به یاد ابوکوثر
در یادداشتی به دوستان بسیجی خود می نویسد:
چه میشود روزی سوریه امن و امان شود و کاروان راهیان نور مثل شلمچه و فکه به سمت حلب و دمشق راه بیفتد...
فکرش را بکن!
راه میروی و راوی میگوید اینجا قتلگاه شهید رسول خلیلی است،
یا اینجا را که میبینی همان جایی است که مهدی عزیزی را دوره کردند و شروع کردند از پایش زدند تا... شهید شد
یا مثلا اینجا همان جایی است که شهید حیدری نماز جماعت میخواند...
شهید بیضائی بالای همین صخره نیروها را رصد می کرد و کمین خورد...
شهید شهریاری را که میشناسید؟
همین جا با لهجه آذری برای بچه ها مداحی میکرد...
یا شهید مرادی؛ آخرین لحظات زندگی اش را اینجا در خون خودش غلتیده بود؛
یا شهید حامد جوانی اینجا عباس وار پر کشید
خدا بیامرزد شهید اسکندری را...
همینجا سرش بالای نیزه رفت
و شهید جهاد مغنیه در این دشت با یارانش پر کشید...
دلم هوای راهیان نورسوریه دارد...
#شهیدمصطفیصدرزاده🌱
🌱|@abokosar313