eitaa logo
ادبخانه
1.5هزار دنبال‌کننده
410 عکس
100 ویدیو
37 فایل
🌍ادبخانه موسسه فرهنگی هنری ایلیا ترنج 🔶ادبخانه، دانشخانه مجازی ادبیات و آیین است. در این سرای دانش، بُن مایه های شعر وادبیات ، پژوهش های ادبی، آیینی و....را می توان یافت. 🔷آیدی مدیر (صادق خیری): @Sadeghkheyri
مشاهده در ایتا
دانلود
١ 🥀چهارده بیت حسینی 🥀 قبول خاطر خون خدا شدن شرط است نه هر که مرثیه‌ای ساخت محتشم گردد ____________🥀 مدّعی خواست که نام تو فنا سازد، لیک بی‌خبر بود که فرجامِ فنای تو، بقاست ✍شادروان سید علیرضا ______________🥀 دو بازوی تو قلم شد که حق نوشت افزار برای دفتر یوم الحساب می خواهد ______________🥀 تا کند آینه در آینه تکثیر حسین داشت هفتادو دو گلواژه ی تکبیر حسین ______________🥀 ستون خیمۀ کرب و بلا، در باد و در طوفان نمی‌افتد یقین،تا تکیه‌گاه آن اباالفضل است ___________🥀 وحدتش را گریه کردم! کثرتش را بیشتر! کربلا پُر بود از عباس...آن خیرِ کثیر ___________🥀 هرکه شدآیینه دارِ دست سقای حسین برگ عیش آخرت از دست پیغمبر گرفت ✍دکتر سید محمد ___________🥀 با تمام دردهایم می نویسم یا حسین باورم این است او نشنیده درمان می کند __________🥀 برترین تفسیر قرآن را به خون خود نوشت با گلویی از عطش، در کارزار نیزه ها ___________🥀 گوهر اشک عزای تو به هر کس ندهند اهرمن را شرف داشتن خاتم نیست ___________🥀 نزدیک‌‌ترین راه به الله، حسین است نزدیک‌‌ترین راه به ارباب، رقیه ست ___________🥀 پر می‌کشم به شور تو با شعر پرچمت: «باز این چه شورش است که در خلق عالَم است؟» ___________🥀 یا رقیه(س) با سر برای دیدن یک غنچه آمدی؟! دارم گلاب می شوم از شرم روی تو ____________🥀 من نه مَداحم و نه مرثیه‌سازم – امّا سرفراز آنکه به توفانِ شما،خم شده است ____________🥀 @adabkhane ___________🥀
۱۱۷ یا اباالفضل عباس علیه السلام چشم، بی شیون اگر اشک ببارد هنر است شمع را گوی که بالای سرم گریه کند (معاصر) @adabkhane
۷۱🏴 یا علی اصغر(ع) کربلای تمثیل ... که شنیده است که رگِ یک مرد، تنِ شمشیر را ز هم بدرد؟! یا گلوی ظریفِ یک کودک سینه ی تیر را ز هم بدرد؟! من غزالی سراغ دارم که چشم آهوی او توان دارد بشکند پنجه ی پلنگان را پیکر شیر را ز هم بدرد خواب دیدم که دستهایم را کاشتم زیر پای مشکی سرخ ابن سیرین کجاست؟ می خواهم رگِ تعبیر را ز هم بدرد خواب دیدم که خنجرِ شیطان رد شد از مرزِ مبهم تمثیل سیب بر نیزه رفت تا انسان روح تقصیر را ز هم بدرد آه ای غمزه پلنگانه! که ضمان خواست از تو؟! ابرو را آن چنان زه بکن که هر تیرش دلِ نخجیر را ز هم بدرد! مانده ام تا که ساقه ی نادان پا ز چشمِ تبر برون بنهد مانده ام تا که حُر در این مصرع غل و زنجیر را ز هم بدرد این خداوندگارِ شش ماهه که گلویش قناتِ ایجاد است می تواند به حلقِ اسماعیل ذاتِ تقدیر را ز هم بدرد چه کسی پیشگام خواهد شد که در این جام سر به سر حیرت خون خود را میِ پیاله کند؟ رگِ تأثیر را ز هم بدرد؟! هر که ایمان به کفر من دارد یک قدم ذوالجناح تر بدود سینه اش را سپر کند...شاید منطقِ تیر را ز هم بدرد این جهان عرصه گاهِ نقاشی است کربلا قصه نیست...تمثیل است یالِ شمشیر را قلم مو کن تا که تصویر را ز هم بدرد من غزالی سراغ دارم که... چشم آهوی او توان دارد بشکند پنجه ی پلنگان را پیکرِ شیر را ... ز هم....بدرد. @adabkhane💌