#شعر ۲۷
← شعر شهادت امام رضا (ع)→
کار تو همه مهر و وفا بود، رضا جان
پاداش تو، کی زهر جفا بود، رضا جان
آن لحظه که پرپر زدی و آه کشیدی
معصومه مظلومه، کجا بود رضا جان؟
بر دیدنت آمد چو جوادت ز مدینه
سوز جگرش، یا ابتا بود رضاجان
تنها نه جگر، شمعصفت شد بدنت آب
کی قتل تو این گونه روا بود، رضاجان
تو ناله زدی، در وسط حجره و زهرا
بالای سرت نوحهسرا بود رضاجان
یک چشم تو در راه، به دیدار جوادت
چشم دگرت کرب و بلا بود، رضاجان
جان دادی و راحت شدی از زخم زبانها
این زهر، برای تو شفا بود رضاجان
از آتش این زهر، تن و جان تو میسوخت
اما به لبت، ذکر خدا بود رضاجان
روزی که نبودیم در این عالم خاکی
در سینه ما، سوز شما بود رضاجان
از خویش مران «میثم» افتاده ز پا را
عمری در این خانه گدا بود رضا جان
#استاد_غلامرضا_سازگار
@adabkhane