#گریه_کُن_های_قُلابی
امروز که تمام جبهه کفر در مقابل تمام جبهه اسلام صف آرایی کرده و گرگصفتان صهیونیست فرزندان امت اسلامی را در لبنان و فلسطین تکه تکه میکنند، آنها که با بی تفاوتی و بعضا با طعنه و کنایه از کنار کربلاهای غزه و ضاحیه عبور میکنند و در عین حال بر کربلای ۶۱ هجری میگریند، خوب است هممسلکان خود را در همان زمان و مکانی که نهضت حسینی به پا خواست، لا به لای گزارشات تاریخی زیر بشناسند :
۱) گریه کُن های تماشاچی بی خاصیت :
شخصی به نام سعد بن عبیده از ماجرایی عجیب در روز عاشورا گزارش داده است.
او میگوید :
- چند تن از پیرمردان کوفی را مشاهده کردم که بر بالای تپه ای (نزدیک اردوگاه امام حسین علیه السلام در عاشورا) بودند و در حالیکه #گریه میکردند، برای نصرت الاهی امام حسین علیه السلام دعا می کردند.
سعد بن عبیده در ادامه این گزارش تاریخی میگوید :
- من به ایشان گفتم : ای دشمنان خدا!! آیا از بالای این تپه پایین نمیآیید و حسین علیه السلام را یاری نمیکنید؟!
(نام کتاب : انساب الاشراف للبلاذري ؛ نویسنده : البلاذري ؛ جلد : 3 ؛ صفحه : 225)
۲) گریه کُن های وقیح و شریک قاتل :
پس از آنکه زنان اسراء اهل بیت را به سمت کوفه حرکت دادند و ایشان داخل شهر کوفه شدند، زنان کوفی از خانه های خود بیرون آمده و نوحه و #گریه و شیون سر دادند. امام سجاد علیه السلام وقتی حالت آنها را مشاهده کردند، فرمودند :
- اینها بر ما گریه میکنند!؟ پس چه کسی ما را کشته است؟!
(نام کتاب : تاريخ اليعقوبي ؛ نویسنده : احمد بن ابی یعقوب ؛ جلد : 2 ؛ صفحه : 245)
۳) گریه کُن کارفرمای قاتل احساساتی :
در هنگامی که شمر ملعون روی سینه اباعبدالله الحسین علیه السلام نشسته و سر ایشان را میبرید، حضرت زینب علیها السلام خطاب به عمر سعد ملعون فرمودند :
- ای عمر بن سعد! آیا اباعبدالله را میکشند و تو (بیتفاوت) نگاه میکنی!؟
یکی از اشخاصی که آن واقعه را دیده بود، حالت عمر بن سعد را در آن لحظه اینچنین گزارش داده است :
- گویا #اشکهای عمر بن سعد را دیدم که بر گونه ها و محاسنش سرازیر شده بود و وقتی حضرت زینب سلام الله علیها او را اینچنین خطاب قرار داد، صورتش را از ایشان برگرداند.
(نام کتاب : تاريخ الأمم و الملوك ؛ نویسنده : الطبري، ابن جرير ؛ جلد : 5 ؛ صفحه : 452)
۴) گریه کُن حیله گر :
پس از ورود کاروان اسراء به شام و سخنرانی های افشاگرانه امام سجاد علیه السلام و حضرت زینب علیها السلام، یزید در موضع انفعالی قرار گرفت و در این هنگام برای عوامفریبی #گریه کرد و گفت :
- من از فرمانبرداری شما مردم کوفه بدون کشتن حسین علیه السلام، راضی بودم و به خدا قسم اگر خودم با حسین علیه السلام روبرو میشدم از خطای او گذشت میکردم. خدا او را بیامرزد.
(نام کتاب : تاريخ دمشق ؛ نویسنده : ابن عساكر ؛ جلد : 18 ؛ صفحه : 445)
۵) گریه کُن مخالف انقلابی و سیاسی بودن امام حسین علیه السلام :
به عبد الله بن عمر بن خطاب خبر رسید که حسین بن علی علیه السلام به سمت عراق حرکت کرده است(برای قیام علیه یزید)
وی سه شبانه روز سفر کرد تا به امام حسین علیه السلام رسید. در این هنگام از امام حسین علیه السلام پرسید:
- کجا میروید؟
امام حسین علیه السلام پاسخ دادند :
- عراق
عبدالله بن عمر اصرار کرد که امام حسین علیه السلام از سفر به کوفه منصرف شود، ولی امام حسین علیه السلام قبول نکردند.
سپس عبدالله بن عمر به امام حسین علیه السلام گفت :
- من برای شما حدیثی میخوانم : "همانا جبرائیل نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و ایشان را مخیَّر بین دنیا و آخرت کرد که یکی را انتخاب کند. پس پیامبر صلی الله علیه و آله آخرت را اختیار کرد و دنیا را نخواست" و شما اهل بیت و پاره تن پیامبر صلی الله علیه و آله هستید که یک نفر از شما نیز به حکومت دنیا نمیرسد و خداوند حکومت دنیا را از شما اهل بیت پیامبر دور نکرده است مگر آنکه خیر شما را خواسته است.
پس از این سخنان پوچ پسر عمر که با وقاحت تمام، قیام امام حسین علیه السلام را مصداق دنیاطلبی و قدرتطلبی معرفی میکرد، باز هم امام حسین علیه السلام بر قصد خود برای قیام الاهی و سفر به کوفه اصرار کردند.
در پایان پسر عمر، امام حسین علیه السلام را در آغوش گرفت و #گریه کرد و گفت :
- تو کشته شده را به خدا میسپارم.
(نام کتاب : مقتل الحسین علیه السلام ؛ نویسنده : خوارزمی ؛ جلد : 1 ؛ صفحه : 319)