📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: سه شنبه - ۲۱ اسفند ۱۳۹۷
میلادی: Tuesday - 12 March 2019
قمری: الثلاثاء، 5 رجب 1440
🌹 امروز متعلق است به:
🔸زین العابدین و سيد الساجدين حضرت علي بن الحسين عليهما السّلام
🔸باقر علم النبی حضرت محمد بن علی عليه السّلام
🔸رئيس مكتب شيعه حضرت جعفر بن محمد الصادق عليهما السّلام
💠 اذکار روز:
- یا اَرْحَمَ الرّاحِمین (100 مرتبه)
- یا الله یا رحمان (1000 مرتبه)
- یا قابض (903 مرتبه) برای رسیدن به حاجت
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹شهادت ابن سکیت رحمة الله علیه، 224ه-ق
رحلت آيت الله سيدعلي يثربي كاشاني(1379ق)
📆 روزشمار:
▪️5 روز تا ولادت امام جواد و حضرت علی اصغر علیهما اسلام
▪️8 روز تا ولادت امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام
▪️10 روز تا وفات حضرت زینب سلام الله علیها
▪️20 روز تا شهادت امام موسی کاظم علیه السلام
▪️21 روز تا وفات حضرت ابوطالب علیه السلام
✅ با ما همراه شوید...
https://eitaa.com/adinebaharan
مولای من ای از تبار آب و باران
روح لطیف سبز هر فصل بهاران
در التهاب لحظههای بی تو بودن
همچون یتیمانیم، سر در گریبان
سوز دل یاران شفایش یک نگاه است
از سوی تو ای گمشده از چشمهامان
مولای من، مولای من! آتش گرفتم
چون هیمهای سوزان میان باد و طوفان
پای برهنه، میروم در وادی عشق
مقصد تویی ای آرزوی هر مسلمان!
در ازدحام اشک و غم با شب نشستم
شاید ترا یابم ترا ای ماه تابان!
قصد زیارت میکنم یارب مدد کن
تا بشنوم من از حبیبت صوت قرآن
درد آشنایم با شما ای سوته دلها
لطف خدا را دیدهام در ندبههاتان
آدینهها بوی خدا و عشق دارند
آدینه صبحی میرسی خورشید رخشان
شاعر: زهرا یزدان پناه
https://eitaa.com/adinebaharan
آيه شماره 54 از سوره مبارکه مومنون
ناامید از هدایت
فَذَرْهُمْ فِي غَمْرَتِهِمْ حَتَّى حِينٍ
آنها را در جهل و غفلتشان بگذار تا زمانی (که مرگشان فرا رسد یا گرفتار عذاب الهی شوند).
بدترین نوع گمراهى، آن است كه خداوند انسان را به حال خود واگذارد. «فذرهم»
اختلاف و تفرقه، ورطه ى هلاكت و مایه ى قهر و غضب خدا و رسول است. «فتقطّعوا امرهم... فذرهم فى غَمرَتهم»
گودال بدبختى انسان را خود او حفر مىكند. «غَمرَتهم»
منحرفان تفرقه جو، مهلت زیادى ندارند وقهر الهى در انتظارشان است. «حتّى حین»
https://eitaa.com/adinebaharan
استوارى شريعت
امام علی علیه السلام
قِوامُ الشَّريعَةِ الأمرُ بِالمَعرُوفِ والنَّهيُ عَنِ المُنكَرِ و إقامَةُ الحُدود
استوارى شريعت ، به امر به معروف و نهى از منكر و برپاداشتن حدود است *عیون الحکم و المواعظ،ص370
https://eitaa.com/adinebaharan
اگر در نماز جماعت در رکعت دوم بعد از تشهد اشتباهاً سلام داده شود، آیا سجده سهو لازم است؟
اگر سلام دوم یا سوم را گفته، بنابر احتیاط واجب باید دو سجده سهو نماید.
https://eitaa.com/adinebaharan
شهيد مهدي ابراهيم پور فرسنگي(شهيد دفاع مقدس)
شهید مهدی ابراهیمپور فرسنگی، سال ۱۳۴۱ش در کرمان چشم به جهان هستی گشود. تحصیلات خود را در مدرسه بازرگانی تا سال سوم دبیرستان به پایان رساند. مهدی بههمراه پدر کشاورزی میکرد. در شانزده سالگی وارد نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد. مهدی قبل از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی نیز در مبارزات و حرکتهای مردمی حضوری فعال داشت و اعلامیه پخش میکرد، بسیار عاشق حضرت امام خمینی (ره) بود و همیشه در تظاهرات و راهپیمائیها شرکت میکرد بهگونهایکه در درگیری مسجد جامع از عمال رژیم طاغوت بسیار کتک خورد. مهدی عاشق جبهه بود بهطوریکه حتی خانواده نمیتوانستند او را از رفتن به جبهه منصرف کنند. یکی دو ماهی یکبار به خانه میآمد. بسیار سادهزیست بود، به مادیات اهمیت نمیداد. میگفت: «دوست دارم توشه آخرت را آماده کنم و بعد از مرگ دستهایم را بیرون بگذارید تا همه ببینند دستم خالی است.» خوشاخلاق و باایمان بود و با بچهها خوشرفتاری میکرد. پیرو راستین خط امام (ره)، اهل مطالعه و با نماز شب مأنوس بود. احترام ویژهای به والدین میگذاشت و برای حجاب و نماز و مسجد اهمیتی خاص قائل بود. یک شب پدر شهید خواب میبیند که دندانش افتاده که تعبیرش شهادت مهدی شد... نحوه عروج ملکوتی شهید مهدی ابراهیمپور فرسنگی از زبان برادرش بدینترتیب بوده است: «در سال ۱۳۶۱ درحالیکه در اروندکنار بودند همراه ۷۰ نفر دیگر اسیر میشوند و به جزیره مجنون منتقل میشوند، ایشان ابتدا ترکشی به پایشان اصابت میکند و بعد هم یک ترکش دیگر بر پیشانی و چشمشان. همه را شهید میکنند هر ۷۰ نفر را و دیگر برای همیشه پیش ما بازنگشت، انگار از خدا خواسته بود که حتی بدنش را هم برای ما نیاورند.» مادر شهید بزرگوار، کبریسادات ابراهیمی میگوید: «ای کاش بدنش را میدیدم تا با او وداع میکردم، همیشه در خواب و بیداری به دیدنم میآید.» آری! مهدی ابراهیمپور فرسنگی در تاریخ بیست و یکم اسفندماه سال ۱۳۶۱ هجری شمسی در سن بیست سالگی بههمراه دیگر همرزمان جانبرکفش در جزیره مجنون عاشورائی گشت و به پروردگارش پیوست. (راسخون)
https://eitaa.com/adinebaharan
مکان کنترل دروني در برابر مکان کنترل بيروني
مکان کنترل، بخشي نسبتاً پايدار از شخصيت و ديدگاه ما از زندگي مي باشد. افرادي که داراي متغير شخصيتي موسوم به مکان کنترل دروني هستند، اعتقاد دارند تقويت هايي که دريافت ميکنند تابعي از رفتارها يا ويژگيهاي خود آنهاست. افرادي با جهت گيري بيروني که داراي مکان کنترل بيروني هستند، فکر ميکنند که دريافت تقويت آنها در دست مردم ديگر، تقدير يا شانس است. صرف نظر از ماهيت مکان کنترل بيروني، افراد داراي جهت گيري بيروني معتقدند که آنان در برابر اين نيروهاي بيروني ناتوان هستند.
مکان کنترل ما تأثير زيادي بر رفتار ما خواهد داشت. اشخاصي با مکان کنترل بيروني که معتقدند رفتارها يا مهارت هاي آنها در تقويتهايي که دريافت ميکنند اثري ندارد، در کوشش براي بهبود موقعيت خود فايدهاي نمي بينند. آنان به امکان کنترل زندگي خود در زمان حال يا آينده باور چنداني ندارند.
کساني که داراي جهت گيري دروني هستند، معتقدند که کنترل کاملي بر زندگي خود دارند و مطابق با همين باور رفتار ميکنند. تحقيق نشان داده است که آنان در تکاليف آزمايشگاهي در سطح بالاتري عمل ميکنند، کمتر تحت تأثير کوششهاي ديگران قرار دارند، ارزش والاتري براي مهارتها و پيشرفتهاي شخصي خود قائل هستند و نسبت به نشانههاي محيطي که ميتوانند براي هدايت رفتار خود به کار ببرند، هوشيارترند. به علاوه، افراد داراي مکان کنترل دروني، در مقايسه با افراد داراي مکان کنترل بيروني براي قبول مسئوليت اعمال خود، آمادگي بيشتري دارند. هم چنين شواهدي در دست است که نشان ميدهند که افراد داراي مکان کنترل دروني ممکن است از بهداشت رواني بهتري برخوردار باشند. براي مثال، افرادي با مکان کنترل بيروني در مقايسه با افرادي با مکان کنترل دروني، اضطراب و عزت نفس بيشتري دارند.
مکان کنترل دروني
• مسؤوليت پذيري بيشتر
• براي تلاش ارزش قائل هستند
• اضطراب كمتر و عزت نفس بالاتر،
• ارزش زياد براي مهارت هاي خود
• پيشرفت و تقويت هايشان براي رفتارها و نگرششان است
• هوشيارتر بودن نسبت به نشانههاي محيطي که ميتوانند براي هدايت رفتار خود به کار ببرند.
نظريه هاي شخصيت، دوان پي شولتز، ترجمه يحيي سيدمحمدي، ص480
https://eitaa.com/adinebaharan
محور مسجد امام جماعت است، اگر این شد، احساس مسئولیّت انسان سنگین خواهد شد.
بیانات در دیدار ائمه جماعات مساجد استان تهران ۱۳۹۵/۰۵/۳۱
https://eitaa.com/adinebaharan
غضب منشأ همۀ بدي ها و شرارت هاست.
کتاب زیبائی اخلاق، استاد فرحزاد، ص 67
https://eitaa.com/adinebaharan
حسن بخشی:
✨﷽✨
✅ده خصلت در نماز
✍پیامبر اکرم صلیاللهعلیهواله فرمود:نماز
ستون دین است و در آن ده خصلت است:
۱- زینت صورت و آبروی نمازگزار است؛
۲- نور و روشنی دل است؛
۳- باعث و سبب راحتی بدن است؛
۴- سبب نزول رحمت است؛
۵- چراغ آسمان است. جایی که نماز خوانده
می شود برای آسمان ها مانند ستاره ای می درخشد.
۶- سبب سنگینی عمل در ترازوی اعمال است؛
۷- سبب خشنودی پروردگار است؛
۸- بهای بهشت است؛
۹- اُنس در قبر است؛
۱۰- حجاب و پرده ای از آتش جهنم است.
💥و کسی که نماز را به پا داشت دین را بپاداشت.
و کسی که نماز را ترک کند دین را نابود کرد.
📚مواعظ العددیّه،صفحه ۲۲
کانال اطلاع رسانی امام جمعه شهر بهاران
اطلاعات دینی،فرهنگی،اجتماعی وسیاسی
https://eitaa.com/adinebaharan
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: پنجشنبه - ۲۳ اسفند ۱۳۹۷
میلادی: Thursday - 14 March 2019
قمری: الخميس، 7 رجب 1440
🌹 امروز متعلق است به:
🔸حضرت حسن بن علي العسكري عليهما السّلام
💠 اذکار روز:
- لا اِلهَ اِلّا اللهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ الْمُبین (100 مرتبه)
- یا غفور یا رحیم (1000 مرتبه)
- یا رزاق (308 مرتبه) برای وسعت رزق
❇️ وقایع مهم امروز:
🔹ارسال نامه مامون به امام رضا علیه السلام برای ولایت عهدی، 200ه-ق. اعدام احمد كسروي نويسنده هتاك و مرتد توسط فدائيان اسلام(1324ش) - عمليات ظفر7(1366ش) - شهادت حاج عباس كريمي فرمانده لشكر 27محمدرسول الله(1363ش) - شهادت ابراهيم جعفرزاده فرمانده تيپ 18الغدير - عمليات والفجر10(1366ش) - آغاز عمليات بيت المقدس3(1366ش)
تجاوز رژيم صهيونيستي به جنوب لبنان(1978م)
📆 روزشمار:
▪️3 روز تا ولادت امام جواد و حضرت علی اصغر علیهما اسلام
▪️6 روز تا ولادت امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام
▪️8 روز تا وفات حضرت زینب سلام الله علیها
▪️18 روز تا شهادت امام موسی کاظم علیه السلام
▪️19 روز تا وفات حضرت ابوطالب علیه السلام
✅ با ما همراه شوید...
https://eitaa.com/adinebaharan
پرواز یک پرنده بی پر قشنگ نیست
لطفا بیا ! نگو که دل واژه تنگ نیست
هر روز نقش تازه تری می کشم تو را
اما قشنگی تو به نقاش و رنگ نیست !
میدان باز تر شده یی خواستی ؟! بیا !
هر چند وقت آمدنت وقت جنگ نیست
شاعر: زهره جعفر زاده
https://eitaa.com/adinebaharan
آيه شماره 60 از سوره مبارکه مومنون
پاداش تلاش
وَالَّذِينَ يُؤْتُونَ مَا آتَوْا وَقُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَى رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ
و آنها که نهایت کوشش را در انجام طاعات به خرج میدهند و با این حال، دلهایشان هراسناک است از اینکه سرانجام بسوی پروردگارشان بازمیگردند.
به انفاق خود مغرور نشویم. «یؤتون... و قلوبهم وجلة»
ترس مؤمن از خداوند به خاطر حضور او در محضر پروردگار در روز قیامت است. «وَجلة اَنّهم الى ربّهم راجعون»
https://eitaa.com/adinebaharan
علائم امامت
حسين بن عمر بن يزيد از جمله كسانى بود كه بر امامت حضرت موسى بن جعفر عليهما السلام توقّف كرده بود؛ اما بعد از دیداری که با امام رضا(ع) داشت به امامت ایشان ایمان آورد. وی دراینباره می گوید:
روزى به همراه پدرم نزد امام كاظم عليه السلام رفتيم و پدرم هفت سؤ ال مطرح كرد كه حضرت شش تاى آن ها را پاسخ فرمود. پس از گذشت مدّتى و بعد از شهادت امام کاظم(ع) ، من با خود گفتم : همان سؤ ال ها را از فرزندش ، حضرت رضا عليه السلام مى پرسم ، چنانچه همانند پدرش پاسخ داد، او نيز امام و حجّت خدا مى باشد.چون نزد ايشان آمدم و سؤ ال ها را مطرح كردم ، همانند پدرش ، امام كاظم عليه السلام - حتّى بدون تفاوت در يك حرف - پاسخ داد و از جواب هفتمين سؤ ال خوددارى نمود.
هنگامى كه خواستم از محضرش خداحافظى كنم ، فرمود: هر يك از شيعيان و پيروان ما در اين دنيا به نوعى گرفتار و دچار مشكلات هستند؛ پس اگر صبر و شكيبائى از خود نشان دهند، خداوند متعال پاداش هزار شهيد به آن ها عطا مى نمايد.من در اين فكر فرو رفتم كه اين سخن به چه مناسبتى بيان و مطرح شد؛ و با حضرت وداع كردم .
بعد از مدّتى به درد پا مبتلا گشتم و سخت مرا آزار مى داد تا آن كه به حجّ خانه خدا رفتم و امام رضا عليه السلام را ملاقات كردم و از شدّت درد و ناراحتى پا سخن گفتم و تقاضا كردم دعائى را براى شفا و بهبودى آن بخواند؛ و پاى خود را جلوى حضرت دراز كردم ، فرمود: اين پا، ناراحتى ندارد، آن پايت را بياور. وقتى پاى ديگر خود را دراز كردم ، حضرت دعائى خواند و لحظاتى بعد، به طور كلّى درد و ناراحتى پايم برطرف شد.
بحارالا نوار: ج 49، ص 67، ح 88، اثبات الهداة : ج 3، ص 248، ح 7.
https://eitaa.com/adinebaharan
کم رویی و دانش اندک
امام صادق علیه السلام
من رَقَّ وَجْهُهُ رَقَّ عِلْمُهُ؛
هر كه كم رو باشد، دانشش اندک شود *کافی ،ج2،ص106
https://eitaa.com/adinebaharan
آیا مبلغی را که به عنوان خمس مالی که متعلّق خمس نبوده، پرداختم، میتوانم بابت خمس مالی که فعلاً بدهکارم، حساب کنم؟
اگر در مصارف شرعی آن مصرف شده، بابت ادای بدهی کنونی شما از خمس محسوب نمیشود، ولی اگر خود آن موجود باشد میتوانید آن را از نمایندهی مرجع پس بگیرید.
https://eitaa.com/adinebaharan
شهيد عبد الحسين برونسي(شهيد دفاع مقدس)
شهید والا تبار عبد الحسین برونسی در سال 1321 در روستای گلبوی کدکن تربت حیدریه چشم به جهان گشود . تا هنگام ازدواج و پس از آن به شغلهای ساده ای نظیر کشاورزی ، کار در مغازه لبنیات فروشی و سبزی فروشی و نهایتا به بنایی پرداخت .سال 1352 پس از آشنایی با یکی از روحانیون مبارز با درسهای آیت الله خامنه ای آشنا شده و از آن پس دل در گرو جهاد و انقلاب نهاد . فعالیت او در اندک مدتی چنان بالا گرفت که ساواک بارها و بارها خانه اش را مورد هجوم و بازرسی قرار داد . آخرین بار در مراسم چهلم شهدای یزد دستگیر و به سختی شکنجه شد ، از جمله ساواکیها تمام دندانهایش را شکستند . کمی بعد به قید ضمانت آزاد شد و دوباره به فعالیت پرداخت و در نقش رابط مقام معظم رهبری که به ایرانشهر تبعید شده بودند ایفای وظیفه کرد . پس از پیروزی انقلاب به صورت افتخاری به سپاه پاسداران پیوست . با آغاز درگیری های کردستان به پاوه رفت و با شروع جنگ تحمیلی در شمار نخستین کسانی بود که خود را به جبهه های نبرد رساند . او در عملیات فتح المبین به عنوان فرمانده گردان خط شکن مرکز فرماندهی عراقیها را واقع در تپه 124/1 نابود ساخته و خود از ناحیه کمر مجروح شد . جراحت نمی توانست شهید برونسی را از پا بیندازد . او در عملیات بیت المقدس به عنوان فرمانده گردان خط شکن حر و در عملیاتهای رمضان ، مسلم ابن عقیل ، والفجر مقدماتی ، والفجر یک به عنوان فرمانده گردان خط شکن عبد الله رزمید و حماسه آفرید و نامش در آزمون جنگ و جهاد شهره شد . او باز هم مجروح شده بود و هر چند از ناحیه دست، گردن و شکم جراحات سختی را بر تن داشت اما روحیه عظیم و پرشکوه او مانع از باقی ماندن وی در پشت جبهه می شد . با شروع عملیاتهای والفجر 3 و 4 به عنوان معاونت تیپ 18 جواد الائمه (ع) در تمامی مراحل آنها شرکت داشته و گردانهای خط شکن را رهبری می کرد و در عملیاتهای خیبر ، میمک و بدر به عنوان فرمانده تیپ 18 جواد الائمه (ع) آنچنان حماسه بزرگی آفرید که نامش لرزه بر وجود کاخ نشینان بغدادافکند . او با دلاوری غیر قابل وصفی در چهار راه جاده خندق به پاتک دشمن پاسخ داد و به فرمان حضرت امام (ره) لبیک گفت تا اینکه در ساعت 11 صبح روز 23/12/63 با اصابت ترکش خمپاره به بدن مطهرش ، مرثیه سرخ معراج را نجوا کرد و به مقام قرب الهی نائل آمد.(برگرفته از سايت يادمان ايثار)
خوب به قرآن گوش کنید و این کتاب آسمانی را سرمشق زندگیتان قرار بدهید. باید از قرآن استمداد کنید و باید از قرآن مدد بگیرید و متوسل به امام زمان(عج) باشید. همیشه آیات قرآن را زمزمه کنید تا شیطان به شما رسوخ پنهانی نکند.... ای مردمی که شهادت برای شما جا نیفتاده است در اجتماع پیشرو باید درباره شهیدان کلمه اموات از زبانها و از اندیشه ها ساقط شود و حیات آنان با شکوه تجلی نماید«وبل احیاء عند ربهم یرزقون». فرماندهی برای من لطف نیست، گفتند این یک تکلیف شرعی است، باید قبول بکنید و من براساس«اطیعو الله و اطیعو الرسول و اولی الامر منکم» قبول کردم. مسلما در راه امر به معروف و نهی از منکر از مردم نادان زیان خواهید دید، تحمل کنید و بر عزم راسختان پایدار باشید.(برگرفته از سايت تبيان)
از خصوصیات بارز شهید برونسی، توسل به ائمه اطهار علیهم السلام مخصوصا ً حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام بود. او با اینکه در پست فرماندهی، اطلاعات کاملی از منطقه عملیاتی به دست می آورد و حتماً خودش در صحنه حضور پیدا می کرد و تمام نقاط قوت و ضعف را شناسایی می کرد و اعتقاد داشت که فرماندهان برای انجام عملیات نباید به نقشه عملیات اکتفا کنند بلکه باید در خود منطقه توجیه شوند، با این حال برای پیروزی در عملیات، به ائمه اطهار علیهم السلام متوسل می شد به ویژه در هنگامی که کار به بن بست می رسید و این توسل خالصانه اش همیشه جواب می داد و تعجب همگان مخصوصاً فرماندهان جنگ را درپی داشت. در این جا تنها به یک نمونه آن اشاره می کنیم: قبل از عملیات رمضان قرار شد تیپ جوادالائمه علیه السلام که فرمانده یکی از گردان هایش شهید برونسی بود با یک عملیات ایذایی دو گردان مکانیزه دشمن مجهز به تانک های T-72 را نابود کند. .. آقای سید کاظم حسینی خاطره آن روز را این گونه تعریف می کند:
... سی چهل متر مانده بود برسیم به موانع. یکهو دشمن منوّر زد؛ آن هم درست بالای سر ما. تاریکی دشت به هم ریخت و آن ها انگار نوک ستون را دیدند. یکدفعه سرو صداشان بلند شد. پشت بندش صدای شلیک پی در پی گلوله ها، آرامش و سکوت منطقه را زد به هم. ... آن ها توی یک دژ محکم، پشت موانع و پشت خاکریز بودند، ما توی یک دشت صاف. همه خیز رفته بودیم روی زمین. تنها امتیازی که ما داشتیم نرمی خاک آن منطقه بود؛ طوری که بچه ها خیلی زود توی خاک فرو رفتند. دشمن با تمام وجود آتش می ریخت. عوضش عبدالحسین دستور داده بود که ما حتی یک گلوله هم شلیک نکنیم. اوضاع را درست و دقیق سنجیده بود. دراین صورت هیچ بعید نبود که دشمن مارا با یک گروه چندنفره شناسایی اشتباه بگیرد و فکر کند که کلک همه را کنده است. اتفاقاً همین طور هم شد.
پس از پایان یافتن آتش دشمن، مشخص شد که تعداد سیزده، چهارده نفر شهید و تعدادی مجروح شده اند که با آن حجم آتش، خودش یک معجزه بود.... شهید برونسی نظر آقای حسینی را در مورد وضعیت پیش آمده می پرسد. او می گوید: باید برگردیم و با وضعیت پیش آمده ماندن را جایز نمی داند. ولی او چنین نظری ندارد. آقای حسینی در این خصوص می گوید:
پرسیدم: مگه شما نظر دیگه ای هم داری؟ چند لحظه ای ساکت ماند. جور خاصی که انگار بخواهد گریه اش بگیرد گفت: من هم عقلم به جایی نمی رسه. دقیقاً یادم هست همان جا صورت را گذاشت روی خاک های نرم و رملی کوشک. منتظر بودم نتیجه بحث را بدانم. ... نمی دانم که او چش شده بود که جوابم را نمی داد. با غیظ گفتم: آخر این چه وضعیه حاجی؟ یک چیزی بگو. ... یکدفعه سرش را بلند کرد. .... صداش با چند دقیقه پیش فرق می کرد، گرفته بود؛ درست مثل کسی که شدید گریه کرده باشد گفت: سید کاظم! خوب گوش کن ببین چی می گم. .. خودت برو جلو. با چشم های گرد شده ام گفتم: برم جلو چه کار کنم؟ گفت: هر چه می گم دقیقاً همون کارو بکن. خودت می ری سر ستون؛ یعنی نفر اول. به سمت راستش اشاره کرد و ادامه داد: سر ستون که رسیدی اون جا درست برمی گردی سمت راستت، بیست و پنج قدم می شماری. مکث کرد با تأکید گفت: دقیق بشماری ها. مات و مبهوت فقط نگاهش می کردم. گفت: بیست و پنج قدم که شمردی و تموم شد همون جا یک علامت بگذار. بعدش برگرد و بچه ها رو پشت سر خودت ببر اون جا. .. وقتی به اون علامت که سر بیست و پنج قدم گذاشتی رسیدی، این دفعه رو به عمق دشمن، چهل متر می ری جلو. اون جا دیگه خودم می گم به بچه ها چه کار کنن. .. به اعتراض گفتم: حاج آقا! اصلاً حواست هست چی داری می گی؟ امانش ندادم و دنبال حرفم را گرفتم: این کار خودکشیه، خودکشی محض! محکم گفت: شما به دستور عمل کن. .. چاره ای جز انجام دستور نداشتم. دیگر لام تا کام حرفی نزدم. سینه خیز راه افتادم طرف سر ستون. آن جا بلند شدم و برگشتم سمت راست. شروع کردم به شمردن قدم هام؛ یک، دو، سه، چهار. .. سر بیست و پنج قدم ایستادم علامتی گذاشتم و آمدم سراغ گردان. همه را پشت سر خودم آوردم تا پای همان علامت. به دستور بعدی اش فکر کردم. رو به عمق دشمن، چهل متر می ری جلو. با کمک فرمانده گروهان ها و فرمانده دسته ها، گردان را حدود چهل متر بردم جلو. یکدفعه دیدم خودش آمد. سید و چهار، پنج تا آرپی جی زن دیگر هم همراهش بودند. رو کرد به سید و پرسید: حاضری برای شلیک. گفت: بله حاج آقا. عبدالحسین گفت: به مجردی که من گفتم الله اکبر شما رد انگشت من رو می گیری و شلیک می کنی به همون طرف. پیرمرد انگار ماتش برده بود آهسته و با حیرت گفت: ما که چیزی نمی بینیم حاج آقا! کجا رو بزنیم؟ گفت: شما چه کار داری که کجا رو بزنی؟ به همون طرف شلیک کن دیگه. به چهار، پنج تا آرپی جی زن دیگر هم گفت: شما هم صدای تکبیر رو که شنیدین پشت سر سید به همون روبه رو شلیک کنین. رو کرد به من و ادامه داد: شما هم با بقیه بچه ها بلافاصله حمله رو شروع کنین. .. عبدالحسین سرش را بلند کرد رو به آسمان، این طرف و آن طرفش را جور خاصی نگاه کرد. دعایی زیر لب خواند. یکهو صدای نعره اش رفت به آسمان؛ الله اکبر! ...پشت بندش، سید فریاد زد: یا حسین و شلیک کرد. گلوله اش خورد به یک نفربر که منفجر شد و روشنایی اش منطقه را گرفت. بلافاصله چهار پنج گلوله دیگر هم زدند و پشت بندش با صدای تکبیر بچه ها، حمله شروع شد. دشمن قبل از این که به خودش بیاید تار و مار شد. بعضی ها می خواستند دنبال عراقی ها بروند عبدالحسین داد زد برگردید دنبال تانک های T-72 ما این همه راه رو فقط به خاطر اونا اومدیم. بالاخره رسیدیم به هدف. .. افتادیم به جان تانک ها...آن شب دو گردان زرهی دشمن را کاملاً منهدم کردیم. وفتی برگشتیم دژ خودمان اذان صبح بود. نماز را که خواندیم از فرط خستگی هر کس گوشه ای خوابید... طبق معمول تمام عملیات های ایذایی باید می رفتیم دنبال مجروح یا شهدایی که احتمالاً جا مانده بودند... رسیدیم جایی که دیشب زمین گیر شده بودیم. به ظریف گفتم: همین جا نگه دار.
نگه داشت. پریدم پایین. رو به رومان انبوهی از سیم خاردارهای حلقوی و موانع دیگر، خودنمایی می کرد ناخودآگاه یاد دستور دیشب عبدالحسین افتادم؛ بیست و پنح قدم می ری به راست. سریع سمت راستم را نگاه کردم برجا خشکم زد! ... شروع کردم به قدم زدن و شمردن قدم ها. .. درست بیست و پنج قدم آن طرف تر مابین انبوه سیم خاردارهای حلقوی و موانع دیگر دشمن، می رسیدی به یک معبر که باریک بود و خاکی. فهمیدم این معبر در واقع کار عراقی ها بوده برای رفت و آمد خودشان و خودروهاشان. ما هم درست از همین معبر رفته بودیم طرف آن ها. .. چهل پنجاه قدم آن طرف تر موانع تمام می شد و درست می رسیدی به چند متری یک سنگر. رفتم جلوتر. نفربری که دیشب سید به آتش کشیده بود نفربر فرماندهی و آن سنگر هم، سنگر فرماندهی بود که بچه ها با چند تا گلوله آرپی جی اول حمله، منهدمش کرده بودند. بعداً فهمیدم هشت نه تا از فرماندهان دشمن همان جا و داخل همان سنگر به درک واصل شده بودند... پس از برگشتن و اصرار زیاد، شهید برونسی ماجرا را این گونه تعریف کرد:
موقعی که عملیات لو رفت و توی آن شرایط گیر افتادیم حسابی قطع امید کردم شماهم که گفتی برگردیم ناامیدی ام بیشتر شد و واقعاً عقلم به جایی نرسید مثل همیشه تنها راه امیدی که باقی مانده بود توسل به واسطه های فیض الهی بود. توی همان حال و هوا صورتم را گذاشتم روی خاک های نرم اون منطقه و متوسل شدم به وجود مقدس خانم حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام. .. در همان اوضاع یکدفعه صدای خانمی به گوشم رسید، صدای ملکوتی که هزار جان تازه به آدم می بخشید؛ به من فرمودند: فرمانده! یعنی آن خانم به همین لفظ فرمانده صدام زدند و فرمودند: این طور وقتا که به ما متوسل می شوید ما هم از شما دستگیری می کنیم. ناراحت نباش... عبدالحسین ادامه داد: چیزهایی را که دیشب به تو گفتم که برو سمت راست و برو کجا، همه اش از طرف همان خانم بود.(برگرفته از كتاب خاكهاي نرم كوشك ، سعيد عاكف)
شهادت:23/12/63 شرق دجله
مزار شهید:مشهد
https://eitaa.com/adinebaharan
اسباب بازي
اسباببازي زياد براي کودکان خوب است يا بد؟
اسباب بازي
براساس تحقيق جديد کودکاني که اسباببازيهاي بيشماري دارند پريشانتر هستند و از بازي لذت نميبرند.
به گزارش ايسنا و به نقل از تلگراف، اين تحقيق توسط محققان دانشگاه Toledo در اوهايو ايالات متحده آمريکا با مشارکت 36 کودک نوپا صورت گرفت. در اين تحقيق به مدت نيم تا يک ساعت کودکان با چهار اسباببازي و يا 16 اسباببازي در اتاق بازي کردند.
آنان دريافتند وقتي نوباوهها با اسباببازيهاي کمتري بازي ميکردند بسيار خلاقتر بودند. همچنين با افزايش دو برابري زمان بازي، استفاده از هر اسباببازي نيز افزايش يافت.
محققان نتيجه گرفتند والدين، مدارس و مهدکودکها بايد اسباببازي کمتري در اختيار کودکان قرار داده و به طور مرتب آنها را تغيير دهند تا کودکان خلاقتر شوند.
محقق اين تحقيق دکتر Carly Dauch اظهارکرد: اين مطالعه به منظور تعيين تاثير تعداد اسباببازيها بر کودکان نوپا و کيفيت بازي صورت گرفته است.
تعداد بيشتر اسباببازي که در اين تحقق 16 اسباببازي بود با مدت زمان و عمق بازي تداخل ايجاد کرده و در نتيجه تعداد اسباببازي بيشتر منبع منحرفکننده خارجي ايجاد کرده است.
در دوران کودکي، کودکان رشد ميکنند اما ممکن است تسلط کافي بر کنترل سطح بالاتري از توجه نداشته باشند، در نتيجه تمرکز آنان توسط عوامل محيطي منحرفکننده مختل ميشود.
نتايج اين تحقيق نشان ميدهد فراواني اسباببازيها حواسپرتي ايجاد ميکند.
وي گفت: کودک با مشاهده اسباببازي در يک لحظه تمامي جنبههاي آن را درک نميکند و با افزايش تعداد زيادتري اسباببازي وي فرصت کشف اسباببازيها را از دست خواهد داد.
هنگامي که کودکان اسباببازيهاي بيشماري داشته باشند، به طور طبيعي از آنها کمتر مراقبت خواهند کرد و ارزش اسباببازي را درک نميکنند، چون هميشه جايگزيني براي اسباببازي وجود خواهد داشت.
تعداد اسباببازيهاي کمتر باعث ميشوند کودک با تدبير بيشتر با آن بازي کند که نتيجه آن خلاقيت خواهد بود.
نتايج اين تحقيق در نشريه Infant Behaviour and Development منتشر شده است.
https://eitaa.com/adinebaharan
یکی از ابتکارات مهمّ امام بزرگوار ما، از هنرهای بزرگ این مرد بزرگ همین بود که از اوّل انقلاب مساجد را محور قرار داد.
بیانات در دیدار ائمه جماعات مساجد استان تهران ۱۳۹۵/۰۵/۳۱
https://eitaa.com/adinebaharan
اگر دنيا در نظر خدا ارزش داشت به هيچ كافرى حتى يك جرعه آبش را نمىنوشانيد.
عبدالله شبر، اخلاق شبر، ص 320
https://eitaa.com/adinebaharan