#دل نگاشته
دوباره فاطمیه شد،
دوباره یاد کوچه، چادر خاکی، درب سوخته، ناله و..تداعی میکند.
با ر دیگر سوال و آرزو یی در ذهن و دل شروع به خلجان و جوشش می کند که:
به راستی مگر حضرت مادر سلام الله علیها چه کرده بود که اینگونه خفاشان هتاک به حریم کبریایش بی احترامی کردند؟؟!!
وای کاش بودیم و نمی گذاشتیم مشتی حیوان انسان نما اینگونه در مطاف ملائکه الله جولان کنند.
این سوال و آرزوی هر بچه مسلمانی است که کامش را با محبت خانواده نور و مهربانی باز کرده اند و پاسخ سوال را فقط در یاد کردن مصائب بیت نور می بیند همانگونه که عباس عزیز اینگونه بود که وقتی در مراسم عزای حضرت مادر سلام الله علیها شرکت می کرد به نقل یکی از دوستانش ، از چهره معصومش مرواریدهای اشک جاری می شد و بی قرار می گردید و اشعار مرثیه را زمزمه می کرد و شاید در این گونه مراسمات بود که مدال افتخار مدافع حرم حضرت صبر سلام الله علیها را از حضرت مادر سلام الله علیها گرفت وبا زبان بی زبانی عرضه داشت مادر جان اگر اقتضای تاریخی این بود که در جریان سقیفه وعاشورا نباشم تا ازحریم ولایت الهیه دفاع کنم ولی الان با نثار جانم در این زمانه با سقیفه نشین ها ویزیدهای زمانه خویش به ستیزبر می خیزم.
عباس عزیزمان آرزوی قلبی خود را در دفاع از حریم ولایت در برگزاری مجالس عزای فاطمیه جستجو می کرد پدر شهید نقل می کرد هرساله، ایام فاطمیه که مجلس عزای حضرت مادر سلام الله علیها بر پا می کردیم عباس مثل همیشه، پیش قدم بود و سر از پا نمی شناخت تمام زحمت ها را حتی مجروح شدن را به جان خریدار بودتا مجلس بر پا گردد.
#فاطمیه_عباس