eitaa logo
ادبیات جهاد و مقاومت استان همدان
256 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
265 ویدیو
36 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بخشی از کتاب زندگینامه دانشجوی پزشکی شهید داریوش(رضا) ساکی: کیانی با صحبت‌های مطهری فهمیده بود که جمعی از گروهان، و و هستند اما نمی‌دانست آن دو کدامشان هستند، برای همین اول از داریوش پرسید شما چکاره اید؟ گفت: من دانشجو هستم. پرسید: دانشجوی چی؟ گفت: پزشکی. کیانی ساکت شد و لب‌هایش را به هم فشرد و خیره به او ماند. داریوش سرش را پایین انداخت. جامه بزرگ گفت: آقای ساکی بچه هستند و . آقای خدری هم می‌خوانند...کیانی آه سردی کشید و سرش را پایین انداخت، لبخند تلخی زد، معلوم بود می‌خواهد چیزی بگوید ولی نتوانست. دستش را آرام روی شانه لرزان داریوش گذاشت و با دستش صورت گِلی او را پاک کرد. داریوش اشک‌هایش روی گلهای صورتش که خشکیده بود راهی نمناک باز کرد و به پایین غلتیدند. باورش نشده بود که فرمانده لشکر بعد از شیطنتی که با خدری کردند، او را اینگونه با عاطفه بنوازد. @shop_sarir https://eitaa.com/adabiyat_paydari_hamadan