eitaa logo
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
119 دنبال‌کننده
18هزار عکس
6.3هزار ویدیو
149 فایل
کپی فقط با صلوات برای سلامتی و ظهور امام زمان عج ارتباط با ادمین: @GAFKTH
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب جمعہ ست و دلم رفت بہ صحنِ ارباب🌕 ڪـاش می شد ڪـہ ڪـمیل در حرمش مے خواندیم...🌹 اللهم ارزقنا کربـــــــــــــــــلا✨💧 ✨السلام علیک یا ابا عبدالله 🦋اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🦋
خدای من به حضورت به نگاهت به یاریت نیازمندم. سال هاست به این نتیجه رسیده ام که"تو" آن مشترک مورد نظری هستی که همیشه در دسترسی "اِلٰهی وَ رَبّی مَنْ لی غَیْرُکَ"
💢شبهات محرم /آیا کوبیدن سرحضرت زینب(س) به محمل صحت و سندیت دارد؟آیا این کار حضرت دلیلی برای توجیه قمه زنی است؟ بخش_اول ♦️آیا حضرت زینب(س) پس از دیدن سر برادرشان، پیشانی خود را به چوبه محمل زدند؟ آیا این ماجرا می‌تواند تأییدی بر جواز قمه‌زنی باشد؟ ♦️در برخی از کتاب‌های روایی مرتبط با واقعه کربلا نقل شده است؛ مسلم جَصّاص(گچکار) به استقبال اسراى کربلا رفت و گزارشى از چگونگى حضور آنها در شهر کوفه ارائه داده است که در ضمن آن به ماجرای کوبیدن سر حضرت زینب(س) به محمل نیز اشاره شده است. علامه مجلسی چنین نقل می‌کند: در بعضى از کتب معتبره دیدم از مسلم جصّاص نقل شده است: «ابن زیاد مرا خواست تا دارالاماره کوفه را تعمیر نمایم. زمانی که درهای دار الاماره را گچکارى می‌کردم، ناگاه شنیدم فریادهایى از اطراف بلند شد. از کارگر زیر دستم پرسیدم: چرا کوفه دچار زاری و فغان گشت!؟ گفت: همین حالا سر یکى از خارجی‌هایی که بر یزید خروج کرده را آورده‌اند! گفتم: آن خارجى کیست!؟ ♦️زینب(س) با دیدن سر برادرش، پیشانی خود را بر چوب جلوی محمل زد و خون از زیر مقنعه‌اش فرو ریخت، سپس با یک قطعه پارچه به سر امام حسین(ع) اشاره کرده و اشعارى را خواند 💢💢بررسی سندی ♦️چند اشکال به سند این گزارش وارد است: 1. شیخ عباس قمى(صاحب مفاتیح الجنان) منبع این گزارش علامه مجلسى را کتاب‌های «نور العین فی مشهد الحسین» اسفراینى(م 418ق) و «المنتخب فی جمع المراثی و الخطب» طریحى(م 1085ق) می‌داند و به دنبال آن در صحت ماجرای کوباندن سر حضرت زینب(س) به محمل تردید می‌کند ♦️به نظر می‌رسد که مجلسى(ره) این مطلب را از «المنتخب» طریحى نقل کرده است؛ زیرا نقل «بحار الانوار» منطبق با همان متن نقل شده در کتاب «المنتخب» بوده؛ ♦️و در گزارش اسفراینی در «نور العین» - که از مقاتل اولیه است - سخنی از بخش اخیر داستان نیست: «و بعد مدت کمى شترها آمدند، در حالی‌که بر آنها خانواده حسین و شهدا بودند؛ آنان بر شتران برهنه بودند و هیچ پوششى نداشتند و زین العابدین در حال ضعف بر شترى سوار بود و دیدم که ران‌هاى آنها آمیخته به خون بود...». در این گزارش، سخنی از آن نیست که حضرت زینب(س) پیشانى خود را به محمل زده باشد، بلکه طبق نقل این کتاب، اساساً محملی بر روی شتران نبوده تا زینب(س) سرشان را به چوبه آن بکوبند! این کوباندن سر در نسخه چاپى مقتل الحسین(ع) منسوب به أبى مخنف، نیز نیامده است. 📚منابع: قمی، شیخ‌ عباس، منتهی الآمال فی تواریخ النبی و الآل‏، ج ‏2، ص 938 طریحی، فخرالدین بن محمد، المنتخب، ج 2، ص 435 – 436 بحار الأنوار، ج ‏45، ص 114.
💢شبهات محرم /آیا کوبیدن سرحضرت زینب(س) به محمل صحت و سندیت دارد؟آیا این کار حضرت دلیلی برای توجیه قمه_زنی است؟ ♦️بخش_دوم ♦️آیا این قضیه که حضرت زینب(س) پس از دیدن سر امام حسین(ع)، پیشانی خود را به چوبه محمل زدند، صحیح است؟ بر فرض صحت؛ آیا این ماجرا می‌تواند تأییدی بر جواز قمه‌زنی باشد؟ 💢💢 بررسی سند روایت تاریخی ♦️جریان «سر به چوبه محمل زدن حضرت زینب(س)» که در برخی کتاب‌های روایی از مسلم جَصّاص(گچکار) نقل شده است، با توجه به تحقیق انجام گرفته؛ از نقل چندان قابل اعتمادی برخوردار نبوده و با فرض پذیرش نیز مشخص نیست حضرت زینب(س) در آن شرایط سخت و بحرانی، به صورت عامدانه با این کار تصمیم به شکستن سر خود داشته است، تا مجوزی برای قمه‌زنی عامدانه بشمار آید. ♦️علامه مجلسى نیز با آن‌که به نوعی اعتبار اصل کتاب منبع را تأیید کرده، اما با آوردن عبارت (و روی مرسلاً) این نقل را قوی نمی‌داند ♦️هرچند اندیشوران متأخری؛ مانند سید عبدالحسین شرف الدین، شیخ فتح الله معروف به شیخ الشریعه و شیخ محمد حسن مظفراین ماجرا ‌را نقل کرده و برای پذیرش آن نیز توجیهاتی ذکر کرده‌‌اند، اما همان‌گونه که بیان شد، گزارش «سر به چوبه محمل زدن زینب(س)» در منابع اوّلیه و کتاب‌های معتبر نقل نشده و مجرد نقل این داستان توسط یک فقیه و یا سکوت و عدم اعتراض فقیهی دیگر، در مقابل نقل این ماجرا توسط مداحان و خطیبان را نمی‌توان دلیلی بر صحت نقل و پذیرش قطعی آن دانست؛ زیرا فقهای معاصر و گذشته، مطالب بسیاری را از زبان گردانندگان مراسم عزاداری شنیده‌اند که مورد تأییدشان نبوده، ولی شرایط این اجازه را به آنان نمی‌داد تا علناً اعتراض کنند. ♦️به هر حال از لحاظ سندی باید گفت که اولین منبع در دسترس ما، از ماجرای کوباندن سر حضرت زینب(س)، کتاب «المنتخب» طریحى است که میان متخصصان علم حدیث از اعتبار چندانی برخوردار نیست. 📚منابع موسوی، سید عبدالحسین شرف الدین، المجالس الفاخره فی مصائب العتره الطاهره، ص 315،  مظفر، حسن، نصره المظلوم، ص 75 و 76 قمی، شیخ‌ عباس، منتهی الآمال فی تواریخ النبی و الآل‏، ج ‏2، ص 938
دل من بیاد جانان زجهان خبر ندارد .. سر من بغیرمستی هنری دیگر ندارد ... .. •🥀• عاشقان اهل بیت علیه السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_414483086.mp3
1.22M
🏴▪️👆🏻👆🏻 دعای عهد 👤باصدای استاد فرهمند اللهم ارنی الطلعه الرشیده و الغره الحمیده.... خدایا آن جمال با رشادت و پیشانی ستوده را به من بنمایان.. عاشقان اهل بیت علیه السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◾️🚩◾️ 🍃اَللّهُمَّ اجْعَلْنا مِنَ الْمُتَّقینِ بِالْقُرآن ♻️یافاطِرُ بِحَقِّ فاطمة 🍃آمین یا رَبَّ العالَمین 〰🏴〰🏴〰
یادی هم از سلامِ منِ بی‌جواب کن در پاسخِ سلامِ زیارت کنندگان 💔 🖤
🍃🌺🍂 🍂🍃 🌸 📝👈آيا است؟ براى مثال كسى كه كرده در روز ، به مردم حليم بدهد، آيا مى تواند به جاى آن خوراكى ديگرى بدهد؟ يا حليم را در روزهاى ديگر ماه به مصرف برساند؟ ✅👈 اگر طبق_صيغه_معتبر_شرعى بوده، تغيير آن ؛ بلكه بايد به همان صورت كه نذر كرده، عمل كند و در غير اين صورت تغيير مورد نذر، اشكال ندارد 📗 سایت هدانا برگرفته از استفتائات مراجع عاشقان اهل بیت علیه السلام
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 صلی الله علیک یااباعبدالله الحسین(ع) 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🇮🇷 💐🇮🇷 💐🇮🇷 💐🇮🇷 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ 🇮🇷 💐🇮🇷 💐🇮🇷 💐🇮🇷 📖 تنفس با قرآن 🔵 سوره الحجر آیه ۸۳ فَأَخَذَتْهُمُ اَلصَّيْحَةُ مُصْبِحِينَ ﴿۸۳﴾ پس صبحدم، فریاد[مرگبار]، آنان را فرو گرفت. (۸۳) 🌻🍃 🔵🌺🌺 اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَوْلايَ يا صاحِبَ الزَّمانِ، اَلسَّلامُ عَلَيکَ يا بَقيَّةَ اللهِ في أرضِه 🇮🇷 🌺🇮🇷 🌺🇮🇷 🌺🇮🇷 🌺 ســـــلام علیکم یک ســلام گرم از دریچه صبح به شما عزیزان صبح جمعه بخیر 🔹🔹🔹🔹🔹🔹 🕕 روزمان را با صلوات و دعا برای فرج آغاز کنیم ✨ الـّلـهـم صـَل ِّ عـَلـَی مـُحـَمـَّدٍ وَآل ِ مـُحـَمـَّدٍ وَعـَجــِّل ْ فــَرَجـَهـُم 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷✨💧🌻 اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَيْن  🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 حدیث روز : قال الصادق علیه السلام : اَلقُرآنُ عَهدُ اللهِ اِلی خَلقِهِ فَقَد یَنبَغی لِلمَرءِ المُسلِمِ اَن یَنظُرَ فی عَهدِه وَ اَن یَقرَأَ مِنهُ فی کُلِّ یَومٍ خَمسینَ آیَةً . قرآن پیمان خداوند است با بندگانش، شایسته آن است که انسان مسلمان در پیمان خود نظر کند و هر روز پنجاه آیه از آن را بخواند .                                  اصول کافی 2/609 💐💐💐💐💐💐 💠 ذکر امروز : جمعه الـّلـهـم صـَل ِّ عـَلـَی مـُحـمـَّدٍ وَآل مـُحـَمـَّدٍ (خدایا رحمت بفرست بر محمد و خاندان محمد)100 مرتبه 💐💐💐💐💐💐 اَللَّـهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، ┄┅─✵💝✵─┅┄ اَمَّن یُّجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ ملتمس دعا یا علی مدد 🌸🌻🌺🌼🌼🌺🌻🌸
سلام روزمان راباسلام به سید الشهداء(علیه السلام) شروع كنيم السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ سلام های سوزناک وعاشقانه امام زمان (عج)به امام حسین(ع) در زیارت ناحیه مقدسه: أَلسَّلامُ عَلَى الْمُحامي بِلا مُعين، سلام بر آن مدافعِ بى ياور، أَلسَّلامُ عَلَى الشَّيْبِ الْخَضيبِ، سلام بر آن مَحاسنِ بخون خضاب شده، أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّريبِ، سلام بر آن گونه خاك آلوده، أَلسَّلامُ عَلَى الْبَدَنِ السَّليبِ، سلام بر آن بدنِ جامه به غنیمت رفته ، أَلسَّلامُ عَلَى الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضيبِ، سلام بر آن دندان هایی که با چوب خیزران زده شده ، أَلسَّلامُ عَلَى الرَّأْسِ الْمَرْفُوعِ، سلام برآن سرِ بالاى نيزه رفته... ✨💕صبح خودرابا سلام به 14معصوم (ع)شروع کنیم💕✨ ❤️بسْمِﺍﻟﻠَّﻪِﺍﻟﺮَّﺣْﻤَﻦِﺍﻟﺮَّﺣِﻴﻢ❤ 💕ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺭﺳﻮﻝَ ﺍﻟﻠﻪ💕 ✨ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺍﻣﯿﺮَﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ✨ 🍃ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏِ ﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤﺔُ ﺍﻟﺰﻫﺮﺍﺀ🍃 🌸ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﻤﺠﺘﺒﯽ🌸 🌹ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﯿﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺳﯿﺪَ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ🌹ِ 💖ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﺍﻟﺤﺴﯿﻦِ ﺯﯾﻦَ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦ💖 🌷ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺒﺎﻗﺮ🌷 🌺ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺟﻌﻔﺮَ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﺼﺎﺩﻕ🌺 💐ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﻮﺳﯽ ﺑﻦَ ﺟﻌﻔﺮٍ ﻥِ ﺍﻟﮑﺎﻇﻢُ ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎته💐 💕ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﻮﺳَﯽ ﺍﻟﺮﺿَﺎ ﺍﻟﻤُﺮﺗﻀﯽ ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭﺑﺮﮐﺎﺗﻪ💕 ✨ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺠﻮﺍﺩ✨ 🍃ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﻬﺎﺩﯼ🍃 🌸ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﻌﺴﮑﺮﯼ🌸 🌺السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی یا خلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان... ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺗﻪ🌺 ✨🍃🌹التماس دعای فرج🌹🍃✨
🖤 علیه السلام فرمودند: 🍃 فکر تو گنجایش هر چیز را ندارد،پس آن را برای آنچه مهم است، فارغ گردان 📚 غررالحکم ‌ ‌
🕌 تا حالا دقت کردید باوجود این همه دعاهای خاص شفای بیماریها چرا آقا این دعای صحیفه سجادیه را توصیه کردند که أصلا ورودش درخصوص بیماری نیست⁉️ و اینکه این دعا برای است که از شرّ او میترسیم❓و عواقب مترتب بر آن از نزول بلاها مانند و و و ❓ 🔰قربونش برم آقا رو که مثل امام سجاد مجبوره قریبانه باتقیه حرفهاشو بزنه و باکنایه کنه به تعبیر مفاتیح الجنان توجه کنید : دهم: كفعمي در كتاب <مصباح> دعايي نقل كرده و فرموده است: سيّد ابن طاووس اين دعا را براي ايمن شدن از ستم سلطان و نزول بلا و چيرگي دشمنان و ترس و تنگدستي و دل تنگي ذكر كرده ، و آن از دعاهاي صحيفه سجّاديه است ، پس هرگاه از زيان آنچه ذكر شد در هراس بودي آن را بخوان.....
داستان مصطفی.mp3
10.35M
🔊 🎼 پادڪست بســیار زیـبا ✅اولین مرام لوتی ها چیه⁉️ ✅ با یک سوال استاد قوام ،، عوض شد 🎤حجت الاسـلام عالــی ✅ عاشقان اهل بیت علیه السلام
1_251328935.mp3
16.92M
دعای سمات اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر عاشقان اهل بیت علیه السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بشارتهای اربعین_6.mp3
14.18M
۶ 🔳 لبیک به صدای "هل من ناصر ینصرنی" امام، و رسیدن به مقام محمود، یک شرط دارد؛ فقط یک "قلب عاشق" توانِ تحمل سختی‌های مسیرِ "مقام محمود" را دارد! درست شبیه اربعین، که مرکز گردهمایی عشّاق جهان است. 🎤 عاشقان اهل بیت علیه السلام
📚 💌 📝 📅 قسمت : در اعماق اقیانوس چند لحظه سکوت کرد ... نگاه پر معنا و محبتی که قادر به درک عمق اون نبودم ... . - خدا به قوم حضرت موسی، نعمت های فراوان داد ... دریا رو پیش چشم اونها شکافت ... از آسمان برای اونها غذا فرستاد ... و اونها بدون اینکه ذره ای زحمت کشیده باشن از تمام اون نعمت ها استفاده کردن ... زمانی که حضرت موسی، 40 روز به طور رفت ... اونها که رسما وجود خدا رو با چشم هاشون دیده بودن ... گوساله پرست شدن ... یه گوساله از طلا درست کردن و چون فقط از توش صدا در می اومد جلوش سجده کردن ... خدا باز هم اونها رو بخشید ... اما زمانی که بهشون گفت وارد این سرزمین بشید ... اونها خودشون رو کنار کشیدن و به حضرت موسی گفتن ... موسی، تو با خدات به جنگ اونها برو ... وقتی جنگ تموم شد بیا ما رو خبر کن ... می دونی چرا این طوری شد؟ ... . داستان عجیبی بود که هرگز نشنیده بودم ... سرم رو به علامت نه تکان دادم ... نمی دونم ... شاید احمق بودن ... تلخ، خندید ... اونها احمق نبودن ... انسان ها زمانی برای چیزی ارزش قائل میشن و به چشم نعمت بهش نگاه می کنن که براش زحمت کشیده باشن ... اونها هیچ زحمتی نکشیده بودن .. خدا بدون دریغ به اونها روزی داد ... خدا به جای اونها با دشمن اونها جنگید ... فرعون رو غرق کرد و اونها رو نجات داد ... حتی لازم نبود برای به دست آوردن غذاشون تلاش کنن ... اونها دیگه نعمت های خدا رو نمی دیدن ... مثل بچه یه خانواده پولدار که از فرط ثروت زیاد ... با 100 دلاری سیگار درست می کنه و آتیشش میزنه ... از دید اون، تک تک اون دلارها بی ارزشه چون از روز اول، بی حساب بهش دادن ... اما از دید یه آدم فقیر، تک تک اونها جواهره ... خدا به بشر نشان داد که ما باید برای نعمت ها سختی بکشیم ... بجنگیم و تلاش کنیم تا قدز اونها رو بدونیم ... آدمی که هر روز بدون مشکل، نفس می کشه ... هرگز به اون نفس ها و اکسیژن به چشم نعمت نگاه نمی کنه ... و هیچ وقت ارزش اونها رو نمی فهمه تا زمانی که اون نعمت رو از دست بده ... مثل اون ماهی که غرق در آبه و مفهوم دریا رو نمی فهمه ... . بعد از رفتن پدر محمد ... من ساعت ها روی اون حرف ها فکر می کردم ... شاید اولش عجیب بودن اما وقتی خوب بهشون فکر کردم دیگه عجیب نبودن ... ولی تک تکش حقیقت داشت ... .
📚 💌 📝 📅 قسمت : خدای من کم کم خدا برای من موضوعیت پیدا می کرد ... من اعتقادی به خدا نداشتم ... خدا از دید من، خدای کلیسا بود ... خدای انسان های سفید ... مرد سفیدی، که به ما می گفت ... زجر بکش تا درهای آسمان به روی تو باز بشه ... و من هر بار که این جملات رو می شنیدم ... توی دلم می گفتم ... خودت زجر بکش ... اگر راست میگی از آسمون بیا پایین و یه روز رو مثل یه بومی سیاه زندگی کن ... . زجر کشیدن برای کلیسا یه افتخار محسوب می شد ... درهای آسمان و تطهیر ... اما به جای حمایت از ما که قشر زجر کشیده بودیم ... از اشراف و ثروتمندان حمایت می کرد ... و اصلا شبیه انسان های زجر کشیده نبودن ... اینجا بود که تازه داستان من و خدا، داشت شکل می گرفت... من شروع به تحقیق کردم ... در جستجوی خدا، هر کتابی که به دستم می رسید؛ می خوندم ... عرفان ها و عقاید مختلف ... اونها رو کنار هم می گذاشتم و تمام ساعت های بی کاریم رو فکر می کردم ... قرآن، آخرین کتابی بود که خوندم ... . مجذوب تک تک اون کلمات شده بودم... اما چیزی که قلبم رو به حرکت در آورد، دیدن دو تا تصویر بود ... تصویری از حج ... انسان هایی با پارچه های سفید و یه شکل خودشون رو پوشانده بودن ... سفید و سیاه ... با پاهای برهنه دور خانه ای ساده می چرخیدند ... خانه ای که با پارچه سیاهی پوشیده شده بود ... توی اون لباس ها اصلا مشخص نمی شد کی ثروتمنده و کی فقیر ... این مصداق عملی برابری بود ... و تصویر دوم، تصویری بود که با همون پارچه های سفید ... سیاه و سفید، روی زمین ... و بی تکلف و تفاخر ... کنار هم غذا می خوردن ... . با دیدن این دو تصویر، قلبم از جا کنده شد ... ناخودآگاه با صدای بلند خندیدم ... خنده ای از سر حظ و شادی ... شاید این تصاویر برای یه انسان سفید، ساده بود ... اما برای من، نعمت محسوب می شد ... برای من که تمام زندگیم به خاطر بومی بودن، سیاه بودن و فقیر بودن ... تحقیر شده بودم ... و برای ساده ترین حقوق انسانیم زجر کشیده بودم ... . نعمت برابری ... خدایی که سفید و سیاه در برابرش، یکسان بودن ... بدون صلیب های طلا و جواهرنشان ... این خدا، قطعا خدای من بود ...
📚 💌 📝 📅 قسمت : داستان های اساطیر تحقیقاتم رو در مورد اسلام ادامه دادم ... شیعه، سنی، وهابی ... هر کدوم چندین فرقه و تفکر ... هر کدوم ادعای حقانیت داشت ... بعضی ها عقاید مشترک زیادی داشتن اما همدیگه رو کافر می دونستن ... بعضی از عقاید هم زمین تا آسمان با هم فاصله داشت ... به شدت گیج شده بودم ... نمی تونستم بفهمم چی درسته و باید کدوم رو بپذیرم ... کم کم شک و تردید هم داشت به ذهنم اضافه می شد ... اگر اسلام حقانیت داره پس چرا اینقدر فرقه فرقه است؟ ... از طرفی هجمه تفکرات منفی نسبت به اسلام هم در فضای مجازی روز به روز بیشتر می شد ... . خسته شدم ... چراغ رو خاموش کردم و روی تخت ولو شدم ... - شاید اصلا چیزی به اسم خدا وجود نداره ... شاید دارم الکی دنبال یه توهم و فکر واهی حرکت می کنم ... مگه میشه برای پرستش یه خدا، این همه تفکر و عقیده وجود داشته باشه؟ ... شاید تمام اینها ریشه در داستان های اساطیری گذشته داره ... خدایا! اصلا وجود داری؟ ... . بدون اینکه حواسم باشه ... کاملا ناخودآگاه ... ساعت ها توی تخت داشتم با خدایی حرف می زدم که ... فکر می کردم اصلا وجود نداره ... اما حقیقت این بود ... بعد از خوندن قرآن ... باور وجود خدا در من شکل گرفته بود ... همه چیز رو رها کردم و برگشتم سر زندگی خودم ... به خودم گفتم ... کوین بهتره تمام انرژیت رو بگذاری روی زنده موندن ... داری وقتت رو سر هیچی تلف می کنی ... اونهایی که دنبال دین و خدا راه میوفتن ... آدم های ضعیفی هستن که لازم دارن به چیزی اعتقاد داشته باشن ... تا توی وقت سختی، بدبختی هاشون رو گردن یکی دیگه بندازن ... و به جای تلاش، منتظر بشن یکی از راه برسه و مشکلات شون رو حل کنه ... فراموشش کن ... و فراموش کردم ... همه چیز رو ... و برگشتم سر زندگی عادیم ... نبرد با دنیای سفید برای بقا ... از یه طرف به مبارزه ام برای دفاع از انسان های مظلوم ادامه می دادم ... از طرف دیگه سعی می کردم بچه های بومی رو تشویق کنم ... گاهی ساعت ها و روزها از زمانم رو وقف می کردم ... بین بچه ها می رفتم و سعی می کردم انگیزه ای برای نجات از بردگی و بدبختی در بین اونها ایجاد کنم ... اونها باید ترس رو کنار می گذاشتن و برای رسیدن به حق شون مبارزه می کردن ... مبارزه تنها راه برای ساختن آینده و نجات از بدبختی بود ... با ما همراه باشید