eitaa logo
ادبخانه
1.5هزار دنبال‌کننده
410 عکس
101 ویدیو
37 فایل
🌍ادبخانه موسسه فرهنگی هنری ایلیا ترنج 🔶ادبخانه، دانشخانه مجازی ادبیات و آیین است. در این سرای دانش، بُن مایه های شعر وادبیات ، پژوهش های ادبی، آیینی و....را می توان یافت. 🔷آیدی مدیر (صادق خیری): @Sadeghkheyri
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣️چقدر نام تو زیباست اباعبدالله(ع)❣️ 🖤اربعین حسینی تسلیت باد🖤 @adabkhane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۴۹ هیچ اگر سایه پذیرد منم آن سایهٔ هیچ که مرا نام نه در دفتر اشیا شنوند خاقانی (ق. ششم هجری) @adabkhane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Hesamoddin Seraj - Mehmane Man Sho (320).mp3
6.64M
☕مهمان من شو ساعتی... 🎙️حسام الدین سراج ۱۳ @adabkhane
...۵ كسى كه يقين دارد از دوستان جدا مى شود و در خاك جاى مى گيرد و با حساب رو به رو مى شود و آنچه از خود بر جاى مى گذارد به كارش نمى آيد و به آنچه پيش مى فرستد نيازمند است، سزاوار است كه آرزو را كوتاه كند و در كار و عمل بكوشد امام علی عليه السلام بحارالأنوار ج73 ص 167 @adabkhane
Hesamoddin Seraj - Morghe Baghe Malakout.mp3
14.8M
۱۵ روزها فکر من این است و همه شب سخنم که چرا غافل از احوال دل خویشتنم 🎙️ @adabkhane
۵۰ ز مشرق تا به مغرب، گر امامست امیرالمؤمنین حیدر تمامست -(قرن ۶-٧ق) @adabkhane
دود چراغ خورده_ ۲۸ 🌿بسم الله الرحمن الرحیم هست کلید درِ گنجِ حکیم 🌿 ♦️ ♦️ ✳️افراد فقیر هنگام درس خواندن برای آن که روغن چراغشان در طول شب تمام نشود و چراغ خاموش نشود، فیتیله‌اش را پس از روشن کردن پایین نمی کشیدند تا حرارت فیتیله،روغن یا نفت مخزن را زیاد بالا نکشد و مصرف نکند و با آن نور ضعیف،شب را به صبح می رسانیدند. ✴️چون روغن یا نفت به قدر کافی از مخزن به فیتیله نمی رسید، به همین دلیل ؛ دود بالا می زد و فضای اتاق را آلوده می کرد و فرد دودچراغ می خورد،ولی همچنان به مطالعه ادامه میداد.این فرد زمانی که از لحاظ علمی به مقام و مرتبه ی بلندی می رسید، می گفتند: ♦️ که دود چراغ خورده است♦️ @adabkhane
۵۱ هزار گمشده را در نماز می یابی چرا به فکر خود ای بی خبر نمی افتی؟ (یازدهم ه.ق) @adabkhane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۵۲ چون جامه‌ها به وقت مصیبت سیه کنند من موی از مصیبت پیری کنم سیاه (قرن ٣-۴ ه. ق) @adabkhane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴رنگ در شاهنامه 🔵 و هفت پیکر نظامی
رنگ-در-هفت-پیکر.pdf
305.1K
۵ 📜 مقاله کارکرد رنگ در شاهنامه: دکتر کاووس حسن لی – لیلا احمدیان @adabkhane
رنگ-در-شاهنامه.pdf
310.9K
۶ مقاله رنگ در هفت پیکر نظامی: دکتر زرین تاج واردی – آزاده مختارنامه @adabkhane
۲۶ به خاک پای کریم اهلبیت(ع) ردیف شد غزلم باز با ردیف حسن میان اهل کرم نیست همردیف حسن نهان نموده خدا نور خویش در قرآن گذاشت در دل هر آیه‌ی شریفه حسن حدیث مهر و وفا می‌شود هزار کتاب که با طلا شده حک روی هر صحیفه حسن خدا جمال خودش را در او تجلی داد هنر گذاشته در خلقت ظریف حسن جمل نشانه خوبیست بر شجاعت او که زخم زد به تن مکتب سقیفه حسن به صلح داد رضایت،صلاح کار این بود وگرنه بوده به میدان کسی حریف حسن؟! آهای زائر ارباب یاد ما هم باش عمود یکصد و هجده؛ دم مضیف حسن @adabkhane
Hosein Taheri - Emam Hasan.mp3
4.6M
۱۲ قربون کبوتـرای حـرمت امام حسن...! 🎙️ @adabkhane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱ شعر امام حسن(ع) كه چشم وصال را بينا كرد میرزا محمّد شفیع شیرازی متخلص به «وصال شیرازی» متوفّی سال 1262 هـ. ق در شیراز از بزرگان شعرا و ادبا و عرفای عصر فتحعلی شاه قاجار بود. علاوه بر مراتب علمی، به تمام خطوط هفت گانه مهارتی به سزا داشته و کتابهای فراوانی نیز با خطوط مختلف نگاشته است. از جمله، اینکه 67 قرآن به خط زیبای خود نوشته است. بر اثر نوشتن زیاد چشمش آب می آورد و به پزشک مراجعه می کند، دکتر می گوید: من چشمت را درمان می کنم، به شرطی که دیگر با او نخوانی و خط ننویسی. پس از معالجه و بهبودی چشم، دوباره شروع به خواندن و نوشتن می کند تا این که به کلّی نابینا می شود. سرانجام با حالت اضطرار متوسل به حضرت محمّد(ص) و آل او (صلوات‌الله علیهم) می شود. شبی در عالم رؤیا پیغمبر اکرم (ص) را در خواب می بیند، حضرت به او می فرماید: چرا در مصائب حسین (و حسن) مرثیه نمی گویی تا خدای متعال چشمانت را شفاء دهد. در همان حال حضرت فاطمه زهرا (س) حاضر گردیده می فرماید: وصال! اگر شعر مصیبت گفتی اوّل از حسنم شروع کن؛ زیرا او خیلی مظلوم است. صبح آن روز وصال شروع کرد در خانه قدم زدن و دست به دیوار گرفتن و این شعر را سرودن: از تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد آن طشت راز خون جگر باغ لاله کرد نیمه دوّم شعر را که گفت، ناگهان چشمانش روشن و بینا شد. آن گاه اضافه کرد: خونی که خورد در همه عمر، از گلو بریخت دل را تهی زخون دل چند ساله کرد نبود عجب که خون جگر گر شدش بجام عمریش روزگار همین در پیاله کرد نتوان نوشت قصه درد و مصیبتش ور می توان ز غصه هزاران رساله کرد زینب درید معجر و آه از جگر کشید کلثوم زد به سینه و از درد ناله کرد هر خواهری که بود روان کرد سیل خون هر دختری که بود پریشان کُلاله کرد یا رب به اهل بیت ندانم چه سان گذشت آن روز شد عیان که رسول از جهان گذشت @adabkhane
002 Alam Matam Sara.mp3
2.24M
۱۳ عالم ماتم‌ سرا،زهرا صاحب عزا 🎙️ @adabkhane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا