هدایت شده از اطلاع رسانی خانواده ادبستان دخترانه سما
24.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روز اولی که در مورد کسب و کار با بچهها صحبت کردم، واکنشهای آنها متفاوت بود، بعضی خوشحال و هیجان زده بودند، بعضی با حالت «این دیگه چه درسیه» نگاهم میکردند، بعضی این موضوع برایشان کسل کننده بود و بعضی چشمانشان به حالت «آهان فهمیدم چه ایده ای بدم» تغییر حالت پیدا کرده بود.
اما هر چه پیش تر میرفتیم اکثر بچه ها نسبت به موضوع جدیتر نگاه میکردند. هدف نهایی برای منِ معلم، زیست کردن عملیاتی، از فکر و ایده تا تولید بود. ما از اول متمرکز بر بازارچه نبودیم. متمرکز بر فرآیند بودیم و دیدنی ترین بخش این پروژه، لحظاتی بود که بچهها با شوق، در کلاس ارائه میدادند، آنها در واقعی ترین حالت ممکن، ایده پردازی میکردند و از توانمندیهای هنری، محاسباتی، دستورزی و... در جهت این فرآیند استفاده میکردند و طبیعتا لذت هم میبردند، جالب ترین بخش ماجرا زمان هایی بود که حین ارائه ها یا بعد از آن، بچهها به یکدیگر سفارش کالا میدادند و در جهت پرورش ایدهی یکدیگر کمک میکردند. حتی زمان هایی که به دوستانشان هشدار میدادند که قیمت گذاری تو خیلی پایین یا خیلی بالاست ...
چهارشنبهی هفتهی گذشته تنها خلاصه و تصویر نهایی از تمام این مدت بود.
آنچه از بچهها دیدم با تصویر روز اول متفاوت بود. تصویر روز آخر هیجانِ توام با نشاط حاصل از یک موفقیت اصیل بود.
به امید رضایت ربّ ...
#بوم_کسب_و_کار
#کارآفرینان_کوچک
#کلاس_تفکر
#روایت_معلم