eitaa logo
ادبخانه
1.5هزار دنبال‌کننده
410 عکس
101 ویدیو
37 فایل
🌍ادبخانه موسسه فرهنگی هنری ایلیا ترنج 🔶ادبخانه، دانشخانه مجازی ادبیات و آیین است. در این سرای دانش، بُن مایه های شعر وادبیات ، پژوهش های ادبی، آیینی و....را می توان یافت. 🔷آیدی مدیر (صادق خیری): @Sadeghkheyri
مشاهده در ایتا
دانلود
3 جابر! این خاکی که عطرش، از تو زائر ساخته آسمان‌ها را دراین ایوان،مجاور ساخته از قدم‌هایت بپرس: این راه پایانش کجاست؟ کاین‌چنین از عالم و آدم، مسافر ساخته نه فقط قلب تو، قلب عالمی را سوخته نه فقط از من که از هر سنگ، شاعر ساخته خاک راهش مُحییَ الاموات، عطرش زندگی از قلوب مرده هم این خاک، عابر ساخته آن که می‌خوانی برایش: «یا حبیبی یا حسین» هر نگاهش، یک حبیب‌ابن‌ مظاهر ساخته هر کسی، هر جا، دم از آزادگی زد، خویش را با امام عصر عاشورا، معاصر ساخته.. کارش از اول همین بود، آن مسیحایی که از، فُطرس پرسوخته، مرغ مهاجر ساخته کاش می‌دید، آن که رگ‌های گلویش را برید، خون جوشانش، چه دل‌ها را که طاهر ساخته آه! دیدن‌ها چه کرده با دل زینب؟ اگر این شنیدن‌ها، تو را آشفته‌ خاطر ساخته... ✍️ @adabkhane
۷ قدّ و بالای علی از چشم زهرا دیدنی ست وای! وقتی می رسد دریا به دریا دیدنی ست @adabkhane
۲ 🥀چهارده بیت به یاد حضرت رقیه سلام الله 🥀 هر کس دلی به دستِ حبیبی سپرده است «پروانه» هم، غلامِ غلامِ رقیه است ________🥀 از این پنجاه سال تو سه سالش قسمت ما شد یک امشب را نمی خواهی پدر جان خودم باشی __________🥀 در آزمون این تنِ رنگین کمانی ام بین هزار رنگ، کبود انتخاب شد __________🥀 هر چه خوردم،زخم بود و زخم بود و زخم بود دختر تو سیر شد از شام، مهمانی بس است __________🥀 هر چند بی پیکر، ولی آخر رسیدی شکر خدا بالا سرم، با سر رسیدی _______🥀 با کاروان نیزه سفر می کنم پدر با طعنه های حرمله سر می کنم پدر _______🥀 راضی به زحمت تو نبودم که این چنین بر دیدن رقیه خود با سر آمدی _______🥀 دختر و این همه غم، آه سرم درد گرفت آن طرف یک نفر انگار که سر می آورد ______🥀 در گوشه ی خرابه ،به جای ستاره ها تا صبح ،زخم های تنش را شمرده بود _______🥀 پس از قتل تو ای لب تشنه، آب آزاد شد بر ما شرار آتش است اين آب بر کامم، نمی نوشم _______🥀 چشمانم از داغ تو شد باغ شقايق در خون رها وقتی که ديدم پيکرت را _______🥀 لقمه به دست،حرمله می خورد نان، ولی با پشتِ دست،طفلِ تو را سير كرده است _______🥀 با سر برای دیدن یک غنچه آمدی؟! دارم گلاب می شوم از شرم روی تو ________🥀 شلاق را گاهی تحمل می‌کند شانه اما نه وقتی شانه‌های لاغری باشد ________🥀 @adabkhane _______🥀
۹۸ با وضو،آمد به قصد لیلة الفرقت،علی ابن ملجم در شب احیا چه قرآنی گشود ( معاصر) @adabkhane
۱۱۶ یک اَخمِ مرتضی علی و ختم غائله اینگونه شد خلاصه ی روز مُباهله (معاصر) @adabkhane