eitaa logo
آب وآجر.الهه بیات مختاری
236 دنبال‌کننده
354 عکس
129 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ تمامِ این پاییز را                 صرف گردآوری کلمه خواهم کرد، که وقتی زمستان رسید، طولانی‌ترین قصیدهٔ عاشـقانه را برایت بنویسم!                           @aboajor
«مرگ خیلی آسان می‌تواند الان به سراغ من بیاید، اما من تا می‌توانم زندگی می‌کنم. نباید به پیشواز مرگ بروم! البته اگر یک وقتی ناچار با مرگ روبرو شدم که می‌شوم مهم نیست. مهم این است که زندگی یا مرگ من چه اثری در زندگی دیگران داشته باشد.» از کتاب ماهی سیاه کوچولو @aboajor
یادت باشد قرار بعدی آغوش‌ توست @aboajor
مرا درخت صدا کن سپس دست‌هایت را دور تنه‌ام بنداز و چون پرنده‌ای گمشده در رگبار صدایت را به گریبانم بریز خواهی دید هنوز زنده‌ام و شاخه‌هایم جوان می‌شود... مجید لواف @aboajor
درونگرا بودن اینجوریه که هر حرفی میخوای بزنی، حس میکنی لزومی نداره اینو بگی، میخوای از مشکلاتت صحبت کنی، میگی خب مگه اینا میتونن واسم کاری کنن؟! بگم که چی؟! اینجوریه که دیگران فکر میکنن افسرده ای، درصورتی که فقط از اضافه گویی خوشت نمیاد... @aboajor
ما ابرهاى به هم رسیده بودیم از راهى بسیار دور حرفى نداشتیم گریستیم... ابراهیم گرجى @aboajor
سلام حضرت نور خوش آمدی بر صبح @aboajor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طبیعت صدای خدا بود در گلوی پرنده وقتی میخواند درخت و گل می‌روییدند و ابرها خورشید تعارف میکردند به زمین آسمان احسن الخالقینش را باران میشد بر دشت و دهان باغ فتبارک الله میگفت @aboajor
دوستت داشتم و این آخرین پناه من بود @aboajor
امروز در رگ‌هايم خونِ تو جاری‌ست جريانی لطيف،‌ ساده و ابدی‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آسمانی! تو در آن گستره خورشیدی کن من همین‌قدر که گرم است زمینم کافی‌ست @aboajor
مرا کاشته بودند تا با خورشیدهای عجول احاطه‌ام کنند تو آمدی و چنان نرم مرا چیدی که رفتار نسیم را در دست تو حس کردم @aboajor
مربای لبت می‌گفت با گیلاس لب هایم شکر در پرده دارد با دهان نیشکر الفت @aboajor
خود را چو یافتی همه عالم از آن توست چشم از جهان بپوش، طلبکار خویش باش @aboajor
در دایره ی قسمت ما نقطه ی تسلیمیم لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی حافظ @aboajor
دوست آن است که گیرد دست دوست در پریشان حالی و درماندگی @aboajor
تو اما هیچ‌وقت فراموش نکن روزی که افتاده باشی ‏یا از زمین بلندت می‌کنم ‏یا اگر نتوانم ‏کنارت دراز می‌کشم @aboajor
چیزی به من بگو دستی به من بده راهی به من ببخش و آفتاب کن که می‌خواهم در چشم‌های تو شب را زبون‌تر از همیشه ببینم! @aboajor
اولین شاعر جهان حتما بسیار رنج برده است آنگاه که تیر و کمانش را کنار گذاشت و کوشید برای یارانش آنچه را که هنگام غروب خورشید احساس کرده توصیف کند و کاملا محتمل است که این یاران آنچه را که گفته است به سخره گرفته باشند @aboajor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‏رنج‌ها یگانه درخت من‌اند عصرهای پائیزی بار می‌دهند سراسر شب به چیدن خود مشغولم @aboajor
احساس می‌کرد برای این‌که به خانه برود و در آغوش مادرش هق‌هق کند، زیادی بزرگ شده‌ است. از کتاب سرگذشت تنهایی @aboajor