#حرفهای_من_و_خدا 4 یامن هو ربّ کل شیء ✨ شبیه دانه و نور است ماجرای ما و خدا .... و چقدر شیرین است، اعتماد دانه، به نوری که؛ مربی تمام روزهای تاریک و روشنش خواهد بود ... @achegan🌴

تند خوانی جزء چهارم @achegan🌴

#ائمه وقتی که احساس کردند که اسلام رو به غربت افتاد و جامعه ی اسلامی تشکیل نشد، دو هدف را از اهداف اصلی خود قرار دادند. یکی #تبیین_اسلام_به_شکل_درست. کار مهم دیگر، #تبیین_مساله_امامت بود. #امامت یعنی #زمامداری_جامعه_اسلامی. کتاب انسان ۲۵۰ ساله،ص ۱۹ @achegan🌴

#ائمه (علیهم السلام) همه شان به مجرد اینکه بار امانتِ امامت را تحویل می گرفتند، یکی از کارهایی که شروع می کردند، یک #مبارزه_سیاسی بود. کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص ۲۳ @achegan🌴

اگر #ائمه داعیه ی حکومت نداشتند، ولو علوم اولین و آخرین را هم به خودشان نسبت می دادند، اگر بحث قدرت سیاسی نبود، داعیه ی قدرت سیاسی نبود، هیچ گونه تعرضی نسبت به آن ها انجام نمی گرفت، لااقل به این شدت انجام نمی گرفت. کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص ۲۳ @achegan🌴

راهکارهای زندگی موفق در جزء چهارم @achegan🌴

°|•♥️شَـہیــد محـمدحسیـن سـراجے •|° تآریـخ تــــوݪـد💫: ۱۳۵۹ گنـاوه تآریـخ شــهآدتــــ🕊: ۱۳۹۴/۱۱/۱۳ سوریـه وَضعـیتـــ تأهـݪ💍: متـاهل بـا حسیـن آقـا رفتیـم پایگـاه مقـاومت مسجـد محلـه، هواے قـم اون سـال سـوز عجیبے داشـت❄️ گفتـم: حسیـن بیـرون نباشیـم بریـم بریـم تـو اتـاق رفتیم تـو، دو نفـر از بچـه هاے پایگـاه شـروع بـه غیبـت ڪردند🤦‍♂ دیـدم حسیـن سـرش پاییـنه و سریـع رفـت بیـرون! رفتـم دنبالـش گفتـم: چےشـد؟😳 هـوا سـرده بیـا تو گفت: هـواے سـرد رو ترجیـح میـدم بـه گرمـاے اونجـا😒 اون شـب اینقـد بیـرون وایسـاد ڪه وقتـے دسـت زدم بـه دستـاش سـرد و خشڪ شـده بودن😔 گفتـم: حسیـن برو خونه، مثه همیشـه لبخندے زد و گفتــ نه بابا، بادمجـون بـم آفـت نداره🙃 راوی همرزم شهیــد @achegan🌴

دعای هرروز ماه رمضان اللهم والفقنی @achegan🌴

#تلنگری 💌 سفره‌ای پهن شده؛ تشنه تر ها گرسنه ترها اشتهای بیشتری دارند. سهمت را انتخاب کن و بردار! #استاد_شجاعی 🎤 @achegan🌴