eitaa logo
گلهای سرخ مدافعان حرم حضرت زینب سلام الله علیه
421 دنبال‌کننده
30.4هزار عکس
16.1هزار ویدیو
50 فایل
برای ارتباط با ما به این لینک پیام ارسال نمایید: @Abozahra1403
مشاهده در ایتا
دانلود
زمانی نمانده تا لحظه پر کشیدنت انگار در دلم رخت میشورند... ✍زمانی که برای خداحافظی آمده بودی همدان چه می دانستم که آخرین دیدارمان است... مثل همیشه می خندیدی و قربان صدقه مادر و پدرمیرفتی! یادت می آید محمد؟؟ 🔻مادر در حالی که قرآن را در دست دارد خم شده و پیشانی ات را بوسه میزند، دست دیگرش را دور گردنت حلقه کرده و با بغض همیشگی می گوید: برو محمدم! خدا پشت و پناهت مادر، مراقب خودت باش! به خدا سپردمت.😔 با شنیدن صدای لرزان مادر، خودت را از آغوشش جدا می کنی و با خنده های بلند می خوانی: عه مامان؟؟ باز شروع شد؟؟ لپان گل انداخته ات را روی صورت مادر می گزاری و بوسه از رخسارش می گیری و می گویی: مارو باش گفتیم بیایم خداحافظی کنیم و با دیدن مامانمون دلی از عزا در بیاریم، نگو شدیم آینه ی دق واسه شما...😕😞 مادر درحالی که اشکش را با گوشه چادرش می گیرد، یک دل سیر نگاهت میکند و لبخند بر لبانش نقش می بندد..😊 می خندی و بلند می خوانی: آ باریک الله مامان جونم😘 بخند قربون اون خندهات بره محمدت.. جون خودم، لب مرز دلتنگ هیچکس و هیچ چیز نشم دلتنگ خندهای خوشگلت میشم مامانی..😉 نگاهت به نگاهم خیره میشود تار می بینمت...! رخ ماهت در الماس نگاهم منعکس شده، به لرزه می افتد و گونه ام را نمناک میکند. 🔻سرت را پایین می اندازی و تنها یک کلام: آبجی خانوم نگو که می خوای گریه کنی که دلم می گیره ها...رو میکنی سمت پدر و آرام می گویی: "پدر جون! شما بیا ثابت کن پسرت بادمجون بم تشریف داره، میره و سالم برمی گرده.." پدر در جواب حرف هایت سکوت می کند و تنها با نگاهی غم بار جوابت را می دهد که آره محمدم، آره بری برمیگردی..😔 ☝️اما پدر نیز فهمیده که این سفرت همانند سفرهای پیشین نیست، بوی شهادتت شامه ی پدر را عطرآگین کرده و از آنجایی پدر ستون خانواده است حرف را عوض می کند و می گوید محمد؟؟ همچی خوبه بابا؟؟ چیزی کم و کسری نداری؟؟ 🔻این لحظه مادر را مقابل درب می بینم که زینب گونه ایستاده و سینی بدرقه اش، در دستش جلوه گری می کند،بیا محمدم،بیا مادر..بیا پاره تنم...بیا قربونت برم..بیا از زیر قرآن رد شو 👈رد میشوی و قرآن را باز می کنی نمیدانم چه سوره ای آمده ... فقط زمزمه ای کوتاه از لبانت منتشر میشود: 🔸بسم الله الرحمن الرحیم یا ایها الذین آمنوا و عملوا الصالحات..🔸 ✍همین چند کلام را هم لب خوانی کردم قرآن را می بندی، پلک هایت را برهم می نهی... نفسم در سینه حبس میشود.. چشمانت را گشوده و خنده ای تحویل پدر می دهی! 🔻می نشینی، بند پوتین هایت را می بندی،بلند میشوی و چند کلامی کوتاه از تو برای همیشه در دلم حک میشود:💔 _باز هم مثل همیشه,حرف های تکراری☺️ _حلالم کنید,دیگه سفارش نکنمااا😉 _داداشی! بعد من، شما مرد خونه ای✌️ _آبجی کوچیکه! مامان تنها نمونه ها😌 دستان مهربانت را تا ابد بالا می بری و تنها یک جمله : خداحافظ✋ یاعلی✋ 👈دستانی که قرار بود یک روز عصای پیری پدر باشد و سنگ صبوری مادر،همان بند بند انگشتانی که هستی برادر بود و تکیه گاه خواهر...! 🥀شد جدا...🥀 سه روز مقابل آفتاب، پیکر نازنینت بر زمین ماند و لب تشنه جان دادی... جان دادی تا جان برادر و خواهر هموطنت در امان باشد..💔 ✍به چنین برادری می بالم و با خود مرور می کنم عاشورا را... می خوانم زیر لب؛ امان از دل زینب.. 🔻نبودم کنار پیکرت تا بخوانم اشعار را.. او می دوید و من می دویدم او می نشست و من می نشستم او می کشید و من می کشیدم او می برید و من می بریدم...😭 ... 💚 ╔═. ♡♡♡.══════╗ @saberin_shahid_ghafari1 ╚══════. ♡♡♡.═╝ @abozahra1