مرحوم عبد الکریم حامد می فرمود:
«شخصی در مجالس سیدالشهدا (علیهالسلام) خدمت می کرد و زیر لب این شعر را می خواند:« حسین دارم چه غم دارم؟!»
شیخ رجبعلی با دیدن این شخص در دل گفت : سید الشهدا به این شخص تفضل خواهد کرد و او را از هم ها و غم های قیامت نجات خواهد داد.
پس از مدتی جناب شیخ رجبعلی شبی در خواب دید که محشر به پا شده و امام حسین (علیه السلام ) به حساب مردم رسیدگی می کند و آن شخص هم در ابتدای صف، نزدیک حضرت قرار دارد. شیخ رجبعلی می گفت:
با خود گفتم: امروز روز توست؛ گوارایت باد! ناگهان دیدم که امام حسین(علیه السلام ) به فرشته ای امر می کند که آن مرد را به انتهای صف بیندازد؛
در آن هنگام حضرت نگاهی به من کرد و با ناراحتی فرمود:
شیخ رجبعلی! ما رئیس دزدها نیستیم!
از سخن حضرت تعجب کردم و پس از بیداری جستجو کردم که شغل آن مرد چیست و فهمیدم که عامل توزیع شکر است و شکر را به جای این که با قیمت دولتی به مردم بدهد، آزاد می فروشد.»
#برشی_از_یک_کتاب
نام کتاب #بهترین_شاگرد_شیخ
#مهدی_عاصمی