eitaa logo
قطب ادبیات و علوم انسانی
2.4هزار دنبال‌کننده
589 عکس
502 ویدیو
324 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✅نقد ادبی ❇️با طعم گُزین گفته ها(شماره ۱۹ ) ✔️نقد ضرب المثل : 《 آرزو بر جوانان عیب نیست》     مفهوم کلی این ضرب المثل عبارت است از : جوان هزار آرزو دارد و آرزو کردن برای فرد جوان هیچ ایرادی ندارد.    در لحن و بیان این ضرب المثل نوعی نیش و کنایه و تمسخر نهفته است. آرزو برای هیچ فردی عیب نیست. آرزوهای بشر حد و اندازه و پایانی ندارد.    هر جوانی می تواند آرزوهای رنگین داشته باشد. -البته طبیعی هم است.- صرف آرزو کردن خوب نیست، آرزو زمانی ارزش پیدا می کند که برای آن تلاش کنیم. در کتاب ها و بیانات تعلیمی و دینی از آرزوهای بزرگ و طولانی انسان را منع می کنند. به نظر هر انسانی که آرزویی در دل دارد و با خود بیان می کند. نوعی الهام است که به قلب او وارد شده است و می تواند در سایه تلاش و کوشش به آن برسد.    این که برای جوانان آرزو را گاهی ایراد می دانند و به لحن تمسخر آمیز و نرسیدن این مَثَل را بیان می کنند، به نظر آن آرزوهایی است که انسان یک شبه می خواهد به آن برسد. آری، این دور از ذهن و منطق است.    به قول مولوی : 《آرزو می خواه لیک اندازه خواه برنتابد کوه را یک برگ کاه》 به دنبال هر آرزو باید تلاش و رسیدن به آن را نیز در هدف و برنامه مان داشته باشیم. اگر اینچنین شود، هیچ آرزویی بر هیچ انسانی عیب نخواهد بود.     ⬅️ادامه دارد... 📝علی دانشور_آذربایجان شرقی پژوهش سرای شهید اکبر پور سرابی ناحیه ۴ تبریز ✴️قطب معین استانی ادبیات و علوم انسانی استان آذربایجان شرقی  ╭━━━━⊰📚⊱━━━━╮             کانال رسمی قطب کشوری ادبیات و علوم انسانی @ensani_src     ╰═══❁💠❁═══╯     ╭━━━━⊰🇮🇷⊱━━━━╮             کانال رسمی پژوهش سراهای دانش آموزی کشور @pajouheshsara      ╰═══❁💠❁═══╯
✅نقد ادبی و اتیمولوژی ❇️با طعم گُزین گفته ها(شماره ۲۰ ) ✔️نقد ضرب المثل : 《 خالی بندی》      مفهوم کلی این ضرب المثل عبارت است از : کسی که حرف ها و سخنان قلمبه می زند. لاف زدن و دروغ گویی نیز در مفهوم این اصطلاح وجود دارد.    پیشینه این اصطلاح به زمان و دوران سلطنت رضا شاه پهلوی بر می گردد. قبل از این دوره این اصطلاح در نوشته ها مرسوم و معمول نبوده است.     در زمان رضاشاه به دلیل کمبود اسلحه، بعضی از پاسبانهایی که گشت می دادند فقط غلاف خالی اسلحه یعنی همان جلدی که اسلحه در آن قرار می گیرد را روی کمرشان می بستند و در واقع اسلحه ای در کار نبود. دزدها و شبگردها وقتی متوجّه این مسأله شدند برای اینکه همدیگر را مطّلع کنند به هم می گفتند که طرف یا فلانی "خالی بسته" و در واقع اینگونه مشخّص می شد که فلان پاسبان اسلحه ندارد و غلاف خالی اسلحه را دور کمرش بسته است. صرفاً جنبه تشریفاتی دارد و برای ترساندن ما بلوف می زند که اسلحه دارد و روی همین اصل بود که واژه 《خالی بندی 》رواج پیدا کرد. ⬅️ادامه دارد... 📝علی دانشور_آذربایجان شرقی 💢پژوهش سرای شهید اکبر پور سرابی ناحیه ۴ تبریز ✴️قطب معین استانی ادبیات و علوم انسانی استان آذربایجان شرقی  ╭━━━━⊰📚⊱━━━━╮             کانال رسمی قطب کشوری ادبیات و علوم انسانی @ensani_src     ╰═══❁💠❁═══╯     ╭━━━━⊰🇮🇷⊱━━━━╮             کانال رسمی پژوهش سراهای دانش آموزی کشور @pajouheshsara      ╰═══❁💠❁═══╯
✅نقد ادبی و اتیمولوژی ❇️با طعم گُزین گفته ها(شماره ۲۱ ) ✔️نقد ضرب المثل : 《 آب زیر کاه》     مفهوم کلی این ضرب المثل عبارت است از : کسی که در ظاهر لباس دوستی دارد امّا در باطن نقشه شومی دارد. به حیله و مکر روی آورده است. در جنگ ها و رویارویی های گذشته، یکی از فنون پیروزی استفاده از تدبیر و چاره اندیشی بود. گاهی این چاره اندیشی با حیله و نیرنگ همراه بود. برخی از قبایل به علّت ضعف و ناتوانی به مکر و حیله متوسّل می شدند. یکی از آن ترفندها عبارت از این بود که در مسیر حرکت دشمن که از میان مزارع و کشتزارها بود باتلاق هایی پر از آب حفر می کردند و روی آن را  به طور طبیعی با کاه و علف می پوشاندند تا دشمن هنگام عبور از این مناطق درآن ها افتاده و گیر کند. بدین ترتیب پیشتازان سپاه دشمن و سوارکاران آن ها در این باتلاق های سرپوشیده فرو می رفتند و با کُند شدن پیشروی آنان این فرصت برای مدافعان آن منطقه فراهم می آمد تا سپاه خود را آماده و تجهیز نمایند. به این ترفند آب زیر کاه می گفتند که بعدها به صورت مجازی برای آدم های کلک باز استفاده‌ شد. ⬅️ادامه دارد... 📝علی دانشور_آذربایجان شرقی 💢پژوهش سرای شهید اکبر پور سرابی ناحیه ۴ تبریز ✴️قطب معین استانی ادبیات و علوم انسانی استان آذربایجان شرقی  ╭━━━━⊰📚⊱━━━━╮             کانال رسمی قطب کشوری ادبیات و علوم انسانی @ensani_src     ╰═══❁💠❁═══╯   ╭━━━━⊰🇮🇷⊱━━━━╮             کانال رسمی پژوهش سراهای دانش آموزی کشور @pajouheshsara      ╰═══❁💠❁═══╯
✅نقد ادبی و اتیمولوژی ❇️با طعم گُزین گفته ها(شماره ۲۲ ) نقد ضرب المثل : 《 ۱۲۰ سال زنده باشی》      مفهوم کلی این ضرب المثل عبارت است از : عمر زیاد و طولانی.     در ایران باستان هر یک از سی روز ماه نامی داشته‌اند؛ از قبیل اورمزد، امشاسبند و ...    در ایران رسم اینگونه بوده است که هرگاه نام روز و ماه یکی می‌شد، جشن می‌گرفتند. این جشن‌ها را امردادگان (روز هفتم امرداد)، تیرگان (روز سیزدهم تیر)، مهرگان (روز شانزدهم مهر)، سپندارمذگان (روز پنجم اسفند) و مانند این‌ها می‌نامیدند.    در ایران کهن همه‌ی ماه‌ها را سی‌روزه می‌گرفتند (پس، برای نمونه روز سیزدهم تیر باستانی، دهم تیر کنونی و پنجم اسفند باستانی، بیست و نهم بهمن کنونی می‌شود)؛ سپس در پایان سال ۵ روز را به نام پنجه‌ی دزدیده می‌خواندند که در آن به شادی و آماده شدن برای نوروز می‌پرداختند. می‌دانیم که سال خورشیدی ۳۶۵ روز و ۶ ساعت و اندی است. امروزه برای در شمار آوردن این ۶ ساعت، در هر ۴ سال یک سال را ۳۶۶ روزه (کبیسه) می‌گیریم.     تا زمان ساسانیان این روش بر اساس این بود که هر ۱۲۰ سال یک سال را ۱۳ ماهه بگیرند. این یک ماه را مردمان دست از کار می‌کشیدند و به کامرانی و سرخوشی می‌گذراندند. اگر امروز هم ایرانیان برای کسان و دوستان خود زندگی ۱۲۰ ساله آرزو می‌کنند و یا اگر کسی سخن از مرگ خود بگوید، شنونده بی‌درنگ می‌گوید «بعد از ۱۲۰ سال»، ریشه در همین نکته دارد؛ یعنی امیدوارم «۱۲۰ سال زنده باشی تا آن یک سال ۱۳ ماهه و آن ماه ویژه را ببینی»!     این ۱۲۰ سال و درک یک ماه اضافه آن برای هر کسی قسمت نمی شد. آرزوی هر کس هم دیدن آن یک ماه جشن بود. بر همین اساس اصطلاحی به کار می بردند که ان شاءالله ۱۲۰ ساله بشوی. ۱۲۰ سال عمر کنی. تا حداقل یکبار آن دوره را مشاهده کنی.    ما هم آرزو می کنیم که ۱۲۰ سال عمر پر خیر و برکت داشته باشید‌ ان شاءالله ⬅️ادامه دارد... 📝علی دانشور _آذربايجان شرقي 💢پژوهش سرای شهید اکبر پور سرابی ناحیه ۴ تبریز ╭━━━━⊰📚⊱━━━━╮                      کانال رسمی   قطب کشوری ادبیات و علوم انسانی                     @ensani_src                 ╰═══❁💠❁═══╯              ╭━━━━⊰🇮🇷⊱━━━━╮                      کانال رسمی   پژوهش سراهای دانش آموزی کشور                   @pajouheshsara                  ╰═══❁💠❁═══╯
✅نقد ادبی و اتیمولوژی ❇️با طعم گُزین گفته ها(شماره ۲۴ ) نقد ضرب المثل : 《 از کوره دررفتن 》      مفهوم کلی این ضرب المثل عبارت است از : عصبانی شدن و خشمگینانه صحبت کردن.  در گذشته در کوره های  آهنگری برای ذوب آهن را حرارت را از طریق زغال ، هیزم و ... آنقدر بالا می بردند که به راحتی ذوب شود.  از آن آهن مذاب برای ساختن ابزار و وسایل زندگی، کشاورزی ، نعل اسب و ... استفاده می‌کردند. طبیعی است که از آن ابتدا آهن سرد را در کوره با حرارت بالا نمی‌اندازند. بلکه درجه حرارت کوره آهنگری را به آرامی بالا می‌برند تا آهن هم به تدریج گداخته شود. علت هم این است که آهن این خاصیت را دارد که اگر در معرض گرما و حرارت بالا قرار بگیرد، سخت گداخته می‌شود و با صدای مهیبی منفجر می‌شود و از «کوره در می‌رود» به این معنا که از کوره به بیرون پرتاب می‌شوند.    از همین روست که برای افرادی که عصبی‌مزاج هستند و در برابر برخی اتفاقات چنان خشمگین می‌شود که از حد تعادل خارج می‌شوند و شاید دست به اعمال غیرمنتظره هم بزنند. اصطلاح از کوره دررفتن را به کار می برند.       ⬅️ادامه دارد... 📝علی دانشور_آذربایجان شرقی 💢پژوهش سرای شهید اکبر پور سرابی ناحیه ۴ تبریز ، ✴️قطب معین استانی ادبیات و علوم انسانی استان آذربایجان شرقی  ╭━━━━⊰📚⊱━━━━╮             کانال رسمی قطب کشوری ادبیات و علوم انسانی @ensani_src     ╰═══❁💠❁═══╯     ╭━━━━⊰🇮🇷⊱━━━━╮             کانال رسمی پژوهش سراهای دانش آموزی کشور @pajouheshsara      ╰═══❁💠❁═══╯
✅نقد ادبی و اتیمولوژی ❇️با طعم گُزین گفته ها(شماره ۲۶ ) نقد ضرب المثل : 《 کلاهش پس معرکه است》      مفهوم کلی این ضرب المثل عبارت است از : شکست کسی یا هنگامی شخصی در کاری شرکت کند و با وجود تلاش و فعالیت وضعش طوری باشد که احتمال موفقیت کم باشد. در گذشته پهلوانان،درویشان ،مارگیرها و شعبده بازان در سر چهارراهها و معابرعمومی معرکه می گرفتند و هنر خود را به تماشاچیان نشان می دادند. به طوری که پهلوانان در وسط چهارراه و معبر عمومی سفره ای پهن می کرد، اطراف این سفره تا مسافت و عمق یک الی دو متر کاملاً باز بود و جزء حریم درویش معرکه گیر محسوب می شد که هنگام انجام برنامه در آن تردد و رفت وآمد می کرده است . خارج از این محوطه تماشاچیان مجاز بودند دایره وار بایستند و هنرنمایی های معرکه گیر را تماشا کنند . چنانچه بر تعداد تماشاچیان افزوده می شد درویش معرکه گیر دوایر صفوف اول ودوم و سوم را تکلیف می کرد بنشینند تا بقیه تماشاچیان که دیرتر رسیده و در عقب جمعیت ایستاده بودند بتوانند بساط معرکه گیری را ببینند و از نقالیها و عملیات و شیرینکاری های معرکه گیراستفاده کنند . گاهی اتفاق می افتاد یکی از تماشاچیان که در صف جلو نشسته بود با اطرافیان اختلاف پیدا می کرد و یا رفتاری از او سرمی زد که موجب حواس پرتی معرکه گر و اختلال نظم می شد . در این موقع یکی ازتماشاچیان به منظور دفع شر، کلاه آن شخص مخل ومزاحم را که در صف اول نشسته بود بر می داشت و به خارج ازدایره یعنی پس معرکه پرتاب می کرد . شخص مزاحم که کلاهش پس معرکه افتاده بود برای به دست آوردن کلاهش بناچار از معرکه خارج می شد و سایرین جایش را می گرفتند و دیگر نمی توانست به صف اول بازگردد. از این رو کسی که الآن موقعیتی را از دست می دهد از این مَثَل استفاده می کنند‌. ⬅️ادامه دارد... 📝علی دانشور_آذربایجان شرقی 💢پژوهش سرای شهید اکبر پور سرابی ناحیه ۴ تبریز ✴️ قطب معین استانی ادبیات و علوم انسانی استان آذربایجان شرقی  ╭━━━━⊰📚⊱━━━━╮                      کانال رسمی   قطب کشوری ادبیات و علوم انسانی                     @ensani_src                 ╰═══❁💠❁═══╯              ╭━━━━⊰🇮🇷⊱━━━━╮                      کانال رسمی   پژوهش سراهای دانش آموزی کشور                   @pajouheshsara                  ╰═══❁💠❁═══╯
✅نقد ادبی و اتیمولوژی ❇️با طعم گُزین گفته ها(شماره ۲۷ ) نقد ضرب المثل : 《 کاسه ای زیر نیم کاسه است》      مفهوم کلی این ضرب المثل عبارت است از :  هنگامی که احساس شود نیرنگ و فریب در کار است،از این ضرب المثل استفاده می شود. درگذشته به دلیل نبودن یخچال ، مردم مواد غذایی فاسد شدنی را در کاسه می ریختند و کاسه ها را دور از دسترس ساکنان خانه و به ویژه کودکان در سردابه ها و زیرزمین ها، می گذاشتند و کاسه های بزرگ را وارونه بر روی آنها قرار می دادند تا از گرد و غبار و حشرات و حیوانات موذی محفوظ بمانند.با این روش گرمای محتویات آن تا مدتی به همان درجه و میزان اولیه باقی می ماند. از این رو در گذشته اگر کسی می دید که کاسه ی بزرگی در آشپزخانه وارونه قرار گرفته است به قیاس کاسه های موجود در زیر زمین، گمان می کرد که در زیر آن نیز باید نیم کاسه ای وجود داشته باشد که به این شکل گذاشته شده است، ولی چون این کار در آشپزخانه معمول نبود و نیست، در این مورد مطمئن نبود و لذا این کار را حقه و فریبی می پنداشت و در صدد یافتن علت آن بر می آمد. بدین ترتیب رفته رفته عبارت "زیر کاسه نیم کاسه ای است" به معنای وجود نیرنگ و فریب در کار، درمیان مردم به صورت ضرب المثل در آمده و در موارد وجود شبهه ای در کار مورد استفاده قرار گرفت. ⬅️ادامه دارد... 📝علی دانشور_آذربایجان شرقی 💢پژوهش سرای شهید اکبر پور سرابی ناحیه ۴ تبریز ✴️ قطب معین استانی ادبیات و علوم انسانی استان آذربایجان شرقی  ╭━━━━⊰📚⊱━━━━╮             کانال رسمی قطب کشوری ادبیات و علوم انسانی @ensani_src     ╰═══❁💠❁═══╯     ╭━━━━⊰🇮🇷⊱━━━━╮             کانال رسمی پژوهش سراهای دانش آموزی کشور @pajouheshsara      ╰═══❁💠❁═══╯
✅نقد ادبی و اتیمولوژی ❇️با طعم گُزین گفته ها(شماره ۲۸ ) نقد ضرب المثل : 《 از میان این همه پیامبر، چرا جرجیس را انتخاب نمودی》      مفهوم کلی این ضرب المثل عبارت است از : هنگامی که مخاطب در انتخاب مطلوبش بی سلیقگی نشان دهد و آنچه را که کم فایده و بی مایه تر باشد بر سر اشیا مرجح شمارد.  گویند روباهی خروسی را از روستایی بربود و شتابان به سوی لانۀ خود می رفت. خروس در دهان روباه با حال تضرع گفت:"صد اشرفی می دهم که مرا خلاص کنی." روباه قبول نکرد و بر سرعت خود افزود. خروس گفت:"حال که از خوردن من چشم نمی پوشی خواهشی دارم که متوقع هستم آن را برآورده کنی." روباه گفت:" خواهش تو چیست و چه آرزویی داری؟" خروس گرفتار که در زیر دندانهای تیز و برندۀ روباه به دشواری نفس می کشید جواب داد:"اکنون که آخرین دقایق عمرم سپری می شود آرزو دارم اقلاً نام یکی از انبیای عظام را بر زبان بیاوری تا مگر به حرمتش سختی جان کندن بر من آسان گردد." البته مقصود خروس این بود که روباه به محض آنکه دهان گشاید تا کلمه ای بگوید او از دهانش بیرون افتد و بگریزد و خود را به شاخۀ درختی دور از دسترس روباه قرار دهد. روباه که خود سرخیل مکاران بود به قصد و نیت خروس پی برده گفت: جرجیس، جرجیس و با گفتن این کلمه نه تنها دهانش اصلاً باز نشد بلکه دندانهایش بیشتر فشرده شد و استخوانهای خروس به کلی خرد گردید. خروس نیمه جان در حال نزع گفت:"لعنت بر تو، که در میان پیغمبران جرجیس را انتخاب کردی." جرجیس نام پیغمبری است از اهل فلسطین که پس از حضرت عیسی بن مریم به پیغمبری مبعوث گردیده است. در برخی از کتب نوشته اند که جرجیس تنها پیامبری است که صورتش زیبا نبود و لکه هایی در صورت داشت.       ادامه دارد... 📝علی دانشور _آذربایجان شرقی 💢پژوهش سرای شهید اکبر پور سرابی ناحیه ۴ تبریز ✴️قطب معین استانی ادبیات و علوم انسانی استان آذربایجان شرقی  ╭━━━━⊰📚⊱━━━━╮                      کانال رسمی   قطب کشوری ادبیات و علوم انسانی                     @ensani_src                 ╰═══❁💠❁═══╯              ╭━━━━⊰🇮🇷⊱━━━━╮                      کانال رسمی   پژوهش سراهای دانش آموزی کشور                   @pajouheshsara                  ╰═══❁💠❁═══╯
نقد ادبی و اتیمولوژی با طعم گُزین گفته ها(شماره ۳۱ ) نقد ضرب المثل : 《 سوراخ دعا را گم کرده است 》      مفهوم کلی این ضرب المثل عبارت است از : ‏سوراخ دعا را گم کردن،گاه پیش می آید که کسی نا بهنگام و در جای نادرست چیزی بگوید که گرچه ممکن است درست باشد، ولی کم ترین ارتباطی با موضوع مورد گفت و گو ندارد. در چنین موردی در پاسخ به او می گویند: دعا بلدی، ولی سوراخ دعا را گم کرده ای. مولانا مولوی بلخی در جلد چهارم کتاب "مثنوی معنوی" حکایت شیرین و آموزنده ای را به نظم آورده است که در آن شخصی به وقت "استنجاء" (شستن محل دفع ادرار و مدفوع) به جای خواندن دعای ویژه ی این کار یعنی " اللهم اجعلنی من التوابین و اجعلنی من المطهرین" به اشتباه دعای " اللهم ارحنی رائحه الجنه" را که ویژه ی "استنشاق" (شستن سوراخ بینی) است می خواند. پس از این کار شخصی به او گفت:« ورد را خوب بلد هستی، ولی سوراح دعا را گم کرده ای». آن یکی در وقت استنجا بگفت / که مرا با بوی جنت دار جفت گفت شخصی: «حوب ورد آورده ای» / «لیک سوراخ دعا گم کرده ای... این عبارت از آن تاریخ به صورت ضرب المثل درآمده است ادامه دارد... 📝علی دانشور_آذربایجان شرقی 💢پژوهش سرای شهید اکبر پور سرابی ناحیه ۴ تبریز ✴️قطب معین استانی ادبیات و علوم انسانی استان آذربایجان شرقی 
✅نقد ادبی و اتیمولوژی ❇️با طعم گُزین گفته ها(شماره ۳۳) نقد ضرب المثل با آب حمام دوست می گیرد  مفهوم این عبارت است از : کسانی که به طرز سهل و ساده و بدون تحمل و رنج و زحمت در مقام جلب دوست بر آیند و بیان خوش و حسن خلق را پایه و اساس تحصیل دوست و جلب محبت قرار دهند ضرب المثل بالا در مورد آنان به کار برده شده می گویند " فلانی با آب حمام دوست می گیرد." از آداب دیگر در حمام عمومی خزینه دار قدیم این بود که اگر تازه واردی کسی از آشنایان و بستگان نزدیک و بزرگتر از خود را در صحن حمام می دید فوراً به خدمتش می رفت و به منظور اظهار ادب و احترام او را مشت و مال می داد یا اینکه لیف صابون را به زور و اصرار از دستش می گرفت و پشتش را صابون می زد. سنت دیگر این بود که هر کس وارد خزینه حمام می شد به افرادی که شست و شو می کردند سلام می کرد و ضمناً در همان پلّه اوّل خزینه دو دست را زیر آب کرده کفی از آب خزینه بر می داشت و به یکایک افراد حاضر از آن آب حمام تعارف می کرد . برای تازه وارد مهم و مطرح نبود که افراد داخل خزینه از آشنایان هستند یا بیگانه به همه از آب مفت و مجانی تعارف می کرد و مخصوصاً نسبت به افراد بیگانه بیشتر اظهار علاقه و محبّت می کرد زیرا آشنا در هر حال آشناست و دوست و آشنا احتیاج به تعارف ندارند. اگر آدمی بتواند از بیگانگان با آب حمام دوست بگیرد کمال عقل و خردمندی است زیرا آب حمام آبی است بی قابلیت و تعارف آن هم تعارفی است که یکشاهی خرج بر نمی دارد . در هر صورت این رسم از قدیمترین ایّام یعنی از زمانی که حمام خزینه به جای آب چشمه و رودخانه برای نظافت و پاکیزگی مورد استفاده قرار گرفت معمول گردید و چه بسا دوستی و صمیمیتی که از این رهگذر پایه گذاری شد و چه بسا افرادی که با آب حمام دوست گرفته اند. ادامه دارد... 📝علی دانشور_آذربایجان شرقی 💢پژوهش سرای شهید اکبر پور سرابی ناحیه ۴ تبریز ✴️قطب معین استانی ادبیات و علوم انسانی استان آذربایجان شرقی  ╭━━━━⊰📚⊱━━━━╮                      کانال رسمی   قطب کشوری ادبیات و علوم انسانی                     @ensani_src                 ╰═══❁💠❁═══╯              ╭━━━━⊰🇮🇷⊱━━━━╮                      کانال رسمی   پژوهش سراهای دانش آموزی کشور                   @pajouheshsara                  ╰═══❁💠❁═══╯