🖋 دربارهی #مذهبی_صورتی
چنانچه در حافظهی تاریخیِ متدینینِ ایرانِ اسلامی وجود دارد؛ در سالهای پس از وقوع انقلاب اسلامی ایران، هنگامی که از یک بانوی مذهبیِ مکتبی سخن به میان میآمد، بانوی متینِ باوقارِ پاکدامنی تداعی میشد که با جدیّت و متانت و حیا در جامعه حضور مییافت، آدابِ برخورد با نامحرم را میدانست و منطبق بر شریعت عمل میکرد. پس از آنکه هجمههای گوناگونِ فرهنگیِ غرب و خط اباحهگری و لیبرالیسمِ داخلی و خارجی، در پِیِ وارد کردنِ ضرباتی بر پیکرهی انقلاب اسلامی برآمدند؛ قشری نوظهور از "مذهبی"ها پدید آمدند که مذهبی صورتی نام گرفتند. قشری که همان منویاتِ طاغوت را، حال با ظاهری مذهبی پیش میبَرَند. با دوربینی در دست، در کتابفروشیهای به اصطلاح مذهبیِ خیابان انقلاب جولان میدهند و با پوششِ "بحث در مورد مذهب و انقلاب و اسلام و ..."، با نامحرمِ "ریشو" اختلاط میکنند؛ فهمی از مکتب و مبارزهی عظیمِ حاج قاسم ندارند، اما پیکسلِ او را بر کیفِ خود قرار میدهند و معتقدند که "بیحجابها نیز دختران حاج قاسم هستند"؛ در اینستاگرام، به دنبالِ دیدهشدنِ خود و لایکگرفتن هستند و کالاهای "بازار مد چادر و روسری" را تبلیغ میکنند؛ هفت من آرایش میکنند و چادرِ "لاکچری" بر سرشان میگذارند؛ در کافههای "مذهبی" جولان میدهند و سلفی میگیرند و مسرور و سرخوش هستند که "اجتماعی" شدهاند؛ اگر پا بدهد برای نامحرم عشوهگری میکنند و در نهایت به خودشان افتخار میکنند که "همه چیز" را با هم دارند: هم خدا را و هم خرما را. واقعیت اما عکسِ این توهم است؛ مذهبی صورتی، هیچ چیز ندارد. بیهمهچیز است. چرکِ محض است که در پوشش مذهب، فرامینِ طاغوت را اجرایی میکند. اصلِ عشوهگری، اصلِ دیدهشدن، اصلِ اختلاط با نامحرم، اصلِ فردگرایی و "به من چه، به تو چه"های لیبرالی را میپذیرد؛ اما با پوششی مذهبی آنان را مزین میکند. مذهبیِ صورتی، چادر را نه برای آنکه شریعت اجرا شود و یا عفت و حیا تقویت گردد؛ بلکه چادرِ "مدِ روزش" را برای آن روی سر میگذارد که در نظر دیگران "زیبا" به نظر برسد و خود را مانند کالا عرضه کند: همان شیءوارهگی و همان کالاانگاریای که در غربِ مدرن بازتولید میشود. مذهبی صورتی، بادی به هر جهت است و در عمل، آگاهانه یا ناآگاهانه پیشبرندهی فرامینِ طاغوت است که نرمنرمک، اندیشههای لیبرالی را در سطوح مذهبیِ جامعه رسوخ میدهد؛ پیشرانِ خط اباحهگری با پوشش مذهبی و جادهصافکن و بسترگستر فساد و فحشای کافران و فاجران است. نهایتِ منطقیِ انگیزهی چنین رویکردی آن است که به انقلاب اسلامی ضربه زَنَد و ایستاری در برابرِ حرکت جوهریِ انقلاب اسلامی ايران شَوَد؛ بایسته و شایسته است که با افشا و نقد بیرحمانهی چنین رویکردی، آن را از عاملیت بازداشت.