#شاه_بیت ۳۷
بشکن دل بینوای ما را ای عشق
این ساز شکسته اش خوش آهنگ تر است!
#سید_حسن_حسینی(معاصر)
@adabkhane
#شاه_بیت ۳۸
نام حسین حک شده بر تار و پود من
پیراهن محرم من پرچم من است
#علی_اصغر_شیری (معاصر)
@adabkhane
کفگیر به ته دیگ خورده- #ضرب_المثل 19
🌻بسم الله الرحمن الرحیم
هست کلید درِ گنجِ حکیم 🌻
کفگیر به ته دیگ خورده
🍚برای پختن پلو به مقدار زياد از قابلمه های بزرگی به نام ديگ استفاده می كنند. و از قاشقهای بزرگی بنام كفگير برای هم زدن و كشيدن پلو استفاده می شود .
در زمانهای قديم كه مردم نذر می كردند و غذا میپختند، افراد برای گرفتن غذای نذری صف میكشيدند.
از آنجا كه جنس كفگيرها فلزی بود وقتی به ديگ میخورد صدا می داد .
♦هنگامی كه غذا در حال تمام شدن بود و پلو به انتها میرسيد اين كفگير در اثر برخورد به ديگ صدا می داد و آشپزها وقتی كه غذا تمام میشد كفگير را ته ديگ میچرخاندند و با اينكار به بقيه كسانی كه در صف بودند خبر میدادند كه غذا تمام شده است.
🍂كم كم اين كار بصورت ضرب المثل در آمد و وقتی كسی از آنها سوال میكرد كه غذا چی شد!؟ میگفتند از بدشانسی وقتی به ما رسيد كفگير به ته ديگ خورد. (يعنی غذا تمام شد.)
معنای کنایی
امروزه از اين ضرب المثل موقعی استفاده میشود كه میخواهند به فردی بگويند دير رسيده و ديگر مثل قبل توانایی يا ثروت قبلی را ندارد و قادر به كمک كردن به او نيستند. همچنین :
۱- معنای ظاهری آن یعنی غذا تمام شده ولی معنای کنایی و دور آن یعنی دست خالی و فقیر شدن.
۲- به ثروتمندانی که پولشان ته کشیده می گویند کفگیرش به ته دیگ خورده است.
۳- یعنی کسی ناتوان شده و دیگر توانایی قبلش را ندارد.
۴- این ضرب المثل به معنی تمام شدن فرصت نیز می باشد.
@adabkhane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴#جشنواره_ارادت_۱۴۰۲
🟢امیرالمومنین علیه السلام و کربلا در شعر و ادب فارسی
🟡استادحسین محمدی مبارز
🔵#پژوهش ۲
@bonyad_emamat
@adabkhane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ازسر به در کنید،غم دنیا را
@adabkhane
#شاه_بیت ۳۹
در سخن گفتن خطای جاهلان پیدا شود
تیر کج چون از کمان بیرون رود رسوا شود
صائب تبریزی (یازدهم ه. ق)
@adabkhane
خرِ ما،از کُرّگی دُم نداشت!#ضرب_المثل 20
بسم الله الرحمن الرحیم
هست کلیدِ درِ گنجِ حکیم
🐴خر ما، از کُرّ گی دُم نداشت⁉
📜 مردی، خری ديد به گِل در نشسته و صاحب خر از بيرون كشيدن آن دَرمانده
برای یاری رساندن، دست در دُم خر زده قُوَّت کرد (زور زد)
دُم خر از جای كنده آمد.
فغان از صاحب خر برخاست كه تاوان بده!!!
مرد به قصد فرار به كوچهيی دويد، بن بست يافت😬
… خود را به خانهيی درافگند.
زنی آنجا كنار حوضِ خانه چيزی میشست و بار، حمل داشت (حامله بود). از آن هياهو بترسيد،
بار بگذاشت (سِقط كرد)
خانهِ خدا (صاحب خانه) نيز با صاحب خر هم آوا شد!!!
🏃مرد گريزان بر بام خانه دويد، راهی نيافت!!!
از بام به كوچهيی فروجست كه در آن، طبيبی خانه داشت، پسر جوانی پدر بيمارش را به انتظار نوبت در سايه ديوار خوابانده بود؛ مرد بر آن پير بيمار فرود آمد!!!
چنان كه بيمار در جای بمُرد.
پدر مُرده نيز به همسر آن زن باردار و صاحب خر پيوست!!!
🏃مَرد، همچنان گريزان در سر پيچِ كوچه، با يهودیِ رهگذر، سينه به سينه شد و بر زمينش افکند
پاره چوبی در چشم يهودی رفت و كورش كرد
او نيز نالان و خونريزان به جمع شکایت کنندگان پيوست!!!
🏃مرد گريزان، به ستوه از اين همه دردسر، خود را به خانه قاضی افگند كه، دخيلم
قاضی در آن ساعت خلوت كرده بود…
😰چون قاضی راز خود را فاش ديد، چاره رسوايی را در جانبداری از متهم يافت و چون از حال و حكايت او آگاه شد، مدعيان را به درون خواند …
🤔نخست ازحال يهودی پرسيد⁉️
یهودی گفت: اين مسلمان يک چشم مرا نابينا كرده است، قصاص طلب میكنم!!!
قاضی گفت: دَيتِ (دیه) مسلمان بر يهودی نيمه بيش نيست؛ بايد آن چشم ديگرت را نيز نابينا كند‼️ تا بتوان از او يک چشم درآورد!!!
چون يهودی سود خود را در انصراف از شكايت ديد، به پنجاه دينار جريمه محكومش كرد
👨⚖قاضی، جوانِ پدر مرده را پيش خواند؛
گفت: اين مرد از بام بلند، بر پدر بيمار من افتاد، هلاكش كرده است، به طلب قصاص او آمدهام😡
… قاضی گفت: پدرت بيمار بوده است، و ارزش حيات بيمار نيمی از ارزش شخص سالم است. حكم عادلانه اين است كه پدر او را زير همان ديوار بنشانيم و تو بر او فرودآيی، چنان كه يک نيمه جانش را بستانی.
قاضی، جوانک را نيز كه صلاح در گذشت، ديده بود، به تأديه سی دينار جريمه شكايت بیمورد محكوم كرد✨
… چون نوبت به شوی آن زن رسيد كه از وحشت بار افكنده بود، گفت: قصاص شرعا هنگامی جايز است كه راه جبران مافات بسته باشد!!!
حالی میتوان آن زن را به حلال در فراش (عقد ازدواج) اين مرد كرد تا كودک از دست رفته را جبران كند‼️
✨طلاق را آماده باش، مردک فغان برآورد و با قاضی جدال میكرد كه ناگاه صاحب خر برخاست و به جانب در دويد.
قاضی فریاد زد: هی! بايست كه اكنون نوبت توست❗️
صاحب خر، همچنان كه میدوید فرياد كرد: مرا شكايتی نيست و میروم مردانی بیاورم تا شهادت دهند:
خر مرا از كُرّگی دُم نبوده است
معنای کنایی
این مَثل هنگامی بیان می شود که انسان از کیفیت قضاوت و داوری دادگاه نومید شود.
و از شکایت منصرف گردد. این ضرب المثل رفته رفته عمومیت پیدا کرد و اکنون هر گاه کسی از قصد و نیت کاری انصراف دهد از این مَثَل بهره می گیرد.
@adabkhane
ﺧﺮ ﺑﯿﺎﺭ ﻭ ﺑﺎﻗﺎﻟﯽ ﺑﺎﺭ ﮐﻦ
#ضرب_المثل 21
💞بسم الله الرحمن الرحیم
هست کلیدِ درِ گنجِ حکیم 💞
🐴ﺧﺮ ﺑﯿﺎﺭ ﻭ ﺑﺎﻗﺎﻟﯽ ﺑﺎﺭ ﮐﻦ
… ﺩﺭ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﯼ ﺩﻭﺭ،مردی باقلای زیادی خرمن کرده بود و در کنار آن خوابیده بود. فرد ديگري که کارش زورگويي و دزدي بود، بنا کرد به پر کردن ظرف خودش. دزدِ فرومایه و پست ، چیزی در برابر باقالا ﺑﻪ مرد بخت برگشته ﻧﻤﯽ ﺩﻫﺪ‼️
صاحب باقلا با او گلاویز می شود. دزد، صاحب باقلا را بر زمین می کوبد و روی سینهاش می نشیند و می گوید: “من میخواستم مقدار کمی از باقلاهای تو را ببرم. حالا که این طور شد تو را میکشم و همه را میبرم.
” صاحب باقلا که جان خود را درخطر دید گفت: پس برو🐴 ﺧﺮ ﺑﯿﺎﺭ ﻭ ﺑﺎﻗﺎلی ﺑﺎﺭ ﮐﻦ
معنای کنایی
👆ﺍﯾﻦ ﻣَﺜَﻞ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﮐﻪ می خواهی؛ ﺣﻖﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﺑﮕﯿﺮﯼ، ﺍﻣﺎ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺩﺭﺩﺳﺮﯼ بزرگتر ﻣﯽ ﺷﻮﯼ ﮐﻪ ﺍﺭﺯﺵ ﮔﺮﻓﺘﻦ خواسته ات ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﯽ گذری….
نیز اين مثل هنگامی گفته می شود که يک نفر از طرف آدم پرزور و قوی تر از خود ظلمی می بيند و چون زورش به او نمی رسد ناچار حکم او را می پذيرد.
@adabkhane
#عروض_و_قافیه ۵
بسمالله الرحمن الرحیم
هست کلید درِ گنجِ حکیم
📘کلیات۲
📕انواع وزن در زبانهای گوناگون:
۱- وزن هجایی/ عددی (Numerical)
وزن اشعار فرانسوی و ایتالیایی و اسپانیایی از اینگونه است.
در آن فقط تساوی تعداد هجاهای هر مصراع معتبر است. مانند اشعار فرانسوی و ژاپنی. شعر زیر از شاعر نوآور ایرانی ابوالقاسم لاهوتی تلاشی است برای ایجاد شعر با وزن هجایی (دههجایی):
در یک قلعهٔ خالی، نیم ویران
چندی حصاری بودند دلیران
آفتاب زمین را چون دیگ میجوشاند
بخار زمینِ آن را میپوشاند
۲- وزن تکیهیی (Accentual)
وزن اشعار انگلیسی و آلمانی چنین است.
اساس این نوع وزن تنها بر تساوی تعداد تکیهها در هر مصراع شعر قرار دارد و تعداد هجاهای مصراعها ممکن است تغییر کند. وزن تکیهای خاص زبانهایی است که در آنها هجای تکیهدار اصل است و هجاهای دیگر سریع تلفظ میشوند. مانند انگلیسی باستان و آلمانی. در بیت فارسیِ برساختهٔ زیر:
تن عیشم به غم نحیف گشت
گل بختم به خار نهفته گشت
وزن تکیهای وجود دارد اما فارسیزبانان وزن کمّیِ آن را در نمییابند. (این بیت وزن عروضی ندارد)
۳- وزن کمّی (Quantitative)
وزن شعر فارسی و عربی و سنسکریت و یونانی باستان و لاتین از دست است. در فارسی به آن وزن عروضی گفته میشود. اساس آن مبتنی بر نظم هجاهای بلند و کوتاه در مصراعهای یک شعر است. این نوع وزن، خاص زبانهایی است که در آنها مصوّتها به کوتاه و بلند و در نتیجه هجاها به کوتاه و بلند و احیاناً کشیده تقسیم میشوند.
۴- وزن آهنگی / نواختی (tonic)
خاص زبانهایی است که در آنها زیروبمی در کلمات تکهجایی باعث تغییر معنی میشود. مثل ویتنامی و چینی. شعر در این زبانها از کنارِ هم قرار دادن هدفمندِ هجاها با زیر و بمیهای به خصوص برای آفریدنِ آهنگِ به خصوص به وجود میآید.
5– وزن ضربی-هجایی:
در آن هم تعداد تکیهها حساب میشوند هم تعداد هجاها. مانند شعر انگلیسی نوین
📗عروض و قافیه پرفسور شمیسا – آموزش عروض و قافیه دکتر روح الله هادی – فرهنگ توصیفی اصطلاحات عروض استاد حسین مدرسی –تحقیق : ایلیا – علیاری ( دکتر حسین محمدی مبارز – دکتر علیرضا علیاری)
@adabkhane
#عروض_و_قافیه ۶
بسمالله الرحمن الرحیم
هست کلید درِ گنجِ حکیم
📗مبانی وزن شعر فارسی ۱:
📕چنانکه گفتیم وزن شعر فارسی مبتنی بر توالیهای خاصی از هجاهای کوتاه و بلند در یک مصراع و تکرار عین آن توالی در مصراعهای دیگر است. بنابراین وزن شعر فارسی مجموعهیی از هجاهای کوتاه و بلند است که با نظم مشخصی پیدرپی قرار گرفته باشد. هر نظم خاص، وزن خاصی را به ذهن متبادر می کند.
📙پس: «شعر فارسی به طور کلی مبتنی بر کمیت (کوتاه و بلندی) هجاهاست.»
📕مصوِّتها و صامتهای زبان فارسی:
در فارسی ۶ مصوِّت داریم:
سه مصوِّت کوتاه:
ـ –َ– –ِ– –ُ–
سه مصوِّت بلند:
آ ایـ او
بقیهی اصوات را صامت گویند.
📘آشنایی با عروض و قافیه عروض و قافیه پرفسور شمیسا – آموزش عروض و قافیه دکتر روح الله هادی – فرهنگ توصیفی اصطلاحات عروض استاد حسین مدرسی – تحقیق : ایلیا – علیاری ( دکتر حسین محمدی مبارز – دکتر علیرضا علیاری)
@adabkhane
#شاه_بیت ۴۰
ترک افیون را علاجی بهتر از تقلیل نیست
اندک اندک ز آشنایان جهان بیگانه شو
#صائب_تبریزی
@adabkhane
اینستاگرام | ایتا