#شعر ۱۹
مثل شعری قابل تحسین که بی تشویق نیست
هیچ خطی مثل ابروی تو نستعلیق نیست!
#فائزه_محمودی
@adabkhane
🔴فَیاسُیُوف خُذینی
🟠کل ارض کربلا
🟡هل من ناصر ینصرنی
🔵شارح:دکتر محمدی مبارز 👇🔘
https://aparat.com/v/TfidP
👆🟣
@adabkhane
ادبخانه
🟥گرگ بالان دیده/ باران دیده/ دالان دیده؟
#ضرب_المثل ۲۳
بسم الله الرحمن الرحیم
هست کلید درِ گنجِ حکیم
گرگ بالان دیده/باران دیده/دالان دیده؟
⬛️ در پیش درآمد، دلایلی را که تا کنون به معانی بالان و باران پرداخته اند، می آورد.
اما در پایان، دیدگاهی ( دالان/بالان) نو،پیش چشم نهاده می شود:
🟩 گرگ باران دیده :
وجه تسمیه را اینگونه ذکر کنند که گرگ تا وقتی باران ندیده است از آن بسیار می ترسد
و حتی الامکان احتیاط میکند تا اینکه به طور اتفاقی، مجبور به خوردن باران شود.
بعد از آن دیگر نمی ترسد، از این جهت مثل مذکور برای کسی استعمال می شود که کار آزموده و زیرک شده باشد. (فرهنگ نظام).نظامی می سراید:
ز باران کجا ترسد آن گرگ پیر
که گرگینه پوشد بجای حریر.
و دیگری سروده :
دوش میرفتم بکوی یار، بارانم گرفت
در میان عاشقان، من گرگ باران دیده ام .
(انجمن آرای ناصری ص 72) (آنندراج ).
کمال خجندی نیز ( قرن هشتم) می سراید:
مرا از گریه ی بی حد نترسانید ای یاران
که گرگی اینچنین،باران فراوان یاد می دارد.
🟫امابه کار بردن واژه ی باران در این اصطلاح ممکن است نادرست باشد زیرا همهی گرگ ها،باران دیده هستند
و گاه در روزهای زمستانی و بارانی بیشتر از لانه بیرون می شوند و به شکار می روند
و اگر باران دیدن علت با تجربه شدن گرگ باشد، این شامل تقریبا همه حیوانات است نه فقط گرگ ها.
🟪گرگ بالان دیده :
اما معنای عبارت “بالان” در لغتنامه دهخدا:
بالان:تله ی جانوران،دهلیز.
و نیز طبق این منابع:برهان قاطع،فرهنگ رشیدی،فرهنگ لغات شاهنامه،انجمن آرای ناصری و ناظم الاطباء :تله ای که بدان جانوران گیرند.
🟧دهخدا از قول صاحب انجمن آرای ناصری می گوید:
از اینجاست که آنکه را مجرب در امور باشد و به مصائب گرفتار شود “گرگ بالان دیده” گویند و این مشهور است و بقول رشیدی باران غلط است.( فرهنگ رشیدی)
🟦پس ” گرگ بالان”، گرگی است که چند بار از دشواری و خطرِ بالان، نجات یافته وپختگی و آزمودگی لازم را در شکار پیدا کرده باشد.
🟥معنای کنایی
اما اصطلاح ” گرگ بالان دیده “برای آدمی، آن است كه آزموده ، سرد و گرم چشیده و دنیا دیده باشد. وشاید این افراد آزموده آنانی هستند
که با اندیشه های عاقلانه ازهمه ی دشواری ها و بلاها، رهایی یافته و راه و رسم زندگی را فرا گرفته اند
و ممکن است عامه ی مردم چون معنی واژهی “بالان” را نمیدانستند آن را به باران و بدین ترتیب اصطلاح را به ” گرگ باران دیده ” تبدیل کرده اند.
✍نویسنده گرگ بالان دیده را می پسندد. چراکه جدای از دلایل یاد شده، می نویسد که بالان، همان معنی دالان و دهلیز را دارد که جای تنگ و باریک را گویند.
در این معنا نیز،محمد غزالی (در کیمیای سعادت، ج ۲،ص۶۱۶) آورده است: …و اگر تو را گویند در بالانی [ دالانی] شو تاریک که ندانی که در آن بالان چاهی ست یا سنگی…
تحقیق: دکتر محمدی مبارز
@adabkhane
#شاه_بیت ۴۱
هر که عیب دگران پیش تو آورد و شمرد
بیگمان عیب تو پیش دگران خواهد برد
#گلستان_سعدی
@adabkhane
#عروض_و_قافیه ١١
بسمالله الرحمن الرحیم
هست کلید درِ گنجِ حکیم
🔷مبانی وزن شعر فارسی۶
📕ارکان۱:
همانطور که در صرف عربی، قالبهایی برای کلمات اختراع کرده اند و مثلاً میگویند شاعر بر وزن فاعل، در عروض نیز برای کلمات (یا مجموعهٔ چند هجای کوتاه و بلند) قالبهایی وضع کرده اند و مثلا می گویند:
«می آیم» شامل سه هجای بلند است، (– – –) بر وزن مفعولن.
بنای این قوالب بر «ف» و «ع» و «ل» است و البته این قرارداد است و می توان به جای آن هر معادل دیگری را به کار برد.
📘بعد از تقطیع اشعار به هجاها، با توجه به جدول ارکان، به جای هرچند هجا یک رکن قرار می دهیم.
♦️به این عمل رکن بندی میگویند.
📙مثلا در این بیت امیر معزی:
ای کاروان منزل مکن جز در دیار یار من
تا یک زمان زاری کنم بر رَبع و اَطلال و دِمَن
📘بعد از تقطیع ملاحظه می کنیم که مجموعه یا طرح (– – U –) در هر مصراع چهار بار تکرار می شود. رکن معادل این طرح در جدول ارکان، مستفعلن است.
بدین ترتیب برای نشان دادن فرمول وزن، چهار بار میگوییم: مستفعلن.
📙از تکرار این ارکان (مجموعهی هجاها) است که وزن ایجاد می شود.
📕یکی از فواید استفاده از ارکان این است که به کمک آن می توان وزن شعر را به صورت «فرمول» برای کسی خواند و مشخص کرد.
📗مثلاً وزن این مصراع حافظ:
«که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها»
«مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن» است.
📕تحقیق:ایلیا – علیاری ( دکتر حسین محمدی مبارز – دکتر علیرضا علیاری)
@adabkhane
#عروض_و_قافیه ۱۲
بسمالله الرحمن الرحیم
هست کلید درِ گنجِ حکیم
🟣مبانی وزن شعر فارسی۷
🟢ارکان۲:
🔵برای سهولت، تصویرِ ارکان را در زیر آورده ایم؛
چنانچه ملاحظه میکنید در هیچ رکنی بیش از دو هجای کوتاه متوالی و سه هجای بلند متوالی قرار نگرفته است.
از این ارکان فَعْ و فَعَلْ فقط در پایان مصراع می آیند. اما ارکانی که به هجای کوتاه ختم شدهاند هیچ گاه در پایان مصراع قرار نمیگیرند(فقط در آغاز و میان مصراع میآیند).
از بقیهی ارکان، هم در آغاز و هم در حشو و هم در پایان مصراع استفاده می شود.
🟠اغلب اوزان بر اساس پایههای چهار هجایی و سه هجایی است.
🎵وزن:
📕آهنگی را که از ترکیب و توالی منظم و مخصوصی از هجاها به وجود میآید وزن گویند.
واحد وزن یا حداقل وزن، رکن است.
ارکان به دو طریق زیر با هم جمع میشوند و وزن مصراع را به وجود میآورند:
۱- متفق الارکان(متحد الارکان)
مثل: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
(ل – – –) چهار مرتبه
۲- متناوب الارکان
مثلا: فعلاتُ فاعلاتن فعلات فاعلاتن
(ل ل – ل/ – ل – –/ ل ل – ل/– ل – –)
🔷تذکر: قدما گاهی شعر را به نحوی رکنبندی میکردند که هیچ نظمی مابین ارکان به چشم نمیخورد، یعنی نه متفق بود و نه متناوب؛
مثل این وزن:
مفعول فاعلاتُ مفاعیلُ فاعلُن
(– – ل/ – ل – ل/ ل – – ل/ – ل –)
به این گونه اوزان، مختلف الارکان میگفتند. اما اینگونه اوزان را نیز میتوان به نحوی رکنبندی کرد که مابین ارکان اتحاد یا تناوب باشد و مثلاً به جای وزن فوق گفت:
مستفعلن مفاعل مستفعلن فعل
📙که با توجه به اینکه فَعَلْ(= مفا) دو هجای اول مفاعلُ است، وزن، متناوب الارکان محسوب میشود.
📗ما اوزان را به همان طریق سنتی رکنبندی میکنیم تا رابطهی ما با عروض قدیم قطع نشود؛
📕تحقیق :ایلیا – علیاری
(دکتر محمدی مبارز – دکتر علیرضا علیاری)
@adabkhane