eitaa logo
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
119 دنبال‌کننده
18هزار عکس
6.3هزار ویدیو
149 فایل
کپی فقط با صلوات برای سلامتی و ظهور امام زمان عج ارتباط با ادمین: @GAFKTH
مشاهده در ایتا
دانلود
امیرالمؤمنین علیه السلام: دانش، بهترين همدم است العِلمُ أفضَلُ الأَنيسَينِ غررالحكم حدیث 1654 عاشقان اهل بیت علیه السلام
امیرالمؤمنین علیه السلام: اگر یکی از شما ثروتمند شد، هرگز کبر و غرورش را نیفزاید و از خاندانش فاصله نگیرد لا يَزدادَنَّ أحَدُكُم كِبرا وعِظَما فی نَفسِهِ ونَأيا عَن عَشيرَتِهِ، إن كانَ موسِرا فِی المالِ الكافی جلد2 صفحه154 عاشقان اهل بیت علیه السلام
📚 💌 📝 📅 قسمت : میدان جنگ توی دفتر، من رو ندید می گرفتن ... کارم فقط پرینت گرفتن، کپی گرفتن و ... شده بود ... اجازه دست زدن و نگاه کردن به پرونده ها رو نداشتم ... حق دست زدن به یخچال و حتی شیر آب رو نداشتم ... من یه آشغال سیاه کثیف بودم و دلشون نمی خواست وسایل و خوراکی هاشون به گند کشیده بشه ... حتی باید از دستشویی خارج ساختمان استفاده می کردم ... دوره کارآموزی یکی از سخت ترین مراحل بود ... باید برای یادگرفتن هر چیزی، چندین برابر بقیه تلاش می کردم ... علی الخصوص توی دادگاه ... من فقط شاهد بودم و حق کوچک ترین اظهار نظری رو نداشتم ... اما تمام این سختی ها بازم هم برام قابل تحمل بود ... . چیزی که من رو زجر می داد ... مرگ عدالت در دادگاه بود ... حرف ها، صحنه ها و چیزهایی که می دیدم؛ لحظه به لحظه، قلب و باورهای من رو می کشت ... اونها برای دفاع از موکل شون تلاش چندانی نمی کردند ... دقیقا برعکس تمام فیلم ها ... وکیل های قهرمانی که از حقوق انسان های بی دفاع، دفاع می کنن ... . من احساس تک تک اونها رو درک می کردم ... من سه بار بی عدالتی رو تا مغز استخوانم حس کرده بودم ... دو بار بازداشت خودم و مرگ ناعادلانه خواهرم ... دیدن این صحنه ها بیشتر از هر چیزی قلبم رو آزار می داد ... و حس نفرت از اون دنیای سفید در من شکل می گرفت ... بالاخره دوره کارآموزی تمام شد ... بالاخره وکیل شده بودم ... نشان و مدرک وکالت رو دریافت کردم ... حس می کردم به زودی زندگیم وارد فاز جدیدی میشه ... اما به راحتی یه حرف، تمام اون افکار رو از بین برد ... - فکر می کنی با گرفتن مدرک و مجوز، کسی بهت رجوع می کنه؟ ... یا اصلا اگر کسی بهت رجوع کنه، دادستانی هست که باهات کنار بیاد؟ ... یا قاضی و هیئت منصفه ای که به حرفت توجه کنه؟ ... به زحمت یه جای کوچیک رو اجاره کردم ... یه حال چهار در پنج ... با یه اتاق کوچیک قد انباری ... میز و وسایلم رو توی حال گذاشتم ... و چون جایی نداشتم، شب ها توی انباری می خوابیدم ... . حق با اون بود ... خیلی تلاش کردم اما هیچ مراجعی در کار نبود ... ناچار شدم برای گذران زندگی و پرداخت اجاره دفتر، شب ها برم سر کار ... با اون وضع دستم، پیدا کردن کار شبانه وحشتناک سخت بود ... . فکر کنم من اولین و تنها وکیل دنیا بودم که ... شب ها، سطل زباله مردم رو خالی می کرد ... به هر حال، زندگی از ابتدا برای من میدان جنگ بود ... .
📚 💌 📝 📅 قسمت : وکیل کاغذی چندین ماه گذشت ... پرداخت اجاره اون دفتر کوچیک واقعا سخت شده بود ... با حقوقی که می گرفتم از پس زندگیم برنمی اومدم ... بعد از تمام اون سال ها و تلاش ها ... یاس و ناامیدی رو کم کم توی قلبم حس می کردم ... و بدتر از همه جرات گفتن این حرف ها رو به کسی نداشتم ... علی الخصوص مادرم که همیشه اعتقاد داشت، دارم عمرم رو تلف می کنم ... از یه طرف، برای رسیدن به اونجا دستم رو از دست داده بودم ... از یه طرف با برگشتم، امید توی قلب همه می مرد ... اما دیگه رسما به فکر پس دادن دفتر و برگشت پیش خانواده افتاده بودم که ... . یکی از بچه ها اون شب، داشت در مورد برادرش حرف می زد... سر کار دچار سانحه شده بود و کارفرما هم حاضر به پرداخت غرامت درمانی نشده بود ... اونها هم با یه وکیل تسخیری شکایت کرده بودن ... و حدس اینکه توی دادگاه هم شکست خورده بودن کار سختی نبود ... همین طور با ناراحتی داشت اتفاقات رو برای بچه ها تعریف می کرد ... خوب که حرف هاش رو زد ... شروع کردم در مورد پرونده سوال کردن ... خیلی متعجب، جواب سوال هام رو می داد ... آخر، حوصله اش سر رفت ... - این سوال ها چیه می پرسی کوین؟ ... چی توی سرته؟ ... چند لحظه بهش نگاه کردم ... یه بومی سیاه به یه مرد سفید ... عزمم رو جزم کردم ... ببین مرد ... با توجه به مدارکی که شما دارید، به راحتی میشه اجازه بازرسی از دفاتر رو گرفت ... بعد از ثبت اطلاعات بازرسی به طور رسمی و استناد به این قوانین ( ... ) ... میشه رای رو به نفع شما برگردوند ... حتی اگر اطلاعات دفاتر، قبل از بازرسی توش دست برده شده باشه ... بازم میشه همین کار رو کرد اما روند دادرسی سخت تر میشه ... رسما مات و مبهوت بهم نگاه می کرد ... چند لحظه طول کشید تا به خودش اومد ... تو اینها رو از کجا می دونی؟ ... ناخودآگاه خنده تلخی رو لب هام اومد ... من وکیلم ... البته... فقط روی کاغذ ... نگاهی متعجب و عمیقی بهم کرد ... نه مرد ... تو وکیلی ... از همین الان ... .
📚 💌 📝 📅 قسمت : اولین پرونده فردا صبح با برادرش اومدن دفتر من ... اولین مراجع های من... و اولین پرونده من ... اونها که رفتن به زحمت خودم رو کنترل می کردم که گریه نکنم ... بعد از اون همه سال زجر و تلاش ... باورم نمی شد ... اولین پرونده ام رو گرفته بودم ... مثل یه آدم عادی ... سریع به خودم اومدم ... باید خیلی محکم پشت اونها می ایستادم و هر طور شده پرونده رو می بردم ... این اولین پرونده من بود ... اما ممکن بود آخرین پرونده من بشه ... دوباره تمام کتاب ها و مطالب رو ورق زدم ... هر قانونی که فکر می کردم ممکنه به درد پرونده بخوره رو از اول مرور کردم ... . اول از همه، خودم رو به عنوان وکیل پرونده به دادگاه، قاضی و دادستانی معرفی کردم ... قاضی با دیدن من، فقط چند لحظه بهم خیره شده بود ... باور اینکه یه بومی سیاه، وکیل پرونده شده باشه برای همه سخت بود ... اما طبق قانون، احدی نمی تونست مانع من بشه ... تنها ترس من از یه چیز بود ... من هنوز یه بومی سیاه بودم ... در یه جامعه نژادپرست سفید ... . بالاخره به هر زحمتی که بود اجازه بازرسی از دفتر رو گرفتم ... پلیس به دستور دادگاه موظف به همکاری شده بود ... احساس فوق العاده و غیرقابل وصفی بود ... پلیس های سفیدی که از حالت شون مشخص بود اصلا از من خوششون نمیاد ... من بالای سرشون ایستاده بودم و با نماینده دادستانی پرونده ها رو بررسی می کردیم ... تا دیروز، من زیردست و برده و همیشه محکوم بودم ... اما الان اونها مجبور بودن حداقل در ظاهر از لفظ آقا و قربان برای خطاب به من استفاده کنن ... اون لحظات حس یه ابرقهرمان رو داشتم ... . بهترین لحظه هم، زمانی بود که مدارک ثبت شده دست نخورده باقی مونده بود ... اونها حتی فکرش رو هم نمی کردن یه کارگر با یه وکیل سیاه، بتونن تا اونجا پیش برن ... برای همین بی خیال، زحمت از بین بردن و دست بردن توی قراردادها و اسناد ثبت شده رو به خودشون نداده بودن ... این بزرگ ترین امتیاز برای پیروزی ما محسوب می شد ... بالاخره زمان دادگاه تعیین شد ... و روز دادرسی از راه رسید... با ما همراه باشید
نام:🎈 نام نویسنده: چارلز دیکنز📝 ژانر: اجتماعی 🏙 خلاصه: پسربچه ای به نام پیپ که توسط خواهرش بزرگ شده روزی به قبرستان میرود تا به قبر پدر و مادرش سر بزند اما با یک زندانی آشنا میشود همین آشنایی باعث تغیرات بزرگی در زندگی او میشود⚜ 🔺قیمت کتاب: ۵۰۰۰ تومان این کتاب هم پیشنهاد میشه🍭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌴من هرچه دارم از کرام "اهل بیت" است گنج دودنیا زیر گام اهل بیت است🌴 ✳️ با ولایت تا شهادت زنده ایم الله اکبر 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 https://eitaa.com/joinchat/2131755019C64f2e5adce 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 💠ابرگروه عاشقان اهل بیت علیه السلام 🌴@achegan🌴 کانال💠 🍃لطفا دوستان خود را دعوت کنید🍃
1_414483086.mp3
1.22M
🏴▪️👆🏻👆🏻 دعای عهد 👤باصدای استاد فرهمند اللهم ارنی الطلعه الرشیده و الغره الحمیده.... خدایا آن جمال با رشادت و پیشانی ستوده را به من بنمایان.. عاشقان اهل بیت علیه السلام
💚 كلام خدا، داروى دل است ❤️ كَلامُ اللَّهِ دَواءُ القَلبِ 🌸امیرالمومنین علیه السلام 📚 المواعظ العدديّة، ص ۶۰
روزتان منور به نور قرآن، دلتان گرم به دعای اهل بیت علیهم السلام زبانتان متبرک به ذکر صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⬅️استفتائات مقام معظم رهبری ✅سوال 770: در ایام اربعین به علت ازدحام شدید، ورود به حرم حسینی و گاهی بین ‌الحرمین بسیار دشوار و برای برخی ناممکن است، و گاهی موجب اذیت دیگران می‌شود. در این شرایط آیا خواندن زیارت از محدودۀ اطراف حرم کافی است؟ ↩️جواب: در فرض مذکور کفایت می کند. 🔻🔻🔻🔻🔻🔻 ✅سوال 771: آیا پوشیدن چیزی که مخصوص زنان است توسط مردان و برعکس، در خانه بدون قصد تشبّه به جنس مخالف، جایز است؟ ↩️جواب: تا زمانی که آن را به عنوان لباس برای خود انتخاب نکرده باشند، اشکال ندارد.
بسم الله الرحمن الرحیم الهی صبح را آفریدی و ما را خلقتی دوباره بخشیدی خلقت دوباره ی تو را در این صبح زیبا شاکریم خدایا شکرت الهی به امیدتو... ای مهربانترین💜
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ ⛔️ کسانی که حق را کتمان می‌کنند ملعون هستند - بخش اول ❌ گاهی انسان یک موضوع شخصی را از دیگران پنهان می‌کند، موضوعی که اگر هم آشکار شود چندان اهمیتی ندارد، اما گاهی یک حقیقت همگانی را مخفی می‌کنند، حقیقتی که آشکار شدنش به نفع عموم مردم است و پنهان ماندنش به نفع عده‌ای سودجو، برای نفع شخصی حقیقت را کتمان می‌کنند، این مصیبتی است كه خيلی‌ها به آن گرفتار هستند، زن و مرد، عالم و جاهل به آن گرفتار هستند، گاهی یک حقیقتی را می‌دانند، اما به دلیل نفع شخصی آن را فاش نمی‌کنند... ❌ گاهی باید برای حفظ آبروی افراد حقیقتی را کتمان کرد، بعضی چيزها را نبايد گفت، ولی یک جایی كتمان حقیقت حرام است، یک جایی کتمان حقیقت یعنی گمراه کردن جمعیت زیادی از مردم در طول تاریخ، نمونه‌اش را قرآن ذکر می‌کند: «الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ وَإِنَّ فَرِيقًا مِّنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ» (بقره/۱۴۶) 🔸 علمای یهود و مسیحیت «يَعْرِفُونَهُ» به پيامبر اسلام شناخت داشتند، پيامبر را می‌شناختند، همانطور که فرزندان خود را می‌شناختند «يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُ» دانشمندان يهودی و مسيحی به خوبی می‌دانستند حضرت پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله همان کسی است كه در تورات و انجيل وعده آمدنش داده شده بود، حضرت عيسی علیه السلام و حضرت موسی علیه السلام بشارت داده بودند که پیامبری می‌آيد و نشانه‌هايش اين است، نشانه هايش را يافتند و فهميدند اين همان پیامبر موعود است، اما كتمان كردند، وقتی از علمای يهودی و مسيحی پرسيدند که آيا اين همان شخص است؟ گفتند نه، کتمان کردند... 🔸 با یک نه گفتن ميلياردها يهودی و مسيحی را در طول تاریخ گمراه کردند، چرا انکار کردند؟ چون ترسیدند مقام و موقعیت‌شان با گفتن حقیقت نابود شود، غافل بودند که با انکار حقیقت مشمول لعنت ابدی می‌شوند «أُولئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ» (بقره/۱۵۹) 🔸 لعنت دائمی خداوند و انسانها و فرشتگان و جن و هر ذی شعوری بر کسانی که حق را می‌شناسند و آنرا کتمان می‌کنند... الآن هم هستند کسانی که به خاطر منافع شخصی، حق را کتمان می‌کنند. وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى این بحث ادامه دارد ان شاء الله
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ ⛔️ پنهان کردن حقیقت - بخش دوم ❌ همانطور که اسلام به شدت از تحقیر و مسخره کردن دیگران منع می‌کند، تا جایی که خداوند مسخره کننده را تهدید به عذاب اخروی کرده، در مورد مسائل شخصی هم همینطور است، مکتب اسلام دستور می‌دهد هیچ کس حق ندارد خودش را تحقیر کند، حق ندارد فاش کند که من فلان گناه را انجام دادم، مثلاً جایی به پدر و مادرش احترام لازم را نگذاشته، جایی دروغ گفته، جایی بد اخلاقی کرده، دلی را شکسته، جایی تقلب کرده، و امثالهم... ضمن اینکه باید توبه کند، نباید برای دیگران فاش کند، باید توبه کرده و آن را مثل رازی در سینه خود نگه دارد، كتمان كند، هر کس برای دیگران گناهانش را فاش کند، شخصیت خودش را پیش چشم اغیار بی‌ارزش کرده، انسان باید بعضی از اسرار زندگیش را تا دم مرگ برای احدی فاش نکند، فقط بین خودش و خدای خودش باشد... ❌ در مورد گناه دیگران هم همینطور، اگر كسی گناهی را ديد و فاش کرد، آن كسی كه فاش کرده، گناهش مثل همان كسی است كه گناه را انجام داده، بنابراين گناهان شخصی قطعاً بايد كتمان شود، انسان خودش هم حق ندارد گناه خودش را بگويد، گناه دیگران را هم نباید بگوید، مگر زمانی که شخص گناهکار بخواهد مسئولیتی بعهده بگیرد که لازمه‌اش سلامت اخلاق است، اینجا شما وظیفه داری بگویی این شخص صلاحیت ندارد، یا جوان گناهکاری به خواستگاری دختری برود، و از شما بپرسند که این جوان چطور آدمی است، شما وظیفه داری فقط به اندازه گناهی که انجام داده بگویی، بیشتر از آن نه، نباید پیاز داغش را زیاد کنی، فقط به اندازه گناهی که انجام داده... وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى این بحث ادامه دارد ان شاء الله
💔 ‌امسال اربعین تو دق میکنم حسین تا کی برای آمدن اما, اگر … کنیم حی علی حسین(ع) فی یوم الاربعین این جمله را شعارِ حقوق بشر کنیم 💔
✅تلنگر ✍ﺧﻴﻠﯽ ﻭﻗﺖ‌ﻫﺎ ﺣﻖ ﺁﺩﻣﻮ ﻧﺎﺣﻖ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻦ، ﺍﺫﻳﺖ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻦ، ﺍﻟﮑﯽ ﺗﻬﻤﺖ ﻣﯽ‌ﺯﻧﻦ، ﺑﺮﺍﺕ ﭘﺎﭘﻮﺵ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻦ، ﻣﺪﺭﮎ ﺳﺎﺯﯼ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻦ ﻭ ﺗﻮ ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﻣﯽ‌ﮐﻨﯽ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﯽ ﺍﺯ ﺣﻘﺖ ﺩﻓﺎﻉ ﮐﻨﯽ، ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﯽ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﻨﯽ ﺣﻘﺖ ﺿﺎﻳﻊ ﺷﺪﻩ. ﺍﻳﻦ ﻭﻗﺖ‌ﻫﺎ ﻳﻪ ﺁﻳﻪ ﻣﻴﺎﺩ ﺳﺮﺍﻏﺖ، ﺍﺯﺕ ﺣﻤﺎﻳﺖ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻪ ﻭ ﺍﮔﻪ ﺍﺯ ﺗﻪ ﺩﻝ ﺑﺨﻮﻧﻴﺶ، ﻧﺠﺎﺗﺖ ﻣﯽ‌ﺩﻩ، ﺩﻳﺮ ﻳﺎ ﺯﻭﺩ ﺩﺍﺭﻩ ﻭﻟﯽ ﺳﻮﺧﺖ ﻭ ﺳﻮﺯ ﻧﺪﺍﺭﻩ. ✨ ﻟﺎ ﺗَﺤْﺰَﻥْ ﺇِﻥ ﺍﻟﻠﻪَ ﻣَﻌَﻨﺎ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻧﺒﺎﺵ، ﺧﺪﺍ ﺑﺎ ﻣﺎﺳﺖ ( ﺁﻳﻪ ۴۰ سوره ﺗﻮﺑﻪ)
بشارتهای اربعین_3.mp3
12.05M
۳ 🔳 اربعین، اجتماعِ سربازانِ آخرالزمانی‌ست! بعضیها حواسشان هست، برای چه آمده‌اند ... و بعضیها فقط با کشش‌های فطری ... وظیفه‌ی ماست که این کششهای پاکِ فطری را از وظایف‌ اصلی‌شان در قبال اربعین، آگاه کنیم... 🎤 عاشقان اهل بیت علیه السلام