eitaa logo
سروش بهاران
193 دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
4هزار ویدیو
154 فایل
کانال عمومی شهر بهاران برای تمام شهر در موضوعات عمومی، اقتصادی، سیاسی، ورزشی ووو مدیر @kazmi47
مشاهده در ایتا
دانلود
15.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 پادکست مناسبت: «» موضوع: «، پرچمدار مبارزه با جهل و بی‌سوادی» روز شنبه، ١۴٠٢/٠۶/١٨
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: « و »        روز یکشنبه، ١۴٠٢/٠۶/١٩ ✍️ مناسبت روز: امروز طبق تقویم شمسی، سالروز وفات آیت‌الله طالقانی (ره) است لذا سخن امروز را با سلام و صلوات به روح این عالم مجاهد آغاز می‌نمائیم؛ آیت‌الله سید محمود طالقانی (۱۳۲۹ق-۱۳۵۸ش)، از علمای بزرگ تهران، مفسر قرآن و نهج البلاغه، فعال سیاسی و اجتماعی و از شخصیت‌های مبارز ایران است که در پیروزی انقلاب اسلامی نقش بسزایی را ایفا نمود و پس از پیروزی انقلاب به عنوان نماینده اول مردم تهران در مجلس خبرگان و اولین امام جمعه تهران تعیین گردید؛ امام خمینی (ره) پس از رحلت ایشان فرمودند: ‹‹آقای طالقانی یک عمر در جهاد و روشنگری و ارشاد گذراند...و هیچ‌گاه در جهاد بزرگ خود سستی و سردی نداشت... او برای اسلام به منزله‌ی ابوذر زمان بود و زبان گویایش همچون شمشیر مالک اشتر برنده و کوبنده بود...›› (صحیفه امام؛ ج ۹، ص ۴۸۶) ✍️ همچنین فردا سالروز شهادت آیت‌اللَّه مدنی (ره)، اولین شهید محراب است که از سوی امام خمینی (ره) به عنوان نماینده ولی‌فقیه و امام جمعه تبریز انتخاب شد و در بیستم شهریور ١٣۶٠ پس از اقامه نماز جمعه، توسط منافقین به شهادت رسید. لذا امروز، نمازهای دشمن‌شکن جمعه ما، در جای جای ایران اسلامی، یادگاری عزیز و ارزشمند از «ابوذر زمان» و همچنین «اولین شهید عظیم الشان محراب» است. ✍️ نماز جمعه یکی از بزرگترین عبادات جمعی است که دارای جهات مختلف عبادی، سیاسی و اجتماعی؛ و همچنین منشأ آثار و برکات فراوانی، همچون: تقویت‌ روح‌ هم‌بستگی اسلامی و رشد ابعاد اجتماعی اسلام‌؛ ایجاد وحدت‌ و الفت‌ بیشتر میان‌ مسلمانان‌؛ اصلاح‌ و تزکیه فرد و جامعه‌ با اطلاع‌رسانی عمومی؛ تأکید بر وعظ‌ و آموزش‌ احکام‌ اسلامی؛ و مطرح‌ کردن‌ مسائل‌ مهم‌ اجتماعی و سیاسی است؛ در آیات و روایات اسلامی، بر اهمیت نماز جمعه تأکید بسیاری شده که در این مجال کوتاه تنها به یک آیه از قرآن کریم و چند روایت کوتاه از حضرات معصومین (ع) بسنده می‌کنیم: 📖 «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَىٰ ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَيْعَ ۚ ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ»: «اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! آنگاه كه براى نماز روز جمعه ندا داده شد، پس به سوى ياد خدا (نماز) شتاب كنيد و کسب و تجارت را رها کنید که اگر بدانید، این (نماز جمعه، از هر تجارت سودمندی) برای شما بهتر خواهد بود.» (جمعه/٩) ✅ رسول خدا (ص) فرمودند: «در هر روز جمعه برای شما ثواب یک حج و یک عمره گذاشته شده است، حج شما در شتاب به سوی نماز جمعه و عمره شما انتظار اقامه نماز عصر پس از نماز جمعه است.» (کنز العمال/ج ٧/ ص ٧٣٧) ✅ امام صادق (ع) فرمودند: «هیچ قدمی نیست که در راه نماز جمعه برداشته شود مگر آنکه خدا بدن آن فرد را بر آتش حرام می‌سازد.» (وسائل‌الشیعه/ج ۵/ص ٣) ✅ امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: «در محضر خداوند برای شش گروه ضمانت بهشت نموده‌ام، یکی از آنان کسی است که به قصد نماز جمعه از منزل خارج شده و در آن حال مرگ او فرا رسیده است.» (وسائل الشیعه/ ج 5/ ص 11) ✅ پيامبر اکرم (ص) فرمودند: «هر كه از روى ايمان و به حساب خدا در نماز جمعه شركت كند، اعمالش از نو آغاز می‌شود. [یعنی خداوند به پاداش آن، گناهان گذشته‌اش را بيامرزد و نامه عمل جديدى برايش باز كند]. (من‌لا‌يحضره‌الفقيه، ج١، ص ۴٢۶) ✅ رسول خدا (ص) فرمودند: «هر كه سه نماز جمعه را (پی در پی) از روى اهميت ندادن به آن (و بدون دلیل) ترك كند خداوند بر دل او مهر زند.» (وسائل‌الشیعه/ ج۵/ ص۶) ✅ پیامبر اعظم (ص) فرمودند: «نزدیکی مردم با خداوند در روز قیامت به مقدار رفتن آنها به نماز جمعه به ترتیب نفر اول و دوم و سوم است.» (مستدرک الوسائل، ج۶، ص٣٩) ✍️ در پایان سخن لازم به ذکر است که نماز جمعه در زمان غیبت امام زمان (عج) از نظر اکثر فقها از جمله امام خمینی (ره) و امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) «واجب تخییری» است، یعنی انسان مخیّر است که میان نماز ظهر یا نماز جمعه یکی را انتخاب کند ولى با توجه به فوائد و آثار شرکت در نمازجمعه، سزاوار نيست که مؤمنين خود را از برکات حضور در اين نماز پر فضیلت محروم سازند؛ همچنین طبق نظر رهبر فرزانه انقلاب، ترک حضور و شرکت نکردن در نماز عبادى سياسى جمعه به خاطر اهميت ندادن به آن، شرعاً مذموم است و خوددارى از شرکت در آن به‌صورت دائمى وجه شرعى ندارد. 🔹 با عنایت به نکات فوق‌الذکر، امیدواریم که انشاالله خداوند متعال، توفیق حضور و کسب فضیلت نماز جمعه را در تمامی هفته‌های سال نصیب ما بفرماید.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «، حقیقتی انکارناپذیر (١)» روز دوشنبه، ١۴٠٢/٠۶/٢٠ ✍️ مناسبت روز: در ایام بیماری شدید پیامبر اکرم (ص) و سالروز درخواست قلم و دوات توسط ایشان در روزهای آخر عُمر مُبارکشان هستیم که به «حدیث قرطاس» معروف شده است؛ لذا سخن امروز را به این رویداد تلخ تاریخی، اختصاص می‌دهیم؛ در شرح این واقعه اسفناک، چنین آمده که پیامبر اکرم (ص) در آخرین روزهای حیات خود و در حضور حدود سی نفر از صحابه بزرگ که برای عیادت حضرت آمده بودند، خطاب به آنها فرمودند: «قلم و دواتی برای من بیاورید تا برای شما چیزی (وصیتی) بنویسم که پس از آن، هرگز گمراه نشوید»: «ائْتُونِى بِدَواهٍ وَ کَتِفٍ لِأکْتُبَ لَکُمْ کِتَاباً لَا تَضِلّوا بَعْدَهُ أبَداً»؛ ولی متأسفانه با مخالفت و ممانعت خليفه دوم، این وصیت نوشته نشد و به محضر پیامبر معصوم الهی (که طبق شهادت قرآن کریم در آیه‌ی ٣ و ۴ سوره‌ی نجم، تمام سخنان و رفتار و کردار ایشان از وحی الهی نشأت می‌گیرد)، جسارت شد‌ که: «اِنَّ نَبیَّ اللهِ لَیَهجُر!!!» یعنی العیاذ بِاللّه؛ رسول خدا، هذیان می گویند!!! و سپس خلیفه دوم ادامه داد: «کتاب خدا برای ما کافی است» و اینجا بود که پیامبر اکرم (ص) غضبناک گردیده و فرمودند: «شما را می‌بینم که در حالی که من هنوز زنده هستم و در میان شمایم، با من مخالفت می‌کنید؛ معلوم است که بعد از من چگونه خواهید بود!» و سپس صحابه حاضر را از نزد خود راندند... (دانشنامه اسلامی، باب ماجرای قلم و قرطاس) ✍️ اما شاید برخی فکر کنند که این واقعه، فقط در کتب شیعه آمده است و ولی با کمال تعجب و تأسف باید عرض کنیم که «حدیث قرطاس» و ماجرای تلخ آن در بسیاری از کتب معتبر اهل سنت مانند طبقات ابن سعد، مسند احمد، تاریخ ابن کثیر، تاريخ طبری، تاریخ ذهبی، المعجم الاوسط و حتی هفت جا در «صحیح بخارى» و سه جا در «صحیح مسلم» که معتبرترین کتب روایی عزیزان اهل‌سنت می‌باشد، آمده است؛ و عجیب‌تر اینکه این حدیث در کتب اهل سنت بجز از قول ابن عباس و جابر بن عبدالله انصاری (ره)، از قول شخص خلیفه دوم نیز نقل شده است!!! ❓اما سؤال مهمی که در مورد این رویداد تلخ مطرح است، این است که پیامبر (ص) در روزهای آخر عمر خود، می‌خواستند چه چیزی را بنویسند که امت اسلامی هرگز گمراه نشوند؟! ✅ جواب این سؤال مهم را متأسفانه در کتب اهل سنت نمی‌توان یافت، چون در هیچ یک از کتب روایی و یا تاریخی آنها به ادامه این ماجرا اشاره نشده است! ولی در کتب شیعه، حدیث مفصلی از قول امیرالمؤمنین (ع) دراین‌باره نقل شده که حضرت پس از نقل حکایت تلخ حدیث قرطاس، ادامه می‌دهند: «...چون صحابه از نزد پیامبر اکرم (ص) خارج گشتند، رسول خدا مرا نسبت به آن مطلبی که قصد داشتند بنویسند و اصحاب حاضر بر آن شهادت دهند، با خبر ساختند و این مطلبی بود که جبرئیل آن حضرت را از آن با خبر ساخته بود... لذا صحيفه‌ای را از من طلبیدند و مطالبی را برای من املاء نمودند و بر این مطلب گروهی (از اصحاب خاص) از جمله: سلمان فارسی، ابوذر غفاری و مقداد شاهد بودند؛ و در آن صحیفه از امامانی که خدا، مؤمنان را بر اطاعت از آنها امر نموده، نام آوردند که من اوّلین آنها و بعد از من فرزندم «حسن» و بعد از او «حسین» و سپس نُه نفر از فرزندان او هستند»؛ سپس حضرت علی (ع) فرمودند: «‌ای اباذر و ای مقداد آیا شما دو نفر بر این مطلب شاهد نبودید؟ و آنها شهادت دادند: آری ما این مطلب را از رسول خدا (ص) شنیدیم» (الغیبة نعمانی، ص۸۱) ✍️ هر چند که طبق تاریخ در این مجلس، نگذاشتند که پیامبر (ص) برای آخرین‌بار و در وصیت‌نامه خود در برابر همه حاضران بر جانشینی امیرالمؤمنین (ع) و فرزندان ایشان تأکید بنمایند؛ ولی طبق روایات متعدد در کتب شیعه و اهل‌سنت، رسول خدا در طول دوران رسالت، بارها و بارها در رابطه با دوستی، جانشینی و ولایت‌امیرالمؤمنین (ع) سخن گفته بودند و حتی «خلفای سه گانه، جزو اولین تبریک گویان و بیعت کنندگان با حضرت علی (ع) در غدیر خم بوده‌اند!» (البدایه و النهایه، ج۱۱، ص۷۴؛ و تاریخ بغداد، ج۹، ص۲۲۱؛ و...) ✍️ در پایان سخن امروز، از عزیزان اهل‌سنت، این سؤال را می‌نمائیم که حتی اگر علمای گرامی آنها قبول ندارند که پیامبر (ص) می‌خواستند در وصیت‌نامه خود برای چندمین بار به جانشینی امیرالمؤمنین (ع) سفارش نمایند، بالاخره آنچه مُسلَّم است و در کتب معتبر اهل‌سنت آمده، رسول خدا می‌خواستند چیزی بنویسند که امت اسلامی پس از رحلت ایشان از گمراهی و اختلاف نجات یابند!!! که متأسفانه خلیفه دوم از این کار جلوگیری نموده است؛ حالا به نظر عزیزان، گناه اختلاف و تفرقه به وجود آمده در امت اسلامی پس از رحلت رسول خدا (ص) به عهده چه کسی است؟! «قضاوت با شما...»
13.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 پادکست مناسبت: ایام بیماری شدید رسول خدا (ص) و درخواست قلم و دوات توسط ایشان برای نوشتن وصیت موضوع: «، حقیقتی انکارناپذیر» روز دوشنبه، ١۴٠٢/٠۶/٢٠
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: « حقیقتی انکارناپذیر (٢)» روز سه‌شنبه، ١۴٠٢/٠۶/٢١ ✍️ مناسبت روز: امروز مناسبت خاصی نداریم اما طبق تاریخ در ایام بیماری و روزهای آخر عمر پیامبر اکرم (ص) به سر می‌بریم و دیروز از یکی از وقایع تلخ این ایام، یعنی «حدیث قرطاس» سخن گفتیم؛ امروز نیز به برخی شبهات پیرامون این رویداد اسفناک می‌پردازیم؛ در روز گذشته عرض شد که در روزهای آخر عمر پیامبر اکرم (ص) که اصحاب برای عیادت ایشان آمده بودند؛ حضرت، طلب دوات و قلم نمودند تا چیزی بنویسند که بعد از ایشان، امت اسلامی هرگز گمراه نشوند؛ اما متأسفانه خلیفه دوم از این‌کار جلوگیری و جسارت کرده که مگر نمی‌بینید که بیماری بر پیامبر (ص) غلبه کرده و حضرت هذیان می‌گویند!!! پس از سخن عمربن‌خطاب، افرادی که در آن جمع حاضر بودند با هم اختلاف کردند، عده‌ای حرف او را تأیید کرده و عده‌ای دیگر شأن رسول خدا را بالاتر از اینگونه حرف‌های گزاف می‌دانستند و بالاخره تصمیم گرفتند از خودِ پیامبر(ص) مجدداً سؤال کنند و ببینند، حضرت با حواس جمع به آنها پاسخ می‌دهند یاخیر؟ که پیامبر(ص) در جواب آنها فرمودند: «أ بَعْدَ الّذِی قُلْتُمْ؟!؛ یعنی بعد از حرفی که زدید، دیگر (نوشته من) اثری ندارد!» چراکه بعد از جسارت به پیامبر خدا و (العیاذ بِاللّه) محکوم نمودن ایشان به هذیان‌گویی، بر فرضی هم که رسول خدا (ص) چیزی هم می‌نوشتند، همان‌طور که در زمان حیات و حضور آن حضرت به ایشان نسبت هذیان‌گویی دادند، پس از رحلت نیز می‌گفتند که پیامبر (ص) این را در حال بیماری نوشته و کلام ایشان اعتبار ندارد! لذا دیگر آن نوشته، باعث اتحاد و اتفاق بین مسلمانان و نجات آنها از گمراهی نمی‌شد! ❓اما سؤال آن است که چرا در این ماجرا، حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (س) بلافاصله عکس‌العمل نشان ندادند و سکوت کردند؟! و قلم و کاغذ نیاوردند؟! ✅ در جواب باید عرض کنیم که طبق تاریخ، زمانی که رسول خدا (ص) سخت مریض بودند، عایشه دیگر همسران حضرت را مجاب کرد که اجازه بدهند پیامبر (ص) در خانه او بستری شوند؛ لذا رسول خدا در روزهای آخر عمر شریفشان در خانه او بودند و مسلماً امر و نهی این خانه نیز در دست شخص عایشه بوده است؛ لذا در چنین شرایطی می‌توان تصور کرد که وقتی پیامبر (ص) فرمودند: «کاغذ و قلمی برایم بیاورید»، فرزند گرامیشان و امیرالمومنین (ع) در آن لحظه حضور نداشته‌ و بعداً وارد شده‌اند و برهمین اساس هم مورخین آورده‌اند که عبدالرحمن‌بن‌ابی‌‌بکر، برادر عایشه، قصد داشته که کاغذ و قلم بیاورد که خلیفه دوم مانع می‌گردد. ❓اما سؤال و شبهه‌ی دیگری که در این مبحث مطرح است این است که مگر خلیفه دوم، علم غیب داشته که پیامبر (ص) می‌خواهند چه وصیتی کنند که مانع حضرت شده باشد؟ ✅ در پاسخ به این سؤال، باید عرض کنیم که رسول خدا در آخر سخن خود جمله‌ای را به کار برده‌اند که خلیفه دوم از آن جمله به راحتی می‌توانسته متوجه شود و یا حداقل حدس بزند که حضرت می‌خواهند در مورد چه موضوعی سخن بگویند و بنویسند؛ زیرا پیامبر(ص) فرمودند: «تا زمانی که چنگ به این وصیت بزنید بعد از من هرگز گمراه نخواهید شد» و این جمله را رسول خدا (ص) کراراً در حدیث ثقلین به کار برده بودند؛ به‌طوری که در کتب شیعه و اهل‌سنت آمده که این حدیث را پیامبر(ص) در طول دوران نبوت خویش یعنی در طول ۲۰ سال رسالتشان بارها در مناسبت‌های مختلف تکرار فرموده‌اند و حتی برخی از علمای اهل‌سنت از جمله قندوزی در کتاب یَنابیعُ المَوَدّه که از کتب معتبر اهل سنت است، بیان کرده که پیامبر(ص) این حدیث را ۵۰۰ بار در مکان‌های مختلف تکرار کرده و فرمودند: «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا، کِتَابَ اللَهِ وَ عِتْرَتِی؛ أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ: من در میان شما دو چیز مانند دو بال متعادل و متوازن باقی می گذارم، این دو ریسمانی هستند که از سوی خدا به سوی شما آویزان است و شرط آن این است که این دو را با هم بگیرید، این دو از هم جدا نمی‌شوند تا روز قیامت که بر من وارد شوند، اگر این دو را با هم گرفتید بعد از من هرگز گمراه نمی‌شوید»؛ پس این جمله حضرت که «بعد از من هرگز گمراه نمی‌شوید» در ذهن خلیفه دوم، کاملاً نقش بسته بود و وقتی پیامبر (ص) در بستر بیماری این جمله را تکرار کردند، او قطعاً حدس زده که پیامبر بازهم می‌خواهند امیرالمؤمنین (ع) را به‌عنوان جانشین خود و اهل‌بیت عصمت و طهارت (ع) را در کنار قرآن کریم و به‌عنوان مکمل آن، معرفی نمایند؛ لذا خلیفه دوم اولاً اجازه نداد تا پیامبر(ص) وصیت خود را بفرمایند و ثانیاً با همین قرینه ذهنی گفت: «قرآن برای ما کافی است». ✍️ «قضاوت با شما...»
13.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 پادکست مناسبت: ایام بیماری شدید رسول خدا (ص) و درخواست قلم و دوات توسط ایشان برای نوشتن وصیت موضوع: «، حقیقتی انکارناپذیر (٢)» روز سه‌شنبه، ١۴٠٢/٠۶/٢١
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: « و نافرمانی مجدد برخی از صحابه در روزهای آخر عُمر رسول خدا» روز چهارشنبه، ١۴٠٢/٠۶/٢٢ ✍️ مناسبت روز: در آستانه روز رحلت حضرت رسول (ص) قرار داریم و متأسفانه در روزهای پایانی عمر حضرت، حوادث تلخی در تاریخ اسلام به وقوع پیوسته است که امروز نیز به یکی دیگر از این وقایع اسفبار تاریخی می‌پردازیم؛ یکی از بزرگترین جنگ‌های تاریخ صدر اسلام بین سپاه اسلام و سپاه روم، «جنگ موته» بوده است، که متأسفانه مسلمانان در این جنگ به علت عدم آشنایی با تجهیزات نظامی رومیان و شهادت فرماندهان خود، جناب «جعفربن ابی طالب(جعفر طیار)» و «زیدبن حارثه» و «عبدالله بن رواحه» شکست خورده و عقب نشینی نمودند؛ پیامبر(ص) که می‌دانستند رومیان، دشمن بزرگی برای مسلمانان هستند، پس از حجةالوداع و در اواخر عمر خود، لشکری را مهیا کرده و فرماندهی آن را به فرزند «زیدبن حارثه» یعنی «اسامه» که کمتر از ۲۰ سال داشت واگذار نمودند و به عده زیادی از مهاجرین و انصار از جمله خلیفه اول و دوم دستور دادند که به همراه این لشکر، سریعاً به مصاف با رومیان بروند! اما خلیفه دوم و عده‌ای از صحابه اعتراض کردند که «اسامه» جوان است و ما از او تجربه و سن بیشتری داریم و چرا این جوان فرمانده ما شده است؟! (الإرشاد، ج ۱، ص ١۶٩) پیامبر(ص) با شنیدن این سخنان، سخت برآشفتند و در حال بیماری به مسجد آمده و بر منبر رفته و فرمودند: شنیده‌ام برخی گفته‌اند که اسامه، جوان است و مناسب برای فرماندهی نیست! در صورتی که پدرش هم جوان بود (و لشگر را فرماندهی نمود) و در راه خدا شهید شد، پس همه باید از وی فرمانبرداری و اطاعت کنید! و سه بار فرمودند: «لشکر اسامة را (سریعاً) روانه کنید...» (البدء و التاریخ، ج۵، ص۵۹) و اضافه نمودند که خدا لعنت کند هرکس که از رفتن به همراه سپاه اجتناب ورزد! «لَعَنَ الله مَن تَخَلَّفَ عَن جَیِش اُسامَه» (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج ۶ ص ۵۲) ❓حالا شاید بپرسید که با وجود اصحاب بزرگ و با تجربه و جنگجو در مدینه، چرا پیامبر(ص) اسامه‌ی جوان را برای فرماندهی این لشکر انتخاب نمودند و اصرار داشتند که هر چه سریعتر لشگر اعزام گردد؟ ✅ در پاسخ به این سؤال ابتدا باید بدانیم که همین اشکال را بارها برخی از صحابه از جمله خلفای سه‌گانه به پیامبر (ص) گرفته بودند که چرا علی(ع) که نصف عمر و تجربه ما را دارد، همه‌جا فرمانده و جلودار است؟! و پیامبر (ص) می‌دانستند که آنها بعد از رحلت حضرت نیز از همین حربه استفاده نموده و می‌گویند: علی(ع) خیلی جوان است و باید سیاست یاد بگیرد، بنابراین صلاح نیست حکومت را به‌دست گیرد! لذا شاید پیامبر (ص) می‌خواستند با فرماندهی اسامه‌ی جوان، این پیام را بدهند که ملاک رهبری و فرماندهی، سن و سال نیست و شایستگی و توانایی افراد باید لحاظ شود! تا پس از رحلت ایشان، عده‌ای به بهانه سنِّ امیرالمؤمنین (ع)، خلافت را غصب ننمایند! ✅ اما با شرایط خاص جامعه اسلامی در آن برهه از زمان که یکی دو ماه بیشتر از واقعه غدیرخم و اعلام جانشینی حضرت علی (ع) نگذشته بود، شاید مهمترین دلایل پیامبر (ص) از تشکیل لشکر به فرماندهی اسامه و دستور رفتن آنها به سرزمین بَلقاء (اردن)، این بود که رسول خدا (ص) می‌خواستند بعد از رحلت ایشان، کسی از صحابه‌ای که به خلافت طمع داشتند در مدینه نباشند! و همچنین کسی از آنها نتواند از عنوان فرماندهی این لشکر برای جانشینی حضرت، سوءاستفاده کند! تا امیرالمؤمنین (ع) بدون حضور آنها و بدون مشکل بر مسند جانشینی قرار گیرند! (الإرشاد، ج ۱، ص۱۶۷) بالاخره علی‌رغم تأکید پی در پی پیامبر (ص) بر شتاب در حرکت سپاه اسامه [الطبقات الكبرى، ج۲، ص۱۹۱] متأسفانه عده‌ای از صحابه از جمله خلیفه اول و دوم، از دستور حضرت، تخطی نموده و تا زمان رحلت رسول خدا حرکت نکردند و پس از آن هم، برخلاف سفارش مکرر رسول خدا برای جانشینی امیرالمؤمنین (ع)، ماجرای سقیفه و جانشینی خلیفه اول را به راه انداختند! [ الإرشاد، ج ۱، ص ۱۸۳] در پایان سخن امروز، تأکید بر این نکته ضروری است که طبق کتب حدیثی و تاریخی معتبر شیعه و اهل‌سنت روشن می‌شود، طبق دستور رسول خدا (ص)، هیچ کس حق ترک لشکر اسامه را نداشته و حضرت بر متخلفان از دستور ایشان (که طبق آیات قرآن کریم بر اساس وحی الهی است) به صراحت نفرین و لعن کرده‌اند! لذا مسلماً کسانی که توسط رسول خدا، لعن و نفرین شده‌اند؛ هرگز صلاحیت، استحقاق و شایستگی خلافت مسلمین را نداشته‌اند! ✍️ قضاوت با شما...
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «» روز شنبه، ١۴٠٢/٠۶/٢۵ ✍️ مناسبت روز: روز آخر ماه صفر طبق نظر مشهور علماء و مورخین، سالروز شهادت امام رضا (ع) و فرصتی ویژه برای تبیین معارف و فضایل این امام همام است تا امت اسلامی علاوه بر شور عزاداری، به شعور و معرفت بیش از پیش نسبت به آن امام معصوم دست یابند و چه کلامی بهتر از کلام ارزشمند هادی امت، رهبر فرزانه انقلاب که خطاب به کنگره‌ بین‌المللی امام رضا (ع) در تاریخ ١٣۶٣/٠۵/١٨ ایراد فرمودند؛ لذا در این مجال کوتاه به بخش‌هایی از این پیام ارزشمند می‌پردازیم؛ «...باید اعتراف کنیم که زندگی ائمه (ع) به درستی شناخته نشده و ارج و منزلت جهاد مرارت‌بار آنان حتی بر شیعیانشان پوشیده مانده و علیرغم هزاران کتاب کوچک و بزرگ و قدیم و جدید درباره زندگی ائمه، امروز همچنان غباری از ابهام و اجمال، بخش عظیمی از زندگی این بزرگواران را فراگرفته و حیات سیاسی برجسته‌ترین چهره‌های خاندان نبوت که دو قرن و نیم از حساسترین دوران‌های تاریخ اسلام را در برمی‌گیرد با غرض‌ورزی یا بی‌اعتنایی و یا کج‌فهمی بسیاری از پژوهندگان و نویسندگان روبرو شده است! این است که ما از یک تاریخچه‌ی مدون و مضبوط درباره زندگی پرحادثه و پرماجرای آن پیشوایان تهیدستیم! زندگی امام هشتم که قریب بیست سال از این دوره‌ی تعیین کننده و مهم را فرا گرفته، از جمله‌ی برجسته‌ترین بخش‌های آن است که بجاست که درباره آن تأمل و تحقیق لازم به‌کار رود... هنگامی که مأمون در سال ١٩٨ قمری از جنگ قدرت با امین فراغت یافت و خلافت بی‌منازع را به چنگ آورد، یکی از اولین تدابیر او حل مشکل علویان و مبارزات تشیع بود؛ او برای این منظور، تجربه همه‌ی خلفای سلف خود را پیش چشم داشت...(لذا) مأمون این خطر را زیرکانه حدس زد و درصدد مقابله با آن برآمد و به دنباله همین ارزیابی و تشخیص بود که ماجرای دعوت امام هشتم از مدینه به خراسان و پیشنهاد الزامی ولیعهدی به آن حضرت پیش آمد‌ و این حادثه که در همه‌ی دوران طولانی امامت، کم نظیر و یا در نوع خود بی‌نظیر بود، تحقق یافت... مأمون با هوشی سرشار و تدبیری قوی و فهم و درایتی بی‌سابقه، قدم در میدانی نهاد که اگر پیروز می‌شد و اگر می‌توانست آن‌چنان که برنامه‌ریزی کرده بود کار را به انجام برساند، یقیناً به هدفی دست می‌یافت که از سال چهل هجری یعنی از شهادت علی‌بن‌ابی‌طالب (ع) هیچ یک از خلفای اموی و عباسی با وجود تلاش خود نتوانسته بودند به آن دست یابند، یعنی می‌توانست درخت تشیع را ریشه‌کن کند و جریان معارضی را که همواره همچون خاری در چشم سردمداران خلافت‌های طاغوتی فرو رفته بود، به کلی نابود سازد! اما امام هشتم با تدبیری الهی بر مأمون فائق آمدند و او را در میدان نبرد سیاسی‌ای که خود به وجود آورده بود، بطور کامل شکست دادند؛ و نه فقط تشیع، ضعیف یا ریشه‌کن نشد، بلکه حتی سال ٢٠١ هجری، یعنی سال ولایتعهدی آن حضرت، یکی از پربرکت‌ترین سال‌های تاریخ تشیع شد و نفس تازه‌ای در مبارزات علویان دمیده شد؛ و این موضوع به برکت تدبیر الهی امام هشتم و شیوه‌ی حکیمانه‌ای بود که آن امام معصوم در این آزمایش بزرگ از خویشتن نشان دادند... امام با قبول ولیعهدی، دست به حرکتی زدند که در تاریخ زندگی ائمه پس از پایان خلافت اهل‌بیت در سال چهلم هجری تا آن روز و تا آخر دوران خلافت بی‌نظیر بوده است و آن برملا کردن داعیه‌ی امامت شیعی در سطح عظیم اسلام و دریدن پرده غلیظ تقیه و رساندن پیام تشیع به گوش همه مسلمان‌ها بود... کوتاه سخن، آن‌که مأمون در این قمار بزرگ نه تنها چیزی بدست نیاورده که بسیاری چیزها را از دست داده و در انتظار است که بقیه را نیز از دست بدهد؛ این‌جا بود که مأمون احساس شکست و خسران کرد و در صدد بر آمد که خطای فاحش خود را جبران کند و خود را محتاج آن دید که پس از این همه سرمایه‌گذاری، سرانجام برای مقابله با دشمنان آشتی‌ناپذیر غاصبان خلافت یعنی ائمه اهل‌بیت علیهم‌السّلام به همان شیوه‌ای متوسل شود که همیشه گذشتگان ظالم و فاجر او متوسل شده بودند، یعنی قتل... (لذا) چاره‌ای جز آن نیافت که به دست خود و بدون هیچگونه واسطه‌ای امام را مسموم کند و همین کار را کرد و در ماه صفر دویست و سه هجری یعنی قریب دو سال پس از آوردن آن حضرت از مدینه به خراسان و یک سال و اندی پس از صدور فرمان ولیعهدی به نام آن حضرت، دست خود را به جنایت بزرگ و فراموش نشدنی قتل امام آلود... (در پایان) امید است محققان و اندیشمندان و کاوشگران تاریخ قرن‌های اولیه اسلام، همت بر تنقیح و تشریح و تحقیق هر چه بیشتر (در زمینه زندگی اجتماعی و سیاسی و خدمات بی‌نظیر آن امام همام) بگمارند». 📚 برای دسترسی به متن کامل پیام به لینک https://khl.ink/f/8311 مراجعه نمایید.
18.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 پادکست مناسبت: سالروز (ص) موضوع: «» روز شنبه، ١۴٠٢/٠۶/٢۵
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «، » روز یکشنبه، ١۴٠٢/٠۶/٢۶ ✍️ مناسبت روز: امروز اولین روز از ماه است و همان‌گونه که از اسم این ماه پیداست، آن را بهار ماه‌های قمری نامیده‌اند؛ به جهت اینکه آثار رحمت خداوند در آن هویداست؛ این ماه فرخنده و مبارک را باید مبدأ همه‌ی برکات الهی دانست، چراکه خداوند متعال، جامعه‌ی بشری را به واسطه میلاد حضرت ختمی مرتبت غرق در رحمت و نور وبرکت نمود؛ اما قبل از اشاره به روز اول ربیع، شایسته است به «لیلةالمبیت» شب اول این ماه بپردازیم که بی‌شک از شب‌های برتر سال و شب مباهات خداوند متعال بر فرشتگان و شب افتخار شیعیان به مولای متقیان است؛ در این شب به واسطه از خودگذشتگی و جانفشانی امیر مؤمنان (ع)، پیامبر اکرم (ص) از توطئه و مکر بزرگ مشرکین مکه، نجات یافته و هجرت خود را از مکه به مدینه آغاز نمودند؛ خداوند متعال نیز براى تحسین و تقدیر از این جانفشانی، حضرت جبرئیل (ع) را بر زمین نازل نموده و فداکارى و ایثارِ حضرت علی (ع) را چنین ستود: «وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ»: «و از میان مردم کسى است که جان خود را براى طلب خشنودى خدا مى‌فروشد، و خدا نسبت به [این‌] بندگان مهربان است» [بقره/۲۰۷] تمامى مفسران شیعه و اکثر مفسران اهل سنت، این آیه را در شأن امیرالمؤمنین (ع) در لیلة المبیت دانسته‌اند و حکایت آن را چنین نقل نموده‌اند: ✍️ مشرکان مکّه طی یک برنامه‌ریزی دقیق، تصمیم گرفتند تا با ۴٠ نفر جنگجو از قبایل مختلف در شب اول ماه ربیع‌الاول به خانه رسول خدا هجوم برده و پیامبر اکرم (ص) را قطعه قطعه نمایند؛ اما حضرت رسول (ص) به‌واسطه وحی الهی از تصمیم آنها مطلع گردیدند، و برای آنکه مشرکان از هجرت ایشان آگاه نشوند، به حضرت علی(ع) فرمودند: «مشرکان می‌خواهند امشب مرا به قتل برسانند، آیا تو حاضری در بستر من بخوابی تا من به غار ثور بروم؟» امیرالمؤمنین (ع) جواب دادند: «در این صورت شما سالم می‌مانید؟» و پیامبر (ص) فرمودند: «آری»؛ پس حضرت علی (ع) تبسمی کرده و سجده شکر به جای آورده و عرض کردند: «... چشم، گوش و قلب (و جان) من فدای شما باد...» (بحار الانوار، ج۱۹، ص۶۰) سپس حضرت رسول (ص) مخفیانه از خانه خارج شدند و امیرالمؤمنین (ع) درهای خانه را بسته و پرده‌ها را کشیدند و در بستر حضرت خوابیده و روانداز اختصاصی پیامبر را روی خود کشیدند، به‌گونه‌ای که مشرکان هیچ شکی نداشتند که ایشان رسول خدا هستند؛ وقتی حضرت در بستر (خطر و مرگ) خوابیدند، جبرائیل و میکائیل (ع) نازل شدند و یکی در بالای سر ایشان و دیگری در پایین پای حضرت علی (ع) ایستادند و جبرئیل(ع) به حضرت خطاب کرد: «خوشا به حال کسی چون تو‌ ای فرزند ابوطالب! که خدا در برابر فرشتگان به تو مباهات می‌کند» [الامالی، ص۴۶۹] بالاخره مشرکین با پایان شب، همراه با شمشیرهای برهنه برای کشتن پيامبر به خانه حضرت هجوم بردند، ولی حضرت علی (ع) را در بستر رسول خدا یافتند و خشمگین پرسیدند: محمد (ص) کجاست؟ حضرت با آرامش کامل فرمودند: «مگر ایشان را به من سپرده بودید که از من می‌خواهید؟» در این هنگام آنها با عصبانیت به سوی حضرت، یورش بُردند و ایشان را آزردند و سپس از خانه بیرون کشیده و ساعتی در مسجدالحرام زندانی کردند... [بحارالانوار، ج۱۹، ص۹۲] بدینوسیله با ایثار و فداکاری و ازخودگذشتگی حضرت امیر (ع)، جان پیامبر اکرم (ص) نجات پیدا کرد و با هجرت حضرت به مدینه، تحوّل عظیمی در جهان اسلام رُخداد که مبدأ تاریخ مسلمانان شد و این افتخار بزرگ و بی‌نظیر به نام مولای متقیان حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) در تاریخ آسمانیان و زمینیان ثبت شد که مسلماً همین فضیلت برای امیر مؤمنان از فضایل همه‌ی صحابه برتر است.
14.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 پادکست مناسبت: موضوع: «، افتخار شیعیان» روز یکشنبه، ١۴٠٢/٠۶/٢۶
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: « و » روز دوشنبه، ١۴٠٢/٠۶/٢٧ ✍️ مناسبت روز: امروز طبق تقویم قمری، سالروز ارتحال آیت‌الله سید محمدباقر موسوی شفتی (ره) معروف به «حجت‌الاسلام»، فقيه، اصولی، اديب، نحوی، رجالی، رياضيدان و عالم بزرگ و مشهور شیعه در عهد قاجار می‌باشد؛ ایشان در علم و تقوا، در سخاوت و خدمت به خلق، و نيز در اجرای دقیق احکام و حدود الهی شهره بوده‌اند؛ این عالم بزرگ، بانی «مسجد سید اصفهان» از بزرگترین مساجد جهان اسلام می‌باشد که پس از رحلت در همانجا به خاک سپرده شد و این مسجد و مقبره سید شفتی (ره) همواره مورد احترام ویژه اهالی شهر اصفهان بوده، لذا با سلام و صلوات به روح پرفتوح این عالمِ عامل، سخن امروز را آغاز می‌نمائیم؛         ✍️ اما در روز گذشته از «لیلةالمبیت» و جانفشانی و افتخار بزرگ امیرالمؤمنین (ع) که باعث مباهات خداوند متعال شد سخن گفتیم، ولی متأسفانه هر ساله در چنین ایامی در فضای مجازی و برخی شبکه‌های ماهواره‌ای، شبهه‌ای برای زیر سؤال بردن این فضیلت بزرگ حضرت امیر (ع) مطرح می‌شود که: ❓شیعیان معتقدند که ائمه‌اطهار (ع) دارای «علم غیب» می‌باشند، بنابراین اگر امیرالمؤمنین (ع) با علم غیب از عاقبت لیلةالمبیت اطلاع داشته‌اند، دیگر خوابیدن ایشان به جای رسول خدا، نباید فضیلت و کار بزرگی محسوب شود؛ چراکه کسی که می‌داند، جانش محفوظ است و آسیبی به او نمی‌رسد، ایثار و گذشتی نکرده! و اگر هر کس دیگری از اصحاب نیز این موضوع را می‌دانست، چنین عملی را برای نجات پیامبر خدا انجام می‌داد! ✅ در پاسخ به این سؤال، اولاً باید بدانیم این شبهه توسط نواصب و وهابیون و افرادی طرح شده که در دل، بغض و دشمنی نسبت به امیرالمؤمنین و اهل‌بیت (ع) دارند و هرآنچه در توان و فکر دارند انجام می‌دهند تا قدری از فضائل بی‌شمار حضرت علی (ع) بکاهند! ثانیاً علمای شیعه، سال‌هاست جواب‌ این شبهه را داده‌اند اما نواصب، با علم به این موضوع، بازهم شبهه‌پراکنی می‌کنند؛ لذا در این مجال کوتاه به چهار نکته در جواب این شبهه قدیمی، اشاره می‌نمائیم: 1️⃣ این واقعه قبل از امامت حضرت علی (ع) بوده، و شیعیان به علم غیب امام معصوم در دوران امامت ایشان اعتقاد دارند و گستره علم امام، در زمان حیاتِ حُجَّتِ قبل از ایشان، معلوم نیست. 2️⃣ براساس تصريح برخى از روايات و نظر عالمان بزرگ دینی، علوم ائمه (ع) نسبت به غيب و آينده، «حضوری» و «بالفعل» نیست که همیشه مسائل غیب، نزد آنان حاضر باشد، بلکه به صورت «تعلیقى» است؛ یعنى هرگاه که بخواهند از علوم غیبی مطلع شوند، در صورت اذن خداوند متعال، مطلع خواهند شد؛ چنانچه امام صادق(ع) می‌فرمایند: ﴿إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ أَنْ يَعْلَمَ شَيْئاً أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِك‏﴾: «هرگاه امام بخواهد چیزی بداند، خداوند او را از آن موضوع آگاه می‌سازد» (الکافی، ج۱، ص۲۵۸) لذا علم غیب حضرات معصومین (ع) ذاتی نیست و برگرفته از علم غیب الهی است و انبیاء و اولیاء جز در برخی موارد اندک، مأمور و مکلف به انجام امور بر اساس امور عادی و بشری، و علم ظاهر بوده‌اند و اگر چنین نبود بسیاری از فضائل و حتی افعال آن حضرات مانند شکست و پیروزی در جنگ‌ها، خوردن سَم، رفتن به محراب شهادت و... معنا پیدا نمی‌کرد! بنابراين آنجا که خدا بخواهد انبیاء و اولیاء از غیب خبر دارند و در جایی که اراده الهی نباشد، دریچه علم غیب بسته است، لذا ندانستن عاقبت لیلةالمبیت، هیچ‌گونه خدشه‌ای در علم غیبِ امیرالمؤمنین (ع) وارد نمی‌سازد. 3️⃣ سنتِ «بَداء» یکی از سنن الهی و از مسائل بنیادین در معارف اسلامی است که توضیح آن فرصت دیگری را می‌طلبد؛ اما روحِ «بَداء» این است که دست خداوند همیشه و همه‌جا، پیوسته باز است و می‌تواند تمامی تقدیرات را در لحظه تغییر دهد؛ چنانچه طبق آیه قرآن کریم: «یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَیُثْبِت» [رعد/۳۹] خداوند (در مواقعی) چیزی را که پیش از آن تثبیت کرده، محو و چیزی را که تثبیت نکرده است، تثبیت می‌نماید؛ بنابراین حتی اگر حضرت علی(ع) از طریق علم غیب، از عاقبت لیلةالمبیت مطلع هم بوده‌اند، اما می‌دانستند که امکان تحققِ «بَداء» و در نتیجه امکان شهادت یا آسیب جدی به ایشان وجود دارد. 4️⃣ و از همه موارد فوق مهمتر اینکه ایراد این شبهه و زیر سؤال بردن فضیلت بزرگ امیرالمؤمنین (ع)، مقابله مستقیم با کلام و خداوند و نَصِ صریح قرآن کریم است؛ زیرا همانطور که در روز گذشته عرض شد بنابر نظر مفسرین شیعه و سنی، خداوند در آیه ٢٠٧ سوره بقره، در مقام مدح حضرت علی (ع) در لیلةالمبیت سخن گفته و به آن حضرت، مباهات نموده است، پس در نتیجه این عمل قطعاً از خودگذشتگی و ایثار و فضیلت بسیار بزرگ بوده که مورد ستایش الهی قرار گرفته است. ✍️ قضاوت با شما...