eitaa logo
دفتر امام جمعه شهر بهاران
214 دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
3.1هزار ویدیو
154 فایل
جهت ارتباط با امام جمعه محترم شهر بهاران و ارسال سوالات شرعی و هر گونه سوال ،پیشنهاد و انتقادبا مدیر کانال در ارتباط باشید.... مدیر: @arameshmasir
مشاهده در ایتا
دانلود
؟ «جون» کسی بود که امیرالمومنین(علیه السلام) او را به 150 دینار خرید و به ابوذر بخشید. هنگامی که ابوذر را به منطقه «ربذه» تبعید کردند این غلام برای کمک به او به آن‌جا رفت و بعد از رحلت جناب ابوذر به مدینه مراجعت کرد و در خدمت امیرالمومنین(علیه السلام) بود تا بعد از شهادت آن حضرت به خدمت امام مجتبی(علیه السلام) و سپس به خدمت امام حسین(علیه السلام) رسید و همراه آن حضرت از مدینه به مکه و از مکه به کربلا آمد. 💠هنگامی که جنگ در روز عاشورا شدت گرفت او خدمت (علیه السلام) آمد و برای میدان رفتن و دفاع از حریم ولایت و امامت اجازه خواست. 💠حضرت فرمودند: در این سفر به امید عافیت و سلامتی همراه ما بودی، اکنون خویشتن را به خاطر ما مبتلا مساز. 💠«جون» خود را بر قدم‌های مبارک (علیه السلام) انداخت و بوسید و گفت: ای پسر رسول خدا، هنگامی که شما در راحتی و آسایش بودید من کاسه‌لیس شما بودم و حال که به بلا گرفتار هستید شما را رها کنم؟ 💠«جون» با خود فکر کرد: من کجا و این خاندان کجا؟! بنابراین گفت: آقای من، بوی من بد است و شرافت خانوادگی هم ندارم و نیز رنگ من سیاه است. یا اباعبدالله، لطف فرموده مرا بهشتی نمایید تا بویم خوش گردد و شرافت خانوادگی به دست آورم و رو سفید شوم. نه آقای من، از شما جدا نمی‌شوم تا خون سیاه من با خون شما خانواده مخلوط گردد. جون می‌گفت و گریه می‌کرد به حدی که امام حسین(علیه السلام) گریستند و اجازه دادند. @adinebaharan