭ ﻧﮕﻮیید" ﺍﺳﺮﺍﺭ ﻟﺐ ﻳﺎﺭ ﺑﻪ ﺍﻏﻴﺎﺭ ﻧﮕﻮﻳﻴﺪ " ﺍﺯ ﺑﻴﺨﺒﺮﺍﻥ ﺭﺍﻩ ﺧﺮﺍﺑﺎﺕ ﻣﭙﺮﺳﻴﺪ" ﺑﺎﺩﻝ ﺳﻴﻪ ﻫﺎﻥ ﻗﺼﻪ ﺩﻟﺪﺍﺭ ﻧﮕﻮﻳﻴﺪ" ﺑﻮﻳﻰ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﮔﻮﺷﻪ ﻣﻴﺨﺎﻧﻪ ﺷﻨﻴﺪﻳﺪ" ﺍﻯ ﺍﻫﻞ ﻧﻈﺮ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻧﮕﻮﻳﻴﺪ" ﺍﺳﺮﺍﺭ ﺍﻧﺎ ﺍﻟﺤﻖ ﻛﻪ ﻛﺴﻰ ﻭﺍﻗﻒ ﺁﻥ ﻧﻴﺴﺖ" ﮔﺮ ﺳﺮ ﺑﺮﻭﺩ ﺟﺰ ﺑﻪ ﺳﺮ ﺩﺍﺭ ﻧﮕﻮﻳﻴﺪ" ﺭﺍﺯﻯ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﺮ ﺳﺮ ﭘﻴﻤﺎﻧﻪ ﻧﻬﺎﺩﺳﺖ " ﺍﺯ ﻣﺴﺖ ﺑﭙﺮﺳﻴﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻫﺸﻴﺎﺭ ﻧﮕﻮﻳﻴﺪ" ﭼﻮﻥ ﻧﻴﺴﺖ ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ ﺳﺨﻨﻰ ﺟﺰ ﺳﺨﻦ ﻳﺎﺭ" ﻣﺎ ﺭﺍ ﺳﺨﻨﻰ ﺟﺰ ﺳﺨﻦ ﻳﺎﺭ ﻧﮕﻮﻳﻴﺪ @aboajor
گُفت: آدابِ سَفر آن است که هَرگِز از قَدَم نَایستی تا دِلَت آرام گیرد. ‏آن‌جا که دِل آرام گِرِفت، مَقصَد است... @aboajor
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
در قطار صندلی‌ها را عوض کردیم تو پنجره را می‌خواستی و من می‌خواستم به تو نگاه کنم...!
گفت که از اندرون من درد می‌خیزد زیرا که تو در میانِ جانِ من وطن داری ... @aboajor
مرا که شانه‌ام از حمل آفتاب خَم است به جز پناه دو دست تو سایبانی نیست @aboajor
انبوهی از اندوه در زیر پریشانی شکل زنی بی چتر در یک روز بارانی روی خطوط صورتش آواز غمگینی ست مویی که پنهان کرده حرفی را به پیشانی گاهی به شانه ریخته گاهی به بازویش گاهی شکسته در کمر شرح پریشانی گاهی میان دست هایش استخوان هایش گاهی به روی سینه اش چون قاتلی جانی مرگ است بی عشق کسی در زندگی بودن در اوج حسی نابسامان نابسامانی ماه از جوار برکه بیرون میرود یعنی آزادی مهتابِ در مرداب زندانی خورشید خود را میزند بر سینه ی یک کوه عشق است رفتن های تنهایی و پنهانی با تیغ ابرویش نشد این زندگی دلخواه باید که کوتاهش کند قیچی سلمانی تنهایی از غمگینی اش آواز می خواند چون آخرین اجرای کنسرتی خیابانی * من فصل پاییزی که عاشق میشدم هر روز تو هی زمستانی زمستانی زمستانی زمستان ۹۵ @aboajor
قرب تو را دلیل همین بس بُود که من افتاده‌ام به یاد تو هرجا نشسته‌ام! @aboajor